اين روزها اصغر فرهادي مشغول بازنويسي و تنظيم فيلمنامهاي است كه قرار است اواخر تابستان سال جاري در اسپانيا كليد بخورد.
به گزارش
بولتن نیوز، اين روزها اصغر فرهادي مشغول بازنويسي و تنظيم فيلمنامهاي است كه قرار است اواخر تابستان سال جاري در اسپانيا كليد بخورد. پنهلوپه كروز و خاوير باردم، زوج اسپانيايي در اين درام خانوادگي به ايفاي نقش خواهند پرداخت. فرهادي در آخرين مصاحبهاش با نشريه ورايتي درباره نقشهاي اين دو بازيگر گفته بود كه آنها در اين فيلم نقش زن و شوهر را بازي نميكنند. در ادامه مصاحبه پابلو اسكارپليني، خبرنگار نشريه اسپانيايي Elmundo را با بازيگر مرد تازهترين پروژه فرهادي ميخوانيد.
افسانه سياه رابطه خاوير باردم با مطبوعات اسپانيا آنقدر زبان به زبان چرخيده است كه كمپانيها به مسوول روابط عمومي خود براي برقراري ارتباط با اين بازيگر هشدار ميدهند. اما حقيقت چيز ديگري است و باردم ميگويد: «حرفي كه ديگران درباره يك نفر ميزنند معمولا براساس تصورات آنها از آن فرد است. » اما حالا كه فاصله كمي با او دارم، نقطه مقابل اين تصورات را ميبينم؛ در واقع صفتهايي مثل پذيرا، باملاحظه، بخشنده و آرام براي باردمي كه حالا روبهروي من در هتل بورلي هيلز نشسته است، متناسب است.
نام او از فهرست سفيرهاي نمادين اسپانيا خط خورده است. اين موضوع برخلاف اين حقيقت است كه به زودي در فيلم بعدي اصغر فرهادي و در كنار پنهلوپه كروز و در خاك ميهنش جلوي دوربين اين كارگردان ايراني ميرود. ميگويد: «از دست من هيچ كاري برنميآيد اما اين پروژه ديوانهام كرده است.»
فيلمي بدون عنوان كه از سوي كمپاني El Deseo به سرپرستي برادران آلمادوار تهيه و توليد ميشود. احتمالا فيلمبرداري آن در آگوست يا سپتامبر (مرداد و شهريور) كليد ميخورد. باردم درباره پيشنهاد فرهادي براي بازي در فيلم ميگويد: «اول به پنهلوپه پيشنهاد داد و هر دوي ما گرفتار اوهام و خيالاتي شده بوديم. دو هفته بعد به من پيشنهاد داد. اصغر فرهادي طي كار عناصر را با يكديگر تركيب ميكند. او در طول كار فيلمنامه را بازنويسي ميكند. براي يك بازيگر همكاري با اين مرد ديوانهكننده است.»
او از كار با همسرش هيجانزده است؟ بايد مراقب باشي آن كسي نشوي كه نبايد بشوي. اصلا انتظار نداشتم اصغر فرهادي با من تماس بگيرد. وقتي با من تماس گرفت، گفتم: «بگذاريد كمي استراحت كنيم، چون قرار است من و پنهلوپه در فيلم «اسكوبار» هم همبازي باشيم.»
«اسكوبار» همان فيلمي است كه درباره سردسته قاچاقچيان كلمبيايي است و كارگرداني آن بر عهده فرناندو لئون دآرانوآ است و باردم شخصيت پابلو اسكوبار و كروز شخصيت ويرجينيا وايهخو، روزنامهنگار و دلال موادمخدر را بازي ميكنند.
اين بازيگر اسپانيايي از اينكه كارگردانان آنها را همبازي يكديگر ميكنند، خوشحال است چرا كه همكاريها همهچيز را براي خانواده آنها آسان ميكند. او با اشاره به كروز و دو فرزندش، لئو و لونا ميگويد: «همه با هم سفر ميكنيم.»
از سال 1992 و همبازي شدن خاوير باردم و پنهلوپه كروز در فيلم «خامون خامون» به كارگرداني بيگاس لونا و «ويكي كريستينا بارسلونا» در سال 2008 و به كارگرداني وودي آلن حالا پس از سالها اين دو در «اسكوبار» نقش يك زوج را بازي ميكنند. ميگويد: «خيلي خوب با يكديگر كنار ميآييم. پنهلوپه بازيگري است كه همكاري با او لذتبخش است. »
وقتي باردم راحت است بدون توجه به زمان صحبت ميكند و از اين شاخه به آن شاخه ميپرد و در نهايت روي يك شاخه آرام ميگيرد. ذهن او در جهات مختلف، بدون محدوديت فضا، ميچرخد گرچه حرفهايش غيرضروري است. چند باري به هاليوود رفته است و سه نامزدي اسكار و يك تنديس را براي بازي در نقش مزدور رواني با مدل موهاي فراموشنكردنياش در فيلم برادران كوئن «هيچ سرزميني براي پيرمردها نيست» (2007) به دست آورده است.
گرچه او جوانترين عضو خانواده سينمايي باردم است- مادرش پيلار باردم بازيگر اسپانيايي، پدربزرگش رافائل باردم و مادربزرگش ماتيلد مونز سامپدرو هر دو از پيشروان سينماي اسپانيا بودند- اصلا شيفته قطب سينما نيست: «لسآنجلس از نظر من شهري اداري است كه هرگز حاضر نيستم شش ماه متوالي را در آن بگذرانم. » حالا با يكي از آن بازيهاي پر سروصدايش به سينما بازگشته است: از آن دست نقشهاي منفي كه مورد علاقهاش است. اگر همسرش پنهلوپه كروز، يكي از شخصيتهاي محوري قسمت پنجم مجموعه فيلمهاي «دزدان دريايي كاراييب» است، او يكي از شخصيتهاي محوري قسمت پنجم را ايفا ميكند. در اين قسمت از «دزدان دريايي كاراييب» كه ماه آينده ميلادي در امريكا روي پرده ميرود، باردم شخصيت كاپيتان سالاراز را در كنار ستاره هميشگي فيلم، جاني دپ ايفا ميكند.
خاوير باردم هميشه از پشت فرمان نشستن و گرفتن گواهينامه رانندگي فراري بود. هميشه با تاكسي و وسايط نقليه عمومي رفت و آمد ميكرد و گاهي هم رانندهاي شخصي او را از جايي به جايي ديگر ميبرد. او از رانندگي ميترسيد، مخصوصا اينكه اگر زندگياش را در سانحهاي از دست بدهد. سانحه رانندگي يا سانحهاي در دريا. او در يكي از مصاحبههايش با روزنامه آلماني اعتراف كرده بود: «نزديك به ساحل شنا ميكنم. هرگز تا جايي نميروم كه دريا احاطهام كند.»
بالاخره تسليم ميشود: «حالا نوبت من است كه گواهينامهام را بگيرم چون ديگر وقت خوشگذراني ندارم اما عاشق قدم زدن هستم.» به خاطر همين قدمزدنها است كه دوستداراني در اسپانيا دارد: «احساس ارزشمندي ميكنم. من خيلي در خيابان راه ميروم. هميشه دوست دارم در خيابان قدم بزنم و با مردم ارتباط بگيرم.»
منبع: اعتماد