گردش مالي امسال سينمای ايران موجب شد مخاطب در جشنواره با آثاري روبهرو شود که کارگردان و تهيهکننده آن يک نام باشد، اما...
به گزارش بولتن نیوز، گردش مالي امسال سينمای ايران موجب شد مخاطب در جشنواره با آثاري روبهرو شود که کارگردان و تهيهکننده آن يک نام باشد، اما از قديم گفتهاند چون ديده شود رازها نمايان ميشود، مسئلهاي که نشان ميدهد کارگردانها مخاطب را رها کرده اند و براي خود فيلمسازي ميکنند که شايد اين نقطه افول سينما کشور باشد. «سارا و آيدا» به تهيهکنندگي و کارگرداني مازيار ميري، از مخاطب دور است و دور هم ميماند، سازنده دنيايي نميسازد بلکه ميخواهد در همين شهر دوربيني قرار دهد تا تايملاين به حد مناسب برسد، به همين دليل تماشاگر بايد بيدليل صحنههايي از مترو، پاساژگردي کاراکترها، خيابانها و دابسمش بازيگران ببيند. البته اينها فاکتورهاي مناسبي براي آنونسسازي و فريب مخاطب است، اما معيارهاي خوبي براي خلق يک داستان نيست. ميري بيجهت قصه را هر بار تغيير مسير ميدهد، تغييري که نهتنها کمکي به داستان نميکند، بلکه در هر مسير گره جديد ايجاد ميکند که در نهايت نميتواند از آنها گرهگشايي کند، از ميثاق به مادر، از مادر به سارا، از سارا به سعيد که يک دور باطل را ايجاد ميکند و در اين چرخش کاراکترها، مخاطب تنها گمانهزنيهايي از عاقبت ميثاق، سعيد، همسرش و در نهايت سارا انجام ميدهد و تا پايان فيلم سردرگم ميماند. فيلم «سارا و آيدا» روايت دو دوست را به تصوير ميکشاند و حادثهاي که مسير زندگي آنها را تغيير ميدهد، اما مانند بسياري از آثار، ضعف در فيلمنامه که از خرده داستانهاي فيلم سرچشمه ميگيرد، ديده ميشود.
خللي که کارگردان قصد دارد با کشتن کاراکتر خود و غيرقابل پيشبيني بودن مسير داستان آن را پر کند، مسئلهاي که به آن پايبند نميماند و در نهايت ميترسد و پيام اخلاقي به مخاطب ميدهد، اما ميري فراموش کرده که شروع خوب، تازه نقطه آغاز کار است و گرهافکني که تعليق را به دنبال ميآورد، بايد مخاطب را به هدفي برساند هدفي که در چارچوب فيلم باشد، اما کارگردان براي آنکه با پول خود اثر را ساخته است به تمامي اصول فيلمسازي پشت ميکند و سوژه خود را ميسوزاند. اما زماني که کارگردان از مسير خود خارج ميشود عوامل ديگر هم در پشت آن قرار ميگيرند و به همين دليل بازيهاي ضعيف که خارج از منش فيلم است، ديده ميشود، بازيهاي بزرگنمايي شده که تنها براي به رخ کشيدن تواناييهاي خود به کار گرفته ميشود و ضربهزننده به اثر است، همانگونه که فيلمبرداري ابتر و بيهدف است. در هر حال مخاطب با مازيار ميري «حوض نقاشي» روبهرو نميشود که براي او عقبگرد بزرگي است، مسئلهاي که شايد از نبود تمرکز کارگردان به دليل مسئوليت دو کار سخت در سينماي ايران يعني کارگردانی و تهيهکنندگي در يک اثر سرچشمه بگيرد.
منبع : روزنامه جوان