در این گزارش آمده است که صنعت مالی اسلامی حامی و مروج توزیع عادلانه و منصفانه درآمد و ثروت است و ارتباطی قوی با اقتصاد واقعی و به اشتراکگذاری ریسک دارد بنابراین میتواند در بهبود ثبات بخش مالی جهان کمک موثری باشد. صنعت مالی اسلامی همچنین میتواند آن دسته از افرادی را که به دلیل ملاحظات فرهنگی یا مذهبی هماکنون از نظام مالی رسمی خارج ماندهاند، به آن بازگرداند. بر خلاف صنعت مالی جهانی، صنعت مالی اسلامی بر پایه به اشتراکگذاری ریسک و داراییمحور است. صنعت مالی اسلامی با تبدیل افراد به صاحبان مستقیم داراییهای واقعی در بخش واقعی اقتصاد، از ریسکگریزی آنها میکاهد.
جایگاه ایران در صنعت مالی اسلامی
براساس این گزارش، جمهوری اسلامی ایران دارنده یکسوم داراییهای کل بانکهای اسلامی است. در مجموع کشورهای عضو شورای همکاریهای خلیج فارس و ایران نقشآفرینان اصلی بانکداری اسلامی در سطح جهان هستند و بخش اعظم داراییهای آن را در اختیار دارند. بر این اساس، ایران در صدر فهرست کشورهای صاحب داراییهای بانکداری اسلامی قرار گرفته است و کل داراییهای بانکی ایران به 40/ 482 میلیارد دلار بالغ میشود. در حوزه خلیج فارس، پس از ایران، عربستان سعودی با دارایی بانکی 70/ 121 میلیارد دلار قرار گرفته است. امارات با دارایی بانکی 30/ 100 میلیارد دلار در رده سوم قرار دارد و کویت با دارایی بانکی 70/ 78 میلیارد دلار، قطر با دارایی بانکی 59 میلیارد دلار و بحرین با دارایی بانکی 20/ 46 میلیارد دلار به ترتیب در ردههای چهارم تا ششم قرار گرفتهاند. در حوزه جنوب و جنوب شرق آسیا مالزی با دارایی بانکی 70/ 156 میلیارد دلار صدرنشین است، اما همچنان بسیار پایینتر از ایران قرار دارد. میزان داراییهای بانکی ترکیه نیز 80/ 44 میلیارد دلار اعلام شده است.
بر این اساس، در سال 2014، بانکهای اسلامی ایران، انگلستان، ترکیه، آفریقا و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس قدرتمندترین وضعیت سرمایه را داشتند. به لحاظ سودآوری، بازده داراییهای بانکهای اسلامی مثبت است و بانکهای فعال در ایران، آفریقا، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، خاورمیانه و آسیا از این منظر کارنامهای بهتر از سایر همتایان خود داشتهاند و بازده داراییهایشان بیش از 5/ 0 درصد بوده است، اما از منظر ریسک اعتبارات، وامهای معوقه ایران در کنار کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و آفریقا در سطح نسبتا بالایی است و طی سالهای 2010 تا 2013 میانگین نسبت آنها به کل وامها دو رقمی بوده است. اما ایران در این زمینه موفق شده است در سال 2014 این نسبت را به تکرقمی کاهش دهد و به 6 درصد برساند. بر این اساس هفت بانک از بزرگترین بانکهای اسلامی 80 درصد از بازار ایران را به خود اختصاص دادهاند. دارایی هریک از این بانکها به بیش از 20 میلیارد دلار میرسد.
لزوم تحقق پتانسیلها
در این گزارش یک چارچوب تئوریک برای تحلیل اقتصاد و صنعت مالی اسلامی ارائه شده که بر پایه چهار ستون استوار است:
1- چارچوب نهادها و سیاست دولتها، 2- حکمرانی خردمندانه و مدیریت پاسخگو، 3- ترویج یک اقتصاد بر پایه به اشتراکگذاری ریسک و کارآفرینی، 4- شمول مالی و اجتماعی.
این گزارش همچنین به حوزههایی اشاره دارد که لازم است در آنها مداخله صورت گیرد تا بر اثرگذاری صنعت مالی اسلامی افزوده شود و پتانسیلهای آن برای کمک به کاهش نابرابری تحقق یابد. این مداخلهها شامل موارد زیر هستند:
1- تقویت یکپارچهسازی، پیادهسازی و اجرای قوانین، 2- ایجاد نهادهایی که تامینکننده اعتبارات و اطلاعات برای حمایت از امور مالی داراییمحور باشد، بهویژه برای بنگاههای خرد، کوچک و متوسط، 3- ایجاد بازارهای سرمایه و محصولات صکوک برای کمک به تامین سرمایه پروژههای بزرگ، 4- به رسمیت شناختن قانونی محصولات از سایر حوزهها برای گسترش بازارها از طریق تراکنشهای فرامرزی. در این گزارش همچنین توصیه شده است که صنعت مالی اسلامی باید به فراتر از بانکداری اسلامی توسعه یابد. هماکنون بانکداری اسلامی بر این صنعت سلطه دارد و بیش از سه چهارم داراییهای این صنعت را به خود اختصاص داده است. در مورد بانکداری اسلامی این گزارش اینگونه توصیه میکند: قوانین اجرایی و فضایی نظارتی باید ایجاد شود تا ریسکهای سیستمیک مورد هدف قرار گیرند، محصولات و خدمات مبتکرانه برای به اشتراکگذاری ریسک ارائه شود نه آنکه همان محصولات قبلی انتقالدهنده ریسک دوباره مورد استفاده قرار گیرند.قوانین شریعت در صنعت مالی اسلامی بین کشورهای اسلامی یکپارچهسازی و یکسان شود، دسترسی به منابع مالی اسلامی بیشتر شود و نکته آخر اینکه سرمایه و دانش انسانی در صنعت مالی اسلامی مورد تقویت قرار گیرد.
بازارهای سرمایه اسلامی
در این گزارش با اشاره به اینکه بازارهای سرمایه اسلامی هنوز نسبتا جوان هستند، نوشته شده است که این بازارها میتوانند فرصتهایی را برای ایجاد داراییها تامین کنند اما این کار را باید از طریق بخش مالی سهام و دارایی محور انجام دهند.بهطور مشخص بازارهای صکوک (اوراق قرضه اسلامی) برای تامین مالی زیرساختها و تشویق کارآفرینی مناسب هستند. بنا به این گزارش، استفاده از صکوک برای تجهیز بخش مالی، در کنار افزایش شفافیت و کارآیی قیمتگذاری بر داراییها، امری ضروری در توسعه این بازار است. در این گزارش توصیه شده است که سیاستگذاران باید توسعه موسسات مالی غیربانکی را که در حال حاضر به اندازه کافی توسعه نیافته و به بلوغ نرسیدهاند، در اولویت قرار دهند. بهعنوان مثال بیمه اسلامی موسوم به «تکافل» میتواند مزایای زیادی برای خانوارها و شرکتها در بر داشته باشد و دسترسی آنها به خدمات مالی را بهبود بخشد. در نهایت این گزارش به توانایی صنعت مالی اسلامی در کاهش فقر و ایجاد شبکه امنیت اجتماعی برای افراد به شدت فقیر اشاره کرده و دلیل آن را به این موضوع نسبت داده است که ماهیت نهادها و ابزارهای مالی اسلامی (قدرحسن، زکات، صدقات و وقف) در بازتوزیع و اقدامات بشردوستانه ریشه دارد. این گزارش پیشبینی کرده است که با تحقق پتانسیل نهادهایی همچون زکات و وقف، منابع مورد نیاز برای فقیرترین افراد در اغلب کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا و آفریقای زیرصحرا تامین خواهد شد.