به گزارش بولتن نیوز، دکتر اکبر عالمی*: جهان امروز باشتاب در حال دگرگونی است و من درباره استفاده نکردن از واژگان بیگانه اصراری ندارم، اما شرایط برای آنانکه بالاتر از 50 سال دارند، باعث تاسف است.
وضع گویش یا لباس و آرایش موی برخی از جوانان، به گونهای لوس و مضحک تغییر کرده است (تقلید کورکورانه). در علم زبانشناسی همه میدانیم که زبان آرکائیک با زبان کهن چه تفاوتهایی دارد. همه میدانیم که هر زبانی در گذر زمان دگرگون میشود و ارتقا مییابد. همه میدانیم که زبان همانند رودخانه سیال است، اما چگونه است که زبان فردوسی و تمام نامآوران ادبیات فارسی، امروز برای خواص و برای عوام، قابل فهم و سرشار است از معانی جاودانه؟! در زمان آنان آیا این همه مدرسه و دانشگاه داشتیم؟! در رادیو یا تلویزیون میشنویم که میگویند اوکی شد؟ درحالیکه میتوانند بگویند: خوب شد؟ یا چند بار شنیدهام که درتلویزیون میگویند رجیستر کنید، درحالی که میتوانند بگویند: ثبت کنید. نسل جدید باید فکر کند که واژگان زیبای دبیرستان، دانشکده، درمانگاه، دانشگاه، ایستگاه، بیمارستان، خوابگاه، زایشگاه، کودکستان، سایهبان، هنرستان و... چگونه وارد زبان مادری ایرانیان شد؟ پس نگویید: اگزاجره، درحالی که واژهای مانند اغراق داریم. نگویید دلیوری، بگویید تحویل و... .
هنگامی که خودرو به ایران آمد، کارگر شریف ایرانی پیش از تاسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گفت: ترمز، فرمان، برف پاک کن، ترمزدستی، کمک فنر، سیبک، صندوق عقب یا حتی گفت سرسیلندر و... و چون نتوانستند واژههای دیگری را رواج دهند، ناچارشدند بگویند سیلندر، کلاچ، رادیاتور و... البته که بحث مفصلتری را میطلبد.
فرض کنیم که یک مجری در رادیو یا تلویزیون، به تنهایی یک برنامه را اجرا میکند و کاری به این ندارم که چرا تنهاست! او نباید بگوید در بحث امروز یا در بحث امشب! زیرا هرگونه بحث، حداقل به حضور دو نفر نیاز دارد! سخن گفتن و کتابت آداب گوناگونی دارد و آنانکه متناسب با فضا و محیط مینویسند یا حرف میزنند، پذیرفتنیتر و مقبولترند. همواره من در جلسات رسمی از واژگان متناسب با آن محیط استفاده میکنم. حتی در لحظاتی که جلسه از حالت رسمی خارج میشود و همگان صمیمانهتر یا خودمانیتر سخن میگویند، من هم مانند بقیه، چارچوب و اندازهها را حفظ میکنم، ولی دو ساعت بعد، در بازار سبزیفروشی با زبان کوچه و خیابان حرف میزنم تا همرنگ جماعت باشم و کسی مرا مسخره نکند، اما هرگز از زبان (آرگو) یعنی از زبان بیدر و پیکر ـ که آدمهای بیهویت به آن عادت دارند ـ استفاده نمیکنم؛ واژگانی همانند سوتی، خفن، گاف دادم یا... فراموش نکنیم برخی کلمات که ظاهر قابل قبولی دارند، آنقدر رکیک هستند که جایش در تلویزیون و رادیو نیست (تحت هیچ شرایطی نباید گفت: روت را کم میکنم! یا روت کم شد؟! زیرا 70 سال پیش عبارت وقیحانه و شرمآوری بود.)
اجازه میخواهم در مبحث زیباشناختی و اصول واقعگرایی برای یک مجموعه تلویزیونی بگویم که استثناء نباید به قاعده تبدیل شود. نوجوانان و خردسالان از قصههای تلویزیونی یا رادیویی، الگوبرداری میکنند و ما حتی در چارچوب واقعگرایی برای بازسازی فضا یا محیط در یک قصه فرضی، نباید از حد معینی، پاهایمان را بیشتر دراز کنیم تا بگوییم فضاسازی ما باورپذیرترشد! جذابتر شدن یا زیباترشدن به چه قیمتی؟!
در برنامههای طنز و فکاهی به هر قیمتی، حق نداریم مردم را بخندانیم. حتی یکصد سال پیش هم مطربهای روحوضی هرگز اینکار را نمیکردند، زیرا همیشه، اندازه و فاصله را باید حفظ کرد. یادمان نرود که احترام آشکار و پنهان مخاطب، همواره باید حفظ شود. ممکن است بگویید چقدر باید و نباید؟! میگویم: در حضیض داشتن مخاطب را باید رعایت کنید، یعنی بعد از نیمهشب که شما حداقل 500 هزار یا 300 هزار نفر و شاید هم کمتر، مخاطب دارید. همواره در نظر داشته باشیم که چشم و گوش مخاطبان رادیو و تلویزیون احترام دارد. جذب شنونده و بیننده برای خودش اصول و آدابی دارد و نباید به هر قیمتی که من پیش خودم آنرا فرض میکنم، مخاطب جذب کنم! میدانم که شما خوب متوجه منظورم شدید. سادهترین آن این است که یادآوری کنم: لهجهها، قومیتها و اقوام را نباید برای جذابیت برنامه به سخره گرفت. جذابیت به چه قیمتی؟! حضور در تلویزیون و برنامهسازی برای رادیو، صدها اصول آشکار و پنهان دارد. بایدها و نبایدها در فرهنگهای گوناگون، متفاوت است.
*دانشیار دانشگاه تربیت مدرس