گروه فرهنگ و هنر: کارگردان فیلم ماجرای نیمروز معتقد است که فضای سیاستزده و تحلیلزده
جامعه ما میخواهد سینما را به بردگی بگیرد یعنی تصور میکند سینما یک
رسانه نازل است.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از ایلنا، محمدحسین مهدویان با اشاره به آشناییاش با
ادبیات و سینما میگوید: از کودکی کتابهای ژول ورن را میخواندم و بعدها
کتابهای سارتر را. قدیمیترین فیلمهایی که به خاطر میآورم فیلمهای
هراس ساخته شهریار بحرانی و افق ساخته رسول ملاقلیپور هستند.
اما یکی از
فیلمهای محبوبم افعی ساخته محمدرضا اعلامیست.
وی ادامه داد: فیلمهایی مانند عروسی خوبان و همچنین هامون را به خاطر
دارم. شخصیتهای اصلی فیلم هامون را خیلی دوست داشتم. در این فیلم یک
سرگشتگی وجود دارد که برای من جالب بود.
این فیلم تصویری در ناخودآگاهم خلق
کرد که بعدها قطعا در جایی به کارم میآید.
کارگردان فیلم ماجرای نیمروز که در سایت فیلم نت و در برنامه سی و پنج با
فریدون جیرانی گفتگو میکرد؛ ادامه داد: بعد به سمت سینمای هالیوود علاقه
شدم و به فیلمهایی مانند ترمیناتور 2 خیلی علاقه پیدا کردم. کمکم هم به
سمت فیلمسازانی مانند پولانسکی گرایش پیدا کردم زیرا پولانسکی وضعیت
غیرقابل باور را خوب نشان میدهد و آثارش پیچدگی و عمق خوبی دارد.
بعدها به
تارانتینو و ایناریتو و کاترین بیگلو علاقمند شدم اما هیچکدام مانند
پولانسکی تاثیر روی من نداشتند.
مهدویان با اشاره به اینکه اولین فیلمی که ساخته؛ یک فیلم کوتاه است، ادامه
داد: اولین فیلمی که ساختم یک فیلم کوتاه است که از روی یک داستان ژاپنی
ساخته شده. وقتی آن را در دانشگاه نمایش دادم همه به من خندیدند و من
همانجا یاد گرفتم که فیلمسازی کار سادهای نیست. بعد چند فیلم مستند ساختم
تا به مجموعه آخرین روزهای زمستان رسیدم.
وی با اشاره به تاثیری که مرتضی آوینی روی او داشته است؛ افزود: کسی که مرا
از تعصب کورکورانه نسبت به سینمای روشنفکری نجات داد؛ مرتضی آوینی بود.
کارگردان ایستاده در غبار با اشاره به اینکه فقط به دنبال فیلمسازیست،
افزود: موقعی که من فیلم میسازم با همه عشقم فیلم میسازم و در بند
معادلات سیاسی و جناحی نیستم.
موقع فیلمسازی همه انرژیام را میگذارم تا
کار باورپذیر باشد زیرا سینما یک جوهر موثر و اثرگذار دارد و زبان مشترک
خیلیهاست.
مهدویان یادآور شد: نگاه من به جنگ همان نگاهیست که در ایستاده در غبار
دیدم.
همه آدمها و قهرمانهای من کسانی هستند که پاهایشان روی زمین است و
همه واقعیاند. حتی اگر روزی بخواهم فیلمی درباره عاشورا بسازم همینگونه
فیلم میسازم. وقتی آدمی را آسمانی فرض میکنیم یعنی فردیست که از همین
زمین و حیات روی زمین به آسمان رسیده است.
وی با اشاره به علاقه شدید خود به تاریخ گفت: من تاریخ معاصر را خیلی
خواندم و وقتی وقایع سالهای دهه شصت را میخواندم آنقدر وحشتناک و عجیب
بود که احساس کردم داستان هستند اما باید قبول کنیم که همگی واقعیت هستند و
میبینیم که چقدر ترسناکاند.
من نگران همنسلان خودم هستم که نکند این
مسئله را مانند یک داستان ببیینند درحالیکه این اتفاقات و جنگ واقعا وجود
داشته است.
کارگردان فیلم ماجرای نمیروز ادامه داد: مسئله من در ماجرای نیمروز؛ خشونت
و امنیت بود. این تصور که هر التهابی میتواند از درون خودمان یک نا امنی و
خشونت به دنبال داشته باشد؛ مدام مرا نگران میکند.
گاهی وقتها که
میبینم دوتا دوست در حال بحث بر سر یک مسئله سیاسیاند؛ و این بحث چقدر
میتواند یک شکاف ایجاد کند و وقایع سال 60 تکرار شود؛ مرا نگران میکند.
معتقدم بازآفرینی این فضای ملتهب میتواند به جامعه ما کمک میکند و وقتی
از سالن سینما میآیند بیرون؛ کمی قدر این وضعیت را بدانند و تلاش کنند
جامعه ما به سمت التهابات و خشونت نروند.
وی ادامه داد: همیشه این سوال در ذهنم بود که چرا سریع به سمت ترور حرکت
می کنیم و بعد از اتفاقات سال 88 نگران این بودم که دوباره جامعه ما به سمت
ترور حرکت نکند. وقتی به تاریخچه ترور نگاه می کنیم متوجه می شویم که
ترورها کار یک فردی بی سواد و بی دانش نبوده است بلکه بیشتر ترورها توسط
افرادی انجام شده که خود هموطن بودهاند.
افرادی تحصیلکرده، دانشگاه رفته و
کتابخوان. چگونه است که چنین فردی میتواند دست به ترور بزند؟!
مهدویان با اشاره به اینکه آثار سینمایی باید قبل از هر عنصر دیگر خاصیت
فیلم بودن و داستانگویی را خوب ایفا کند، افزود: بیشتر فیلمهایی که
درباره تاریخ معاصر ساخته میشود قبل از آنکه فیلم باشند؛ تحلیلهای تاریخی
و سیاسی هستند و به سمت انگیزهها و دلایل میروند که درست نیست درحالیکه
برای من مهم این بود که قبل از همه یک فیلم جذاب بسازم تا تصویری از وضعیت
جامعهای باشد که در آن التهاب و خشونت موج میزند.
من این فیلم را برای
همنسلان خودم ساختم.
وی ادامه داد: در اتفاقات دهه شصت با بوجود آمدن یک فضای رادیکال توسط
سازمان مجاهدین خلق نه تنها فضای اعتراض آرام در کشور کمرنگ شد و خشونت
گسترش پیدا کرد بلکه جامعه تا سطح زیادی به عقب رانده شد درحالیکه اگر با
صبوری به سمت اعتراض آرام میرفتیم؛ شاید خیلی از اعتراضات سرکوب نمیشد و
به خیلی از افراد که میخواستند به شیوه درست اعتراض کنند؛ ظلم نمیشد.
مهدویان با انتقاد از برخی رفتارها و موضعگیریها علیه سینما گفت:
متاسفانه فضای سیاستزده و تحلیلزده جامعه ما میخواهد سینما را به بردگی
بگیرد یعنی تصور میکند سینما یک رسانه نازل است و مثلا باید کتابهای
تاریخی برخی آقایان را تبدیل به تصویر و فیلم کند درحالیکه سینما یک عنصر
جداگانه و مستقل است.
وی ادامه داد: فیلم ماجرای نیمروز درمراحل فنی به شدت دقیق است و به لحاظ
سبک فیلمبرداری و ایجاد فضای نوری و استفاده از لنز بسیار اصیل است.
نمیگویم حتما باید این فیلم جایزه بگیرید ولی باید در تدوین و صدا نامزد
میشد. من مدیون تلاش همه بچهها هستم و خیلی شرمسار شدم که من نامزد شدم
برای کارگردانی فیلم ولی هیچکدام از بچهها نامزد نشدند.
مهدویان با اشاره به روند داوریهای امسال نیز گفت: رفتار داوران امسال یک
مقدار عجیبتر از بحث سلیقه است برای همین همه معترض شدند. علاوه بر عوامل
فیلم خودم؛ بسیاری از فیلمهای جشنواره؛ کارهایشان دیده نشد. در روند
داوریها درباره برخی از فیلمها و بچهها بیعدالتی محرز است.
وی ادامه داد: نسل دهه شصت به سختی فیلم میسازد و من همیشه به شوخی به
مدیران گفتهام اگر به فکر این سینماگران نیستید لااقل به فکر قبر برای این
سینماگران باشید زیرا بزودی پیر میشوند. وقتی این نسل وارد سینما شده؛
چارهای نیست که باید به رسمیت شناخته شود. آنها با فیلمهای خوبی وارد
شدهاند و زیادهخواهی هم نکردهاند.