به گزارش بولتن نیوز، رضا کیانیان سومین نمایشگاه عکس انفرادی خود را با نام «دچار آبی بیکران» از ١٥تا ٢٥ بهمن برگزار میکند. او که پیش از این، دو نمایشگاه انفرادی عکس را در فرهنگسرای نیاوران و گالری ماه مهر برگزار کرده بود، بعد از شش سال، سومین نمایشگاه انفرادی عکس خود را در آرت سنتر برگزار میکند. آیین گشایش این نمایشگاه روز جمعه ١٥ بهمن از ساعت ١٦ تا ٢٠ برگزار میشود و بازدید عمومی از عکسهای آن از تاریخ ١٦ تا ٢٥ بهمن انجام خواهد شد. نام این نمایشگاه برگرفته از شعر «مسافر» سهراب سپهری است و در این نمایشگاه، ١٢ عکس از مرداب انزلی و ١٢ عکس از کهکشان بر دیوار گالری آرت سنتر قرار میگیرد.
رضا کیانیان در یادداشت زیر انگیزه خود را از برپایی این نمایشگاه چنین شرح داده است:
«دچار، یعنی عاشق
و فکر کن که چه تنهاست، اگر که ماهی کوچک
دچار آبی بیکران دریا باشد.
سهراب سپهری»
«دچار آبی بیکران» نام آخرین نمایشگاه عکسهای من است که پانزدهم بهمن امسال در باغ انجمن خوشنویسان - آرت سنتر -
برگزار خواهد شد.
اینبار عکسهای من پر از رنگ و پر از زندگی است. دو سال گذشته که سفری به اهواز داشتم، یک روز عصر کنار کارون قدم میزدم؛ کارونی که روزی زیبا بود و امروز بیپناه و غریب است. در اوج غم و غصهای که داشتم، ناگهان قایقی مرا به خود خواند. نگاهش کردم، او هم غریب و بیسرنشین، کنار رود بود. خوب که نگاهش کردم، دریافتم با تمام غربتش و رنگریختهگیهایش پر از زیبایی بود! داشت به من میگفت حتی در این حال هم زندگی هست و زیبایی هست. مسحور این پیام او، دوربینم را از جلدش بیرون کشیدم و از زیباییهای او عکس گرفتم... و عکس گرفتم. دچارش شده بودم. میگفت: در مرگ زندگی هست. در زشتی زیبایی هست. در تباهی رنگ هست. یکی از این عکسها را در نمایشگاهی که به یاد عباس کیارستمی برپا شده بود، به نمایش گذاشتم. او استاد عشقورزی به زندگی بود و من پیام آن قایق غریب را تقدیم او کردم.
اما وقتی از اهواز برگشتم، همه قایقها مرا صدا میزدند و همه آبهایی که در حال نابودی بودند. کولهام را برداشتم و به سمت انزلی رفتم؛ مرداب شقایقها؛ تالابی که در حال خشکشدن است و قایقهایی که روزگاری سرمستانه مسافران را در زیباییهایش میچرخاندند و دچار میکردند. اما همان قایقها که پر از رنگ بودند و رنگهاشان پر از زندگی بود، حالا رنگهاشان پر از ریختگی بود ولی مثل خواهرشان در اهواز میگفتند: مرگ پر از زندگی است. در زشتی، زیبایی هست و در تباهی، رنگ هست. در ناامیدی... هم پر از امید هست!
و من مسحور این فراخوان عکس گرفتم و عکس گرفتم... . این یکی از صدها عکسی است که انزلی به من هدیه داد. بدنه قایقی که رنگهایش پر از ریختگی است. اما در همآمیزی با مرداب پر از امید و رنگ و زیبایی است. در این نمایشگاه ١٢تا از این عکسها را برای نمایش گذاشتهام. در کنار ١٢ عکس از کهکشان بیانتها...
هرگز به به کهکشان سفر نکردهام. اما کهکشان در من سفر کرده است! کهکشان خودش را در جزئیاتی از همین وسایل دوروبرم به من نشان داد. حیرت کردم. من از نوجوانی در جادوی بیانتهایی کهکشان سرگردان بودم و بارها از این همه وسعت و بیکرانگی گریسته بودم و حالا کهکشان مرا به خود خواند. از بالا پایین آمد برای من! برای من! و عکس گرفتم و عکس گرفتم... . شاید باورتان نشود من از کهکشان عکس گرفتم. شاهد من ١٢ عکسی است که در کنار جادوی رنگهای قایقها، از پانزدهم بهمن میتوانید ببینید!
و این سفرها مرا به سوی شعر مسافر سهراب سپهری کشانید و این مصرع
«دچار آبی بیکران دریا»
شما را از سوی رنگها و شگفتیها دعوت میکنم به نمایشگاه
به آبی بیکران دریا... و آبی بیکران آسمان...
جمعه پانزدهم بهمن ٩٥، در آرت سنتر باغ، خیابان اندرزگو، سلیمی شمالی، شماره ۱۴۵. باغ انجمن خوشنویسان، از ساعت ۴ تا هشت. و بقیه روزها از ساعت ۱۲ تا ۸».
منبع: شرق