وَ دوباره به نام مذهب و دین؛
جنگِ امروز، عین دیروز است
می شود آخرش، چنین اثبات
"خون به شمشیرظلم پیروز است"
جانْ گرفته به دست، آمده اند
چه شرافت،چه همّتی دارند
در دفاع از حریم آلُ الله
فاطمیون چه غیرتی دارند
چه پدرها که از غمِ آنان
به دلِ خود نهاده اند آذر
پیروان حسین و اکبر او
خودشان هم شدند علی اکبر
سرسپردند و سرفدا کردند
ارباً اربٰا، مُقَطَعُ الأعَضٰاء
ذکر لبهایشان دمِ آخر
"لَکَ لبیک زینب کبری "
ما که ماندیم لااقل باید
پاس داریم با قلمْ، شهادت را
تا شود ثبت، در همه تاریخ
بنویسیم این روایت را
بنویسیم از جوانانی...
که بُریدند از زن و همسر
وَ به دور از همه تعلّق ها
ره سپردند تا سرای دگر
بنویسیم از کسانی که
راه صدساله را شبی رفتند
مایه از جان خود گذاشتند و..
زینبی مانده، زینبی رفتند
بنویسیم از کسانی که
در بلاد غریب جان دادند
وَ به گمنامیِ تمام.. آخر
سرْ به پای حبیب، جان دادند
بنویسیم از " ابوحامد "
که نَسَب،از تبارِ شیران داشت
عاشقی کز هرات آمده بود
جا میانِ صف دلیران داشت
بنویسیم آخرش اینکه...
پای دین، جان به کار می آید
می رسد در نهایت این جاده
به مسیری که یار می آید
کاش میشد که نام ما را هم
می نوشت حقّ، به دفتر زینب
جان و مالم چه ارزشی دارد
همه اش نذر معجر زینب
سلام بر رسول خدا. آن که زانوی ابوسفیانها را به خاک مالید. سلام بر امیرالمومنین. آن که پشت نهروانیها را شکست. سلام بر حسن بن علی. آن که شتر فتنه را پی کرد. و سلام بر حسین…
وبر خون سرخش، که تا تاریخ زنده است پرچم سبز قیام علیه ظلم و طاغوت با خون او روح میگیرد. وسلام بر شما، که پیروان بحق رسول خدا، امیرالمومنین،امام حسن و سیدالشهدایید. آن روز در جمل، علی علیهالسلام پرچم را به دست فرزندش داد و گفت:
تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لاَ تَزُلْ
عَضَّ عَلَی نَاجِذِکَ
أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ
تِدْ فِی الأَْرْضِ قَدَمَکَ
ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَی الْقَوْمِ
اگر کوهها از جای کنده شود، تو جای خویش بدار! دندانها را بر هم بفشر! و کاسه سرت را به خدا عاریت سپار! پای در زمین کوب. و چشم بر کرانه سپاه نه! امروز پرچم در دست شماست… شمایید و مقدس ترین جنگ یعنی جنگ عقیده… و شاید حساسترین فراز تاریخ عصر غیبت… یعنی امروز…
امروزی که جنود طاغوت اموی پای در رکاب کردهاند و تا پای محو سپاه آلالله کمر همت بستهاند. اما زهی خیال باطل که یریدون لیطفئوا نورالله بافواهم والله متم نوره. تنها حسی که انسان در مقابل شما دارد، حسرت است و تواضع. تنها کلامی که در مقابلتان مفهوم می یابد "یا لیتنی کنت معکم". که شما "مدافع حرم" عنوان گرفتهاید و چه افتخاری ازین بالاتر.