به گزارش بولتن نیوز، رضا صدیق*: هنوز مسالهاي حل نشده وجود دارد. مسالهاي كه نه كسي دربارهاش سخن ميگويد و نه كسي با جديت بررسياش ميكند؛ جشنواره فجر، همزمان با پيروزي انقلاب سال پنجاه و هفت كه مزين به نام انقلاب مستضعفان، يا حتي انقلاب پابرهنگان است برگزار ميشود و در سالروز پيروزي انقلاب و بيست و دوم بهمن، اختتاميه ميگيرد. نامش نيز آذين بسته از همين مناسبت است. با اين پيشفرض مهم، اين سوال پيش ميآيد كه چرا نام محل اصلي برگزاري جشنواره «فجر»، «كاخ» است؟ ممكن است پاسخ بيايد كه ملالغتي نبايد بود، اين نام همراستا با نام محل برگزاري همه جشنوارهها در دنياست كه به محل اصلي برگزاري، «كاخ» ميگويند اما جواب اين است كه آيا آن جشنوارههاي فرنگي هم در سالروز انقلاب مستضعفان نام محل اصلي جشنوارهشان «كاخ» است؟ يا اصلا قرار است كه جشنواره فجر مگر شبيه ديگر جشنوارهها باشد و اگر قرار است پس چرا تنها نام «كاخ» را از فرنگستان جشنوارهها دارد و باقي مناسكش همخوان با فستيوالهاي فيلم در دنيا نيست؟ اگر به اين پرسش و پاسخ ادامه بدهي، نه اينكه به جواب نميرسي كه گيج و منگتر ميشوي. سال گذشته براي بولتن جشنواره فجر گزارشي نوشتم و تلاش كردم تا بيابم اولين بار كي اين نام به محل برگزاري جشنواره اطلاق شد و هرچه بيشتر پرس و جو شد، بيشتر جوابي مشخص نشد. نامها تنها نام نيستند و جغرافياي خود را ميسازند، جهان معنايي خود را تشكيل ميدهند و مناسبات خود را ايجاد ميكنند. وقتي به محل برگزاري جشنواره فجر، كاخ گفته ميشود، تن پوش به تناقضي خواهد شد كه خود را در تمامي ابعاد نشان ميدهد، همانطور كه در اين چند سال كاخ ناميده شده، نمايان شده است. با اين تفاسير، اتفاقا بايد بر نامها تاكيد كرد وگرنه، گله از اين تناقضات بيشكل و محتوا و ربط در شكل اجرايي جشنواره در هر دولتي راه به جايي نخواهد برد كه خب، بي راه نيست، چنين است و شترگاوپلنگياش، عيان.
جشنواره سي و پنجم از يك ماه مانده به شروع اين بزم سينمايي، در بستري از حاشيه رقم خورد. از رفتار هيات انتخاب و حذف فيلمهايي در ظاهر و نام، مهم و بيانيه فيلمسازان و جوابيه هيات انتخاب بگير تا همين مورد آخر و نامه مسعود كيميايي به پرويز پرستويي. رنگ و بوي اين حواشي نيز در اولين روز چهره جشنواره فجر خود را نشان داد. هر ساله روز اول جشنواره با فيلم يا فيلمهايي شروع ميشد كه تب و تابي به جشنواره بدهد و همانند زنگ ناقوس حواسها را به خود جلب كند اما روز اول در برج ميلاد، چنين نبود؛ بي جان و بي حال و بي رمق. اين چهره با سخنان پر شور و حرارت حجتالله ايوبي كه جشنواره امسال را جشنواره اميد خوانده بود، مغايرت داشت؛ لااقل در اولين قدم و اولين روز. در برج ميلاد، همين نكته يكي از گپ و گفتهاي مهم اهالي رسانه و منتقدان بود. غالب كلام نيز بر اين پاشنه ميچرخيد، با اين مضمون كه «چون دولت سال آخرش را طي ميكند، اين انديشه در كار بوده كه جشنواره از پذيرش فيلمهايي كه امكان جنجال يا حاشيهسازي داشتهاند و امكان نقد عملكرد دولت در بحث فرهنگ/سينما را ميسر ميكردند، اجتناب شده است». اين تحليل دور از ذهن نيست اما براي نتيجهگيري زود است. بايد تا دهمين روز صبر كرد و ديد كيفيت آثار منتخب از سوي هيات انتخاب، چگونهاند و اصلا چه خبر است.
فيلمهاي روز اول جشنواره در برج ميلاد، قد و قوارهشان آنگونه نبود كه بتوان در حد يادداشت جشنواره به آنها اشاره كرد. مگر «او» (خانه)، آن هم نه به دليل فرم يا ساختار يا حتي داستانش كه بيشتر يك طرح فيلم كوتاه كش آمده بود و ميتوانست قطعا فيلم كوتاه خوبي از كار در بيايد. دليل اهميت سخن گفتن درباره «او» (خانه)، زبان آذري فيلمنامه و فيلم بود. سينماي ايران عادتي جز به شنيدن زبان فارسي ندارد در حالي كه در ايران زبانهاي متنوعتري از فارسي زيست ميكنند؛ آذري، كردي، بلوچي، عربي، تركمني و الخ. اما حضور اين زبانها در سينماي ايران آنقدر كمرنگ است و اصلا نيست كه مخاطب فارسي زبان از ديدن اين فيلم كلافه ميشود. اين كلافگي اشتباه است و از عدم بستر سازي و ساخت فيلمهايي به زبان اصلي اقليمهاي متفاوت در ايران ميآيد. نكته مهم اما تنها زبان كلامي فيلم نيست. هايدگر زبان را جهان معاني مينامد، جهاني كه تنها در ترجمه و تكلم نميگنجد و در زيست اثر نيز بايد نمود داشته باشد. يعني همان چيزي كه در «او» (خانه) وجود ندارد. يعني تفاوتي نداشت اگر داستان فيلم به زبان يا زبانهاي ديگر روايت ميشد. اين عدم تفاوت باعث ميشود اثر از معاني زبان تهي شود و شكلي معوج به خود بگيرد.
نقطه مشترك بصري فيلمها در روز اول جشنواره، «ميز» بود. ميزهايي كه كاراكترهاي فيلم دورش مينشستند و با تكيه دادن دستشان به صورت مشهودي لق ميخورد و كج ميشد. حتي امكان سقوط وسايل روي ميز هم محتمل بود. اينجاست كه بايد انگشت اشاره را طرف طراحان صحنه گرفت و گفت: از ميز پلاستيكي به عنوان ميز چوبي تنها با يك روميزي استفاده نكنيد، يا اگر ميكنيد لااقل كاري كنيد اينطور لق نخورد!
* منتقد سینما
منبع: اعتماد