فروش کتابهای ضدآرمانشهری بعد از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا بیشتر شده و حال این سوال مطرح است که آیا فروش این کتابها در ایران هم فرقی کرده است؟
به گزارش بولتن نیوز، از زمان به قدرت رسیدن «دونالد ترامپ» در ایالات متحده آمریکا، فروش کتابهایی با تم ضدآرمانشهری که درباره حکوتهای خودکامه است که جامعهای را در خفقان فروبردهاند، به شدت افزایش یافته است. کتابهای «۱۹۸۴» جورج اورول، «قصه ندیمه» مارگارت اتوود، «دنیای قشنگ نو» نوشته آلدوس هاکسلی، «در باغ حیوانات» اریک لارسن و «مردی در قلعه بالا» اثر فیلیپ کی. دیک از کتابهایی هستند که طی این مدت مورد توجه بیشتر مخاطبان قرار گرفتهاند. حتی یک خَیّر ناشناس نسخههایی از این رمانهای ضدآرمانشهری را خریداری کرده و با یادداشت «بخوان! مبارزه کن!» در دسترس عموم قرار داده است.
بیشتر کتابفروشیهای خیابان انقلاب که مرکز خرید کتاب محسوب میشود میگویند «۱۹۸۴» از زمانی که ترجمه شده تا کنون فروش خود را داشته، «دنیای قشنگ نو» نیز فروشش خوب بوده است، «سرگذشت ندیمه» هم فروش بدی نداشته؛ اما ریاستجمهوری ترامپ در آمریکا تغییری در فروش آنها در ایران ایجاد نکرده است.
یک کتابفروش در اینباره میگوید: «اول از همه اینکه ما اصلا کتابخوان نداریم، کسانی که کتاب میخوانند هم چند دستهاند؛ یا میخواهند بنویسند و بر اساس یک اصول خاص کتاب میخرند و میخوانند؛ اگر کتابی مثل «۱۹۸۴» در این طیف جا داشته باشد میخرند و به پول آن هم توجه ندارند. دسته دوم کسانی هستند که روال اندیشهای ندارند و کتاب میخرند و میخوانند. دسته سوم کسانی هستند که تحت فرمان فروشندهها و کتابفروشیها کتاب میخرند و میخوانند، یا اینکه تبلیغات آن را در مجلهها و روزنامهها دیدهاند. دسته دیگر کتابنخوانها هم همگام با جریان فکری جامعه پیش میروند و با هزینه کتاب هم کاری ندارند. دسته آخر از روی اجبار کتاب میخرند و میخوانند مثلا اجبار از طرف دانشگاه یا پدر و مادر... به طور کلی برخورد گستردهای را که مردم جهان با کتاب دارند مردم ایران ندارند. پس انتظار نداشته باشید فروش این کتابها در ایران بیشتر شده باشد.»
کتابفروشی دیگری میگوید: «۱۹۸۴» مخاطب خاص و فروش خود را دارد و اینطور نیست که بگوییم تحت تأثیر جریانی فروشش بیشتر شده است. «سرگذشت ندیمه» را اصلا نداشتیم، «دنیای قشنگ نو» هم فروشش خوب بوده و فروش «باغ حیوانات» فرقی نداشته است.
یک کتابفروش دیگر هم در اینباره اظهار میکند: ما کتابخوان نداریم که سراغ کتابها بیایند. اگر هم بخرند برای دکور است نه خواندن، اما «۱۹۸۴» فروشش برای من خوب بوده و در بقیه هیچ فرقی احساس نکردهام.
واکنش یک کتابفروش دیگر هم اینگونه است: «بیکار میشوید چه سوالهایی به ذهنتان میآید؟! من که فروش نداشتم.»
اگر نگاهی هم به بساط دستفروشهای کنار خیابان بیندازیم، اکثر آنها در بساطشان کتاب «۱۹۸۴» جورج اورول را دارند. درباره فروش این کتاب بعد از ریاستجمهوری ترامپ و قبل از آن، هرکس پاسخی میدهد. «برای چی میخوای؟ فروشش در آمریکا زیاد شده، به ما که تهرانیم چه ربطی داره؟»، «اجازه بدید من حرف نزنم، گزارش شما خبرنگارا برای ما بیشتر دردسرساز بوده. شما رو به خیر و ما رو به سلامت»، «ما از این شانسا نداریم که بیان از ما کتاب بخرن»، «به نظر من اول سال «۱۹۸۴» خیلی بهتر از الان فروش میرفت»، «فروش کتاب «۱۹۸۴» برای من بیشتر شده، «دنیای قشنگ نو» هم فروشش بد نبوده، اما بقیه نه»، «برای من که فرقی نداشته، یا حداقل اینطور احساس نکردم که فروشش بیشتر شده باشه»، « ۱۹۸۴» مخاطبای خاص خودش رو داره، اینطور نشده که بعد از به ریاست رسیدن این آقا فروشش تغییر کنه».
یکی از آنها فکر میکند دنبال بههم ریختن کار و کاسبیاش هستم و «۱۹۸۴» یکی از کتابهای ممنوعه است. میگوید: « بهخدا من اسم اینا رو هم بلد نیستم، برای خرج خونهام اینا رو میفروشم»، «اصلا خودت این کتاب رو خوندی؟» و وقتی با پاسخ مثبت روبهرو میشود میگوید: همهتون همینو میگین! کتاب شده دکور! برای چشم و همچشمی کتاب میخرن! اصلا بیان کتاب بخرن نمیخونن، برای دکور کتابخونه میخرن. از همه سوال کنی همینه، مردم ما کتاب نمیخرن که بخونن. حالا این کتاب میخواد تو اروپا و آمریکا فروش زیادی داشته باشه، نایاب باشه، مردم ما کتاب نمیخونن»، «تو این چند روز به نظرم استقبال خوبی شده و چنتایی فروختم که معمولا این تعداد رو تو یه ماه میفروشم».
جورج ارورل در کتاب «۱۹۸۴» آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقه شدید نسبت به برادر بزرگ (ناظر کبیر، رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعه تصویرشده گناهکاران به راحتی اعدام میشوند و آزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد بهشدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانهها از شهروندان جاسوسی میکنند. در این داستان مسائلی همچون بزه فکری، گفتار نو و دوگانهباوری مطرح میشود. مسئول فروش انتشارات نیلوفر - نشری که این کتاب را با ترجمه صالح حسینی منتشر کرده است - میگوید: این کتاب از زمانی که منتشر شده فروش خوبی داشته و الان که در دنیا پرفروش شده برای ما فرقی نکرده است.
«قصه ندیمه» (سرگذشت ندیمه) مارگارت اتوود به حکومتی آمریکایی میپردازد که زنها در آن از داشتن هرگونه قدرت، شغل، مال یا ثروت محروم هستند و حتی در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند. در «قصه ندیمه»، زنها بردههایی در دست مردان هستند. شخصیت اصلی قصه زنی به نام «آفرد» است که باید برای همسر یک مقام بالای دولتی که نازاست، فرزند بیاورد و بزرگشان کند. این کتاب در ایران با عنوان «سرگذشت ندیمه» توسط سهیل سُمی در انتشارات ققنوس منتشر شده است. مسئول فروش این انتشارات با بیان اینکه معمولا کتابهای اتوود فروش خوبی دارند، به افزایش فروش این کتاب بعد از افزایش فروش در سایت آمازون اشاره میکند.
وقایع رمان «دنیای قشنگ نو» نوشته آلدوس هاکسلی در سال ۲۵۴۰ میلادی در شهر لندن میگذرد و آرمانشهری را به تصویر میکشد که در آن مهندسی ژنتیک به آفرینش انسانها با ویژگیهای از پیش تعیینشده منجر شده، نظام اخلاقی جامعه با تشکیل حکومت جهانی و از میان بردن جنگ و فقر و نابودی کامل خانواده و تولید مثل به کلی پوست انداخته و دانش روانشناسی به طرز حیرتانگیزی اعتلا یافته و تنها هدف انسان ایجاد سعادت و از میان بردن رنجهای غیرضروری است. این کتاب توسط سعید حمیدیان ترجمه و در انتشارات نیلوفر عرضه شده است. مسئول فروش این انتشارات میگوید فروش این کتاب فرقی نکرده است.
اریک لارسن در کتاب «در باغ حیوانات» ما را به متن یکی از هولناکترین و حساسترین بزنگاههای تاریخ قرن بیستم میبَرَد، به سالهایی که کمتر درباره آن خوانده و شنیدهایم، سالهای قبل از آغاز جنگ جهانی دوم در آلمانِ هیتلری! در کتاب «در باغ حیوانات» از نگاه آقای سفیر و دخترش، مارتا (که زندگی پرماجرایی داشته) با روندی که نازیها برای به دست آوردن قدرت طی کردند بهتر آشنا شده و در روایتی جذاب و مستند، به شناخت دقیقتری از هیتلر و همراهانش دست مییابیم. این کتاب درایران توسط احمد عزیزی ترجمه و در انتشارات هرمس منتشر شده است. مسئول فروش این انتشارات میگوید: فروش این کتاب از زمانی که منتشر شده خوب بوده اما بعد از مطرح شدن به عنوان پرفروشها فروشش بهتر شده است.