کد خبر: ۴۴۴۳۲۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز / 12 بهمن 95/

اگر نسبت به برانگیخته شدن در تردید هستید، پس ...

همانا ما شما را آفریدیم از خاکی، سپس از نطفه‌ای، سپس از عَلَقه‌ای [= خون منعقد شده‌ای] سپس از مُضغه‌ای [= لقمه گوشتی] –با آفرینشی تمام یا ناتمام - ، تا [قدرت/حکمت/... خود را] برای شما بیان کنیم و در رَحِم‌ها برقرار داریم آنچه بخواهیم تا سرآمدی معین، سپس شما را کودکی برون آریم، سپس [پرورش دهیم] تا به کمال رشدتان برسید ...
و خداوند مانع به نتیجه رسیدن اعمال کافران شدگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 12 بهمن به آیه 5 سوره حج پرداخته شده و در آن آمده است:

يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى‏ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ  
سوره  حج (22) آیه  5   

ترجمه
ای مردم! اگر نسبت به برانگیخته شدن در تردیدید، پس [بدانید/ بیندیشید که] همانا ما شما را آفریدیم از خاکی، سپس از نطفه‌ای، سپس از عَلَقه‌ای [= خون منعقد شده‌ای] سپس از مُضغه‌ای [= لقمه گوشتی] –با آفرینشی تمام یا ناتمام - ، تا [قدرت/حکمت/... خود را] برای شما بیان کنیم و در رَحِم‌ها برقرار داریم آنچه بخواهیم تا سرآمدی معین، سپس شما را کودکی برون آریم، سپس [پرورش دهیم] تا به کمال رشدتان برسید، و از شما برخی توفی ‌یابد، و از شما برخی به سرازیری عمر بازگردانیده شود تا چنان شود که در پی دانایی، [دیگر] چیزی نداند؛ و زمین را مرده می‌بینی، تا هنگامی که آب بر آن فروفرستیم در اهتزاز آید و برآید و برویاند از هر زوج بهجت‌زایی.

حدیث
1) از امام باقر ع در توضیح عباراتی از این آیه آمده است: «تا برای شما بیان کنیم» که شما این گونه در رحم‌ها بودید، «و در رَحِم‌ها برقرار داریم آنچه بخواهیم» تا به صورت سقط‌شده خارج نشود.
تفسير القمي، ج‏2، ص78
وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع:  «وَ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ» كَذَلِكَ كُنْتُمْ فِي الْأَرْحَامِ «وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ» فَلَا يَخْرُجُ سِقْطاً.

2) از امام باقر ع درباره این عبارت قرآن کریم «مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ: با آفرینشی تمام یا ناتمام [آفریده یا نیافریده]» سوال شد. فرمودند: «الْمُخَلَّقَةُ: آفریده» کسانی‌اند که خداوند آنها را در صُلب حضرت آدم آفرید و از آنها میثاق گرفت، سپس آنها را در صلب‌های مردان و رَحِم‌های زنان جاری ساخت، و آنان‌اند که به دنیا وارد می‌شوند تا از میثاق مورد سوال قرار گیرند؛اما «غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ: نیافریده/ آفرینشی ناتمام» کسانی‌اند که خداوند هنگامی که خلائق را در عالَم ذر می‌آفرید و از آنها میثاق می‌گرفت، آنها را نیافرید؛ و آنها همان نطفه‌های به هدر رفته ویا جنین‌های سقط‌شده‌ای هستند قبل از آنکه روح و حیات و بقا در آنها دمیده شود.
الكافي، ج‏6، ص12؛ مختصر البصائر، ص415
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِيرِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ» فَقَالَ الْمُخَلَّقَةُ هُمُ الذَّرُّ الَّذِينَ خَلَقَهُمُ اللَّهُ فِي صُلْبِ آدَمَ ع أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ ثُمَّ أَجْرَاهُمْ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ وَ هُمُ الَّذِينَ يَخْرُجُونَ إِلَى الدُّنْيَا حَتَّى يُسْأَلُوا عَنِ الْمِيثَاقِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ فَهُمْ كُلُّ نَسَمَةٍ لَمْ يَخْلُقْهُمُ اللَّهُ فِي صُلْبِ آدَمَ ع حِينَ خَلَقَ الذَّرَّ وَ أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ وَ هُمُ النُّطَفُ مِنَ الْعَزْلِ وَ السِّقْطُ قَبْلَ أَنْ يُنْفَخَ فِيهِ الرُّوحُ وَ الْحَيَاةُ وَ الْبَقَاءُ.

3) محمد بن مسلم گفته است: از امام باقر ع سوال کردم: مردی زنی را می‌زند و نطفه در رحمش سقط می‌گردد، [دیه‌اش چقدر است؟]
امام ع فرمود: بیست دینار (سکه طلا) برعهده اوست.
پرسیدم: اگر او را بزند و علقه‌اش بیفتد.
فرمود: چهل دینار.
پرسیدم: اگر او را بزند و مضغه‌اش بیفتد.
فرمود: شصت دینار.
پرسیدم: او را بزند و چیزی سقط شود که استخوان داشته باشد.
فرمود: دیه کامله بر عهده اوست؛ و امیرالمومینن ع این گونه قضاوت فرمود.
گفتم: خلقت این نطفه را که بدان شناخته شود برایم توصیف کنید.
فرمود: چیز سفیدی شبیه اخلاط غلیظ سینه.
گفتم: خلقت علقه را که بدان شناخته شود برایم توصیف کنید
فرمود: همانند لخته خون حجامت‌شده‌ای که خشک شده، که بعد از تبدیل شدن از حالت نطفه مدت چهل روز می‌ماند و سپس به مضغه تبدیل می‌شود.
گفتم: خلقت این مضغه را که بدان شناخته شود برایم توصیف کنید.
فرمود: شبیه یک لقه گوشت جویده شده قرمز است که در آن رگ‌های سبز مشبکی وجود داشته باشد و سپس به وضعیت استخوان‌دار تبدیل می‌شود.
گفتم: خلقت این چیزی که استخوان دارد را که بدان شناخته شود برایم توصیف کنید.
فرمود: هنگامی که استخوان داشته باشد، گوش و چشمش متمایز شده، و اعضاء و جوارحش سامان یافته‌اند، که هر گاه چنین باشد، دیه کامله دارد.
الكافي، ج‏7، ص345
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الرَّجُلِ يَضْرِبُ الْمَرْأَةَ فَتَطْرَحُ النُّطْفَةَ فَقَالَ عَلَيْهِ عِشْرُونَ دِينَاراً فَقُلْتُ يَضْرِبُهَا فَتَطْرَحُ الْعَلَقَةَ فَقَالَ عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ دِينَاراً قُلْتُ فَيَضْرِبُهَا فَتَطْرَحُ الْمُضْغَةَ قَالَ عَلَيْهِ سِتُّونَ دِينَاراً قُلْتُ فَيَضْرِبُهَا فَتَطْرَحُهُ وَ قَدْ صَارَ لَهُ عَظْمٌ فَقَالَ عَلَيْهِ الدِّيَةُ كَامِلَةً وَ بِهَذَا قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قُلْتُ فَمَا صِفَةُ خِلْقَةِ النُّطْفَةِ الَّتِي تُعْرَفُ بِهَا فَقَالَ النُّطْفَةُ تَكُونُ بَيْضَاءَ مِثْلَ النُّخَامَةِ الْغَلِيظَةِ فَتَمْكُثُ فِي الرَّحِمِ إِذَا صَارَتْ فِيهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ تَصِيرُ إِلَى عَلَقَةٍ قُلْتُ فَمَا صِفَةُ خِلْقَةِ الْعَلَقَةِ الَّتِي تُعْرَفُ بِهَا فَقَالَ هِيَ عَلَقَةٌ كَعَلَقَةِ الدَّمِ الْمِحْجَمَةِ الْجَامِدَةِ تَمْكُثُ فِي الرَّحِمِ بَعْدَ تَحْوِيلِهَا عَنِ النُّطْفَةِ أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ تَصِيرُ مُضْغَةً قُلْتُ فَمَا صِفَةُ الْمُضْغَةِ وَ خِلْقَتِهَا الَّتِي تُعْرَفُ بِهَا قَالَ هِيَ مُضْغَةُ لَحْمٍ حَمْرَاءُ فِيهَا عُرُوقٌ خُضْرٌ مُشْتَبِكَةٌ ثُمَّ تَصِيرُ إِلَى عَظْمٍ قُلْتُ فَمَا صِفَةُ خِلْقَتِهِ إِذَا كَانَ عَظْماً فَقَالَ إِذَا كَانَ عَظْماً شُقَّ لَهُ السَّمْعُ وَ الْبَصَرُ وَ رُتِّبَتْ جَوَارِحُهُ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ فَإِنَّ فِيهِ الدِّيَةَ كَامِلَةً.

تدبر
1⃣  این آیه مخاطبش را «ناس» مردم» قرار داده، و ظاهرا از دو جهت راه تردید درباره رستاخیز را بر هر انسان (نه فقط انسان مومن) می‌بندد:
یکی با تذکر به سابقه خود انسان‌ها، که از خاک و آنگاه از نطفه‌ای بی‌جان، مراحلی طی شد تا انسان به حد رشد و کمالش رسید و دوم با توجه دادن به اینکه زمین مرده و بی‌جان، هم بالاخره جانی تازه می‌گیرد و روییدنی‌های بهجت‌زا در آن می‌روید و زندگی در سراسر آن موج می زند.
یعنی هم خودمان، و هم محیطی که در آن زندگی می‌کنیم، از یک وضعیت بی‌جان، به یک حیات پر جنب و جوش تبدیل شدند. پس اینکه بعد از مرگ و بی‌جان شدن این پیکر، دوباره حیاتی در مرحله‌ای دیگر در کار باشد، هیچ استبعادی ندارد. (مجمع‌البیان، ج7، ص114؛ المیزان، ج7، ص344-345)

2⃣ در قرآن یکی از مراحل آفرینش انسان، مضغه (وضعیتی همچون لقمه گوشتی جویده شده) معرفی شده است. (حج/5؛ مومنون/14) در این آیه مضغه را به دو قسم «مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ» تفسیم کرده است.
درباره اینکه مراد از این دو چیست، دو سخن در میان مفسران از قدیم رواج داشته که در ترجمه‌ها هم همین دو مد نظر قرار گرفته:
یکی اینکه به معنای «دارای خلقت تمام و خلقت نا‌تمام» می‌باشد (ابن‌عباس و قتاده، به نقل از مجمع‌البیان، ج7، ص114) یعنی آنچه خلقتش کامل می‌شود و به صورت نوزادی سالم به دنیا می‌آید، و آنکه در بین راه سقط می‌شود.
دیگری به معنای «شکل و صورت‌دار (مصور) و بی‌صورت» از این جهت که دسته اول، مواردی است که به حیاتش ادامه داده، صورت معینی پیدا می‌کنند؛ اما آنچه تا این مرحله سقط می‌شود، تکه گوشتی است که هیچ صورت معینی ندارد (مجاهد، به نقل از مجمع‌البیان، ج7، ص114)
اما با توجه به روایات (مثلا حدیث2) شاید بتوان این دو کلمه را به همان معنای ظاهریش (آفریده و نیافریده) هم دانست، و اینجا اشاره به بعد دیگری از آفرینش انسان باشد (یک آفرینش از خاک و نطفه و ...، آفرینشی دیگر که برخی مضغه‌ها دارند و برخی ندارند) که در سوره مومنون (آیه14) هم این دو گونه آفرینش را با تعبیر «خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً ... ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَر» بیان فرمود. این آفرینش دوم، همان آفرینش روح برای انسانهاست که در عالم ذر رقم خورده، و لذا اگر سیر نطفه و علقه و مضغه طی شود، اما خدا برای آن مضغه روحی نیافریده باشد، آن مضغه به انسان تبدیل نمی‌شود.
به نظر می‌رسد اگر کسی وجود این «نحوه خلقت دیگر» در انسان را جدی بگیرد، برایش تردیدی در بعث نمی‌ماند، از این جهت که این روح امری ماورای دنیا بوده و قبلا آفریده شده بود و اکنون با این جسم متحد شد؛ طبیعی است که با مردن، آن امر غیردنیوی، همچنان به حیاتش ادامه دهد، و باز طبیعی است که آن روح در مرتبه‌ای دیگر دوباره با جسم متحد شود.
(موید این برداشت این است که بلافاصله بعد از اشاره به «مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ»، فرمود «تا برای شما بیان کنیم»، یعنی این بیانگر بودن، نه‌تنها کل سیر انسان از نطفه تا بلوغ و پیری، بلکه همین مرحله هم یک بیانی و تبیینی برای شما دارد.)

3⃣ انسان ابتدا در عالم رحم استقرار یافته، اما تا اجل (مرگ، مهلت) معینی؛ و آنگاه به صورتی که ظرفیتش برای زندگی در وضعیت قبلی کامل شده، اما برای زندگی در عالم جدید، کاملا وضعیت ابتدایی است (یعنی نوزاد)، وارد این عالم جدید می‌شود،
این ظاهرا وضعیتی است که قرار است عیناً در رستاخیز رخ دهد. یعنی وقتی از آن عالم بدینجا بنگریم، ما همچون موجودی هستیم که در رَحِمِ دنیا مستقر می‌شویم تا اجل معینی، و آنگاه که ظرفیت رشدمان در اینجا به پایان رسید وارد عالم قیامت می‌شویم که زندگی اصلی‌مان را آنجا شروع کنیم.

4⃣ انسان‌ها وقتی به کمال رشد می‌رسند، دو حالت پیدا می‌کنند: برخی را فرشته مرگ بتمامه دریافت می‌کند (توفی= دریافت بتمامه) و برخی به سرازیری عمر می‌افتند و از وضعیت علم و آگاهی‌ای که قبلا داشتند، دستشان خالی می‌شود.
وجود این گروه دوم، دلیلی است بر اینکه اولا آن گروه اول که مردند، هیچ و پوچ نشدند، بلکه توفی (دریافت بتمامه) شدند؛ و ثانیا بعث قابل تردید نیست. چگونه؟
آنان، بعد از اینکه علم داشتند، دیگر علم ندارند؛ در حالی که هنوز هستند. به نظر می‌رسد «علم» و «آگاهی» حصولی، به آن نحوی که در انسان هست، از مهمترین ویژگی‌های منحصر به فرد انسان است که حکایت از وجود یک بُعد ماورایی در انسان می‌کند و اذعان به یک بعد ماورایی مانع می‌شود که انسان مرگ در دنیا را پایان کار خویش بداند.

5⃣ زمین مرده و بی‌بر و بار است. اما همین که آب به او می‌رسد، ‌به جنبش و رشد و رویاندن می‌رسد. بله، اگر زمین را بتنهایی می‌دیدیم، که خشک و مرده به نظر می‌آمد، همچون عموم سیارات و ستارگانی که می‌شناسیم و از حیات در آنها خبری نیست. اما همین که آبی از آسمان بر او اضافه شد، این وضع مرده را یکسره زنده می‌کند و هر گونه بهجت‌آفرینی را در خود می‌رویاند.
اگر کسی این را درست بفهمد، می‌فهمد که بعث (رستاخیر) قابل تردید نیست. تمام تردیدها در بعث ناشی از این است که ما به مرده نگاه می کنیم و بس؛ و غفلت می کنیم که این شخص، وقتی هم که زنده بود، زندگیش هم از خودش نبود و دیگری آن را به او بخشیده بود. زمین مرده هم تا آبی از جای دیگر بر او نمی‌بارید، مرده بود. اما ظرفیت زندگی را داشت؛ بذرهای حیات در او پخش بود اما تا آب نمی‌آمد، آن بذرها نمی‌روییدند.
افاضه‌ای الهی باید، تا حیات دوباره در مرده جریان یابد.
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۱۴
3
1
بندگان دین شناس وظیفه شناس هر گاه که بگونه ای به محضر قرآن کریم مشرف می شوند می دانند که نخست می باید ، با در نظر داشتن شأن و حیثیت خود در محضر حق ، هم آهنگی و هم سنخی رفتارهای روز مره ی خود را با احکام و اعتقادها و نویدها و هشدارهای الهی در قرآن ارزیابی کنند تا شاید با محاسبه ی پیوسته ی نفس خویش و زدایش ناخالصیهای رفتارهای خود و ترمیم کاستیهای دین داری خویش موفق شوند رضای حق تعالی را با این بازنگری روزمره در صحیفه ی اعمال خود ، با یاری خداوند دانا و مهربان جهان هستی ، به ثبت برسانند.
پاسخ ها
ناشناس
| Germany |
۱۳:۱۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۱۴
.....با محاسبه ی پیوسته ی نفس خویش و زدایش ناخالصیهای رفتارهای خود و ترمیم کاستیهای دین داری خویش موفق شوند رضای حق تعالی را ......، به ثبت برسانند.

خوشا بحال این کاربر گرامی که لحظه لحظه رجوعش به قرآن محاسبه شده است.
پروردگارا به ما هم توفیق عنایت فرما تا قبل از اینکه حسابمان را برسند خود به حساب خود برسیم.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین