فارغ از هر گونه تبلیغ و تعریف و تمجیدی که پایه و اساس منطقی نداشته باشد، ماجرای نیمروز را می توان یکی از کاردرست ترین فیلم های این روزهای سینما خواند...
به گزارش بولتن نیوز، فارغ از هر گونه تبلیغ و تعریف و تمجیدی که پایه و اساس منطقی نداشته باشد، ماجرای نیمروز را می توان یکی از کاردرست ترین فیلم های این روزهای سینما خواند. فیلمی که شرح تلاش ها و مبارزات یک گروه اطلاعاتی متشکل از چند جوان را به تصویر می کشاند. جوانانی به گفته مخاطبان دو آتشه که تمام تلاش خود را می کنند تا بتوانند کشور خود را سر پا نگه دارند. مجموعه ای از کارگردان و بازیگران باید در کنار هم اصولی و حرفه ای قرار بگیرند تا بتوانند تماشاگران فیلمی را ساکت نگه دارند و تا پایان فیلم، آنها را به داستانی بکشانند که حکایت روزهای دور تا امروز باشد.
مهدویان: مبنای من قابلیت عرضه جهانی بود
حسین مهدویان کارگردانی است که قرعه به نامش افتاده است و آمار بالای دو فیلم اخیر سینمای ایران را به خود اختصاص داده است. وی در مورد ساخت ماجرای نیمروز می گوید: مبنای من برای ساخت ماجرای نیمروز، قابلیت عرضه جهانی آن بوده است. همانطور که قصه آنها برای ما دیدنی است، ما هم می توانیم ماجراهای خودمان را برای آنها دیدنی کنیم و این بستگی به تلاش خودمان دارد. وی معتقد است که اگر برای سال آینده اصغر فرهادی، فیلمی ارائه نداد، شاید فیلم او بتواند راهی به اسکار بیابد. وی در این فیلم، برای اولین بار با بازیگران شناخته شده سینما کار کرده است. مهدویان در خصوص این تجربه می گوید: کنار آنها بودن بهتر از آن چیزی بود که تصورش را میکردم. همه سعی کردند به اندازهای که نیاز است کارشان را به بهترین شکل انجام دهند.ماجرای نیمروز باعث شد شب ششم جشنواره به یکی از پرالتهابترین شبهای جشنواره تبدیل شود. صفهای طولانی و چشمهای منتظر برای دیدن فیلمی که همه منتظر اکران آن بودند.
حجازی فر: من و حسین رفیقیم
حجازی فر با فیلم های مهدویان، خوب خود را به رخ سینما کشاند. وی در مورد همکاری اش با این کارگردان می گوید: یک جورهایی سرقفلی فیلمهای حسین (مهدویان) هستم. خودش مرا کشف کرده و خودش هم باید مرا به نتیجه برساند. من و حسین رفیقیم. اتفاقا من جزو اولین نفراتی بودم که حسین برای این فیلم با او تماس گرفت و صحبت کرد. گفت میخواهم یک فیلم بسازم، آمادهای؟ گفتم میآیم دستیارت میشوم. گفت دستیار چیه؟ میخواهم بازی کنی. فعلا که هر کاری حسین بسازد، من به عنوان بازیگر در آن هستم، مگر اینکه روزی دعوایمان بشود.
ایستاده در غبار اتفاق بزرگی برای من بود
وی در مورد تجربه حضورش در ماجرای نیمروز می گوید: ایستاده در غبار اتفاق بزرگی برای من بود و از طرف دوستان و همکارانی که کارشان را قبول دارم، موردمحبت قرار گرفتم. طبعا جایزه خیلی مهم است، اما صادقانه میگویم، الان به آن فکر نمیکنم. الان فقط به فیلم فکر میکنم و دوست دارم با این همه تلاشی که برای ساخت آن صورت گرفته و فیلم خوبی هم شده، به خوبی دیده شود. اگر تماشاگر با فیلم ارتباط برقرار کند و آن را دوست داشته باشد، یعنی من موفق بودهام. خودم از بازیام راضی هستم، حسین (مهدویان) هم از بازیام رضایت دارد. بچههای دیگر مثل جواد (عزتی)، احمد (مهرانفر)، مهرداد (صدیقیان)، مهدی زمین پرداز و دیگر بازیگران همگی حضور و بازی خوبی داشتند.
مهدویان به شدت کارگردانی غریزی است
بازیگر فیلم های ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز در مورد مهدویان می گوید: او به شدت کارگردانی غریزی است. حسین بسیار پرانرژی است و یک خنده او میتواند به یک گروه، انرژی بدهد و شرایط سخت فیلمبرداری را برای همه قابل تحمل کند. فضای کارهای او از جمله همین فیلم بهقدری صمیمانه و دوستانه است که بازیگر وقتی آفیش هم نباشد، سر صحنه حاضر میشود. دوستی بازیگران ماجرای نیمروز هنوز ادامه دارد و با هم در ارتباطیم. معمولا فضای سینما این طوری نیست که دوستیها بعد از پروژه ادامه پیدا کند، اما خوشبختانه حسین در عین جدیت، فضای دوستانه پیوستهای ایجاد میکند. حسین به پیشنهادها گوش میدهد و میپذیرد. امیدوارم خیلی از بازیگران، فرصت کار کردن با حسین را بهدست بیاورند و لذت ببرند.
نسل قدیم ما کارشان سخت تر است
حجازی فر در مورد جسارتی که جوانان برای کارهای هنری دارند می گوید: اولین دورهای که در جشنواره تئاتر دانشجویی شرکت کردم، جایزه کارگردانی گرفتم. این در حالی بود که خیلی از سالبالاییها هم در آن جشنواره شرکت داشتند، اما وقتی خودم به سال چهارم رسیدم، این اتفاق داشت برای من هم میافتاد و نگذاشتم. حفظ موقعیت و موفقیت، نیاز به مطالعه، حضور میان مردم، شناخت و تجربه کردن دارد. چطور کارگردانی مثل کلینت ایستوود در این سن و سال، هنوز فیلمهای خوبی میسازد؟ او و امثال این فیلمساز، از همه چیز خبر دارند و به روز پیش میروند. من به هیچ بزرگی جسارت نمیکنم، اما با این شرایط، فکر میکنم نسل قدیم ما کارشان سختتر است. خود من امسال، کارم از پارسال سختتر است. خوبی حسین مهدویان این است که نترسید. او گفت من فیلمسازم و باید فیلم بسازم، قرار هم نیست همه فیلمهایم عالی باشد. احتمالا او از همین حالا در ذهنش دارد به فیلم بعدیاش فکر میکند.
نام متوسلیان دوباره بر سر زبان ها افتاد
ایستاده در غبار، وارد شبکه های پخش خانگی شد و پوسترهایش در خیابان ها چشم نوازی می کرد. وی در این خصوص می گوید: همین تازگی این نسخه را خریدم و باز هم آن را دیدم و با خودم گفتم چطور میشود همه چیز فیلم این قدر درست باشد. البته اینجا من گلهای از سازمان اوج دارم که چرا این فیلم به هیچ جشنواره خارجی فرستاده نشد؛ انگار از جایی به بعد فیلم رها شد. این فیلم متعلق به احمد متوسلیان است و اگر در هر جشنواره خارجی به نمایش درمیآمد، برای مخاطبان آنجا سوال میشد که این آدم الان کجاست؟ این فیلم دوباره نام متوسلیان را سر زبانها انداخت و امیدواریهایی برای پیگیری وضعیت او و همراهانش به وجود آورد، اما نمیدانم چرا ادامه پیدا نکرد. چه بگویم؟ ما که از بازی بزرگان خبر نداریم. بستهبندی فیلم هم برای عرضه مناسب نیست و حتی به نظرم تصاویری که به عنوان پشت صحنه به مخاطب عرضه میشود، در پخش و شبکه نمایش خانگی سرسری انتخاب شده، چون دوربین پشت صحنه در همه لحظات کار با ما بود و تصاویر نفس گیری را ثبت کرد و میشد فیلم پشت صحنه جذابتری به تماشاگر ارائه داد.
فیلمنامه ماجرای نیمروز را خواندم و هیجان زده شدم
احمد مهرانفر که همگی او را به نام ارسطوی پایتخت می شناسیم، در مورد تجربه حضورش در کنار مهدویان در ماجرای نیمروز می گوید: محمدحسین مهدویان با ایستاده در غبار کاری کرده بود که اگر میگفت بیا نقش کوتاه بازی کن من میرفتم و زمانی که بازی در ماجرای نیمروز به من پیشنهاد شد پیشنهادات دیگری داشتم اما ماجرای نیمروز را بدون آنکه فیلنامهاش را بخوانم،پذیرفتم و زمانی که فیلنامه ماجرای نیمروز را خواندم هیجانزده شدم. وی در پاسخ به این سوال که برخی معتقدند که بازی شما در ماجرای نیمروز نوعی ریسک بوده و ممکن بود مخاطب به دلیل اینکه شما را بیشتر در کاراکتر طنز دیده بود، این نقش جدی را از شما قبول نکند، می گوید: ریسک اصلی را محمدحسین مهدویان و رضوی تهیه کننده فیلم ماجرای نیمروز انجام دادند اما قطعاً بازی در چنین نقشی ریسک خاص خودش را دارد و من ترس از بازی جدی نداشتم و خیلی دوست داشتم نقشی متفاوت بازی کنم و احساس می کردم در زمینه نقش جدی حرف برای گفتن دارم و این نقش بسیار برایم جذاب بود ولی خب ترسهایی نیز داشتم، ترسهایی مثل این که آیا تماشاگر من راقبول میکند یا نه و میخواستم تماشاگر ارسطو را فراموش کند.
مهرانفر در خصوص استقبال از ماجرای نیمروز می گوید: خوشبختانه ماجرای نیمروز مورد استقبال عموم مردم و منتقدین و اهالی سینما قرار گرفته است و خوشحالم و افتخار میکنم که فیلمی کار کردیم که همه دوست داشتند و زمانی که فیلم را دیدم خودم احساس رضایت کردم و اتفاق هنری خوبی افتاده است و به نظرم خیلیها را تحت تاثیر قرار داده است و چنین فیلم هایی مانند سیانور و ماجرای نیمروز که از تاریخ معاصر کشورمان صحبت میکند و تاریخ معصر بسیار پرالتهاب و پر از فراز نشیب است نیاز است که ساخته شود و مردم با آن دوران آشنا شوند.
منبع: ابتکار