گروه بین الملل: تاریخ آمریکا و کشورهای غربی سرشار از اقداماتی است که تبعیضهای جدی نژادی و نژادپرستی در آن موج میزند. برابری حقوق سیاه پوستان و سفید پوستان در آمریکا مدتهاست تنها در حد حرف و شعار باقی مانده و دولت آمریکا یا تروریسم مرتبط با کاخ سفید حقوق سیاه پوستان را لگد مال میکنند.
به گزارش
بولتن نیوز، امروز سالروز به شهادت رسیدن یکی از فعالان مدنی حقوق سیاه پوستان و مسلمانان آمریکا است. رهبر انقلاب پيش از آغاز سخنرانی شان در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین فرمودند: چون امروز سالروز شهادت "مالکوم ایکس" رهبر مسلمانان آمریکاست، از حضار محترم خواهش میکنم حمد و قل هوالله برای روح آن شهید بخوانند.
شهید مالکوم ایکس که بود؟مالکوم ایکس متولد ۱۹ می ۱۹۲۵ در نبراسکا بود. نام اصلی وی مالکوم لیتل است که بعد از پیوستن به گروه امة الاسلام، نام "مالکوم ایکس" را برگزید؛
مالکوم ایکس که با نام «حاج مالک شباز» نیز شناخته میشود، فعال حقوق بشر و رهبر مسلمانان سیاه پوستان آمریکایی بود. او مدافع حقوق سیاه پوستان بود و جنایات سفید پوستان آمریکایی علیه سیاه پوستان را به شدت متهم کرد، به همین دلیل، مخالفانش به او تهمت رواج نژادپرستی و خشونت زدند.
پدر مالکوم، «ارل لیتل»، سخنگویی غیر روحانی و از جمله افرادی بود که برای حقوق مدنی سیاه پوستان فعالیت می کرد، او مدیر انجمن «پیشرفت سیاه پوستان جهان» بود، از اینرو روحیه ای خود مختار و مدافع سیاه پوستان در فرزندانش آفرید.
با این وجود، مالکوم در سالهای اولیه زندگیاش یتیم شد. وقتی مالکوم شش ساله بود، پدر وی بر اثر تیراندازی کشته شد. وقتی که هم به 13 سالگی رسید، بر اثر فشارهای زندگی، مادرش تاب نیاورد و نهایتا در بیمارستان روانپزشکی بستری شد. مالکوم پس از بستری شدن مادرش، به یتیمخانه منتقل شد.
مالکوی ایکس، در سن 20 سالگی به خاطر بزهکاری به 8 سال زندان محکوم شد. در زندان بود که مالکوم با جمعیتی به نام «ملت اسلام» آشنا شد و به عضویت این ملت در آمد. پس از عفو مشروط و آزادی از زندان، در سال 1952 به عنوان یکی از سخنگویان این ملت برگزیده شد. تبلیغات مذهبی و اعتقادی او در آمریکا، باعث شد تعداد زیادی از سیاهپوستان با اسلام آشنا شوند و در مدت کوتاهی به عضویت گروه «ملت اسلام» درآیند. به مدت 12 سال، او حامی برتری سیاه پوستان و طرفدار جدایی آمریکاییهای سیاه و سفید بود و تاکید «جنبش حقوق مدنی» بر یکپارچگی را به تمسخر میگرفت. با این حال، پس از مدتی، در سال 1964 از جمعیت «ملت اسلام» جدا شد و اندیشههای این جمعیت را تاحدود زیادی مورد انتقاد قرار داد.
سفر به سرزمین وحی و زیارت خانه خدا، اتفاق بزرگ دیگری بود که در دفتر زندگی مالکوم ایکس جای گرفت. پس از بازگشت از مناسک حج، نام حاج ملک شبّاز را برای خود برگزید. در طی سفر حج، نام اسلامی "الحاج مالک الشباز" را برخود نهاد. وی به دلیل مبارزاتش علیه تبعیض نژادی مشهور است. در اواخر سال 2010 شهید "مالکوم شباز" برای انجام فریضه حج راهی عربستان شد و بعد از بازگشت به دبی آمد و درباره سفر معنویاش به عربستان صحبتهای بسیاری کرد.
شهید مالکوم در مورد دولت عربستان میگفت: وقتی فهمیدند که من وارد عربستان شدم بسیار مرا تحویل گرفتند و برای جلسات مختلف مرا دعوت کردند. آنها حاضر بودند هر آنچه که میخواستم را در اختیارم قرار دهند تا در کشورشان برای وهابیت تبلیغ کنم اما نمیدانستند که من یک مسلمان شیعه هستم.
مالکوم ایکس، طی سالهای فعالیتهای مدنی خود برای احقاق حقوق رنگینپوستان در آمریکا و الهامبخشی به همکیشان خود پیوسته مورد حمله و کینهٔ گروههای نژادپرست از جمله کوکلاکسکلانها بود. مالکوم یکی از این حملات را اینطور توصیف میکند:
«کابوسی که هرگز در ذهنم نمیمیرد. شبی از شبهای سال 1929 بود. کوچکترین خواهرم ایوون تازه به دنیا آمده بود. ما همه خواب بودیم. از خاطرم نمیرود که ناگهان چیزی مرا به بالا پرتاب کرد. چشم که باز کردم، خودم را دنیایی از آتش و دود دیدم. صدای تپانچهها با فریاد آدمها در هم آمیخته بود. هرج و مرج عجیبی بود، شعلههای آتش همه جا زبانه میکشید. سفیدها خانهٔ ما را به آتش کشیده بودند. پدرم، دشنامگویان، با تپانچهٔ خود آنها را هدف قرار میداد. برای فرار از آن جهنم یکدیگر را به زمین میانداختیم و از روی هم میگذشتیم. مادرم در حالیکه نوزاد خود را در آغوش داشت، با آنکه شعلهها همه جا زبانه میکشید و جرقههای آتش به هر سو پراکنده میشد، از میان شعلهها گذشت تا قبل از فرود آمدن سقف فرزندش را نجات دهد. فراموش نمیکنم، ما تمام آن شب را، عریان و بیپناه زیر طاق آسمان، گریان وحشتزده سرکردیم. مأموران آتشنشانی و پلیسهای سفید نیز آمدند، اما ایستادند که تماشا کنند خانه تا کف میسوزد و تلی از خاکستر میشود».
وی با اقدامات خود در پی بیدار کردن غرور خفتهٔ نژاد سیاه پوست ساکن آمریکا از طریق فعالیتهای مدنی و اجتماعی بود . "مالکوم ایکس" مبارز حقوق سیاهان بود که پدرش نیز در این راه جان خود را از دست داده بود.
مالکوم ایکس از فعالان امروز میخواهد که از عقل خود برای مبارزه با ضربه رسانههای خبری و آمریکای سفید استفاده کند تا توضیح دهند که چرا فعالان را به عنوان افراد خشن بدون هدف و غیرمنطقی خطاب میکنند.
هدف بلندی که مالکوم ایکس را در زندگی به دنبال خود می کشید، چیزی نبود جز مبارزه با برده داریِ نُوین در آمریکا. مالکوم به سیاهان می گفت: «زیستن در آمریکا، شما را آمریکایی نمی کند. شما باید یاد بگیرید از میوه های آمریکایی ها لذت ببرید. اما شما از این میوه ها لذت نبرده اید. شما تنها از خارها و سختی ها لذت برده اید، برای اینکه شما باید سخت تر کار می کردید تا به میوه ها دست یابید».
او در دوران خودش پشت میکروفون قرار میگرفت و اعلام میکرد که تمام شورشهای نژادی، تحول و خشونت که سفیدان بوجود آوردهاند محکوم است. مالکوم ایکس همچنین تاکید میکرد که برخی از مسائل مانند خشونت پلیسها در50 سال اخیر تفاوتی نداشته است. مالکوم فعالان را به این مسئله تشویق میکرد که این دسترسیها را بدست بیاورند که قدرت را همانطور که در بیرون سیستم بدست میآورند در درون آن نیز کسب کنند.
در نهایت "مالکوم ایکس" این مسئله را تاکید میکند که او مردی نیست که به تنهایی عمل کند. مالکوم خشم را با سخنرانیهای خود ایجاد نمیکرد؛ بلکه او مسیر را نشان میداد. یک «قهرمانِ مدرنِ تنها» نمیتواند برای ما راه حل جادویی بیاورد و این ویژگی بزرگ "مالکوم شباز" بود.
مالکوم ایکس چگونه به شهادت رسید؟ پنجاه سال پیش در چنین روزی سه نژادپرست مسلح به نام "تالماج هایر"، "نورمن باتلر" و "تامس جانسن" طی عملیاتی تروریستی در یكی از سالن های اجتماعات منهتن نیویورک در حین سخنرانی "مالکوم ایکس" رهبر مسلمانان سیاه پوست امریکا را از فاصلۀ كم وی را هدف 15 گلوله قرار داده و به دلیل فعالیت های اجتماعی و مبارزاتی ترور کردند.
جالب است که بدانیم که ماجرای گرویدن «محمدعلی کلی» قهرمان فقید بوکس، به دین اسلام به داستان آشنایی او با مالکوم ایکس بازمی گردد. گفته می شود علی در سال 1961 در یک نشست اسلامی شرکت کرد و به حضور در نشستهای جنبش مذهبی اسلامی آمریکا که هدف آن بهبود اوضاع آمریکایی های آفریقایی تبار بود، ادامه داد. مالکوم ایکس که یکی از چهره های مهم این جنبش محسوب می شد، مربی و راهنمای معنوی و سیاسی کلی محسوب می شد. کلی مدت کوتاهی خود را کاسیوس ایکس نامید و پس از آن الیجاه محمد رهبر این گروه در سال 1964 او را محمد علی نامید.
دختر مالکوم ایکس، «ایلیاسا شباز» در یادداشتی درباره پدرش که چندی پیش نوشته بود آورده بود:
«وقتی که مالکوم ایکس در مورد «انتخابات یا گلوله» صحبت کرد، آمریکاییها نشستند و تاکید کردند که او میگوید اگر حق شرکت در سیستم اعطاکردنی نیست، شهروندان سیاهپوست هیچ راه دیگری بجز درگیری ندارند. و این بود که خشم طولانی سرکوب بر روی جوامع سیاه آغاز شد. وقتی هم که قانون حق رای و شیوههای آن تغییر کرد، این بخش کوچکی نبود چرا که آمریکاییهای سفیدپوست قدرتمند از اینکه نتوانند کاری انجام دهند میترسیدند».
«با این حال، مالکوم ایکس خودش شعارهای فعالان را نقد میکرد. من تصور میکنم که او به احتمال زیاد نماد «دستهای بالا» را برای تاثیر دراماتیک آن تشویق میکرد اما آن را به عنوان سرسپردگیای معرفی میکرد که با وحشیگری پلیس خود را وفق داده است. خشونتی که شهروندان سیاهپوست را متوقف کند و بترساند و آنها را در حالی که امید به زندهماندن دارند، به موضع دفاع بکشاند. او قطعا با جنبش "black lives matter" موافقت میکرد اما تاکید میکرد که افسران پلیسی که مخالف هستند به احتمال زیاد با هشتگ متقاعد نمیشوند».
منابع:
تسنیم
باشگاه خبرنگاران جوان