کد خبر: ۴۵۱۴۲۲
تاریخ انتشار:

چند ساعت ديگر به ده بعدي خواهيد رسيد؟

روزي لقمان در كنار چشمه‌اي نشسته بود. مردي كه از آنجا مي‌گذشت. از لقمان پرسيد: «چند ساعت ديگر به ده بعدي خواهم رسيد؟»
لقمان گفت: «راه برو.»
آن مرد پنداشت كه لقمان نشنيده است. دوباره سوال كرد: «مگر نشنيدي؟ پرسيدم چند ساعت ديگر به ده بعدي خواهم رسيد؟»
لقمان گفت: «راه برو.»
آن مرد پنداشت كه لقمان ديوانه است و رفتن را پيشه كرد. زماني كه چند قدمي راه رفته بود، لقمان به بانگ بلند گفت: «اي مرد، يك ساعت ديگر بدان ده خواهي رسيد.»
مرد گفت: «چرا اول نگفتي؟»
لقمان گفت: «چون راه رفتن تو را نديده بودم، نمي‌دانستم تند مي‌روي يا كند. حال كه ديدم دانستم كه تو يك ساعت ديگر به ده بعدي خواهي رسيد.»

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین