هدایت هاشمی برای اهالی تئاتر، بازیگری برجسته و صاحب سبک و تفکر است. لازم است یک بار پای صحبت با او بنشینید تا اشرافش بر جهان هنرهای نمایشی به شما ثابت شود. هاشمی که البته در سینما و تلویزیون هم بازیگری جاافتاده و شناختهشده است، در سیوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، تکبازیگر نمایش «افسانه ببر» به کارگردانی هادی عامل بود...
به گزارش بولتن نیوز، هدایت هاشمی برای اهالی تئاتر، بازیگری برجسته و صاحب سبک و تفکر است. لازم است یک بار پای صحبت با او بنشینید تا اشرافش بر جهان هنرهای نمایشی به شما ثابت شود. هاشمی که البته در سینما و تلویزیون هم بازیگری جاافتاده و شناختهشده است، در سیوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، تکبازیگر نمایش «افسانه ببر» به کارگردانی هادی عامل بود؛ نمایشی کمدی در یک پرده، که تماشاگرش را بارها میخنداند و در نهایت هم راضی به خانه میفرستد. اجرای شنبهشب این نمایش در سالن سایه تئاتر شهر، با شوخیهای بداهه هدایت هاشمی با تماشاگران، هیات داوران، و علی مرادخانی، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در سالن حاضر بود، همراه شد تا تماشاگر علاوه بر متن داریوفو، به افزونههای هاشمی به متن این نمایش نیز یک دل سیر بخندند.
این روزها سر هدایت هاشمی حسابی شلوغ است و از چند روز دیگر نیز در نمایش «حرفهای» که رضا کیانیان قرار است روی صحنه ببرد، حاضر خواهد بود. با او پس از اجرای پرتحرک «افسانه ببر» در جشنواره تئاتر فجر به گفتوگو نشستیم.
داریو فو، سال گذشته درگذشت؛ نمایشنامهنویسی که حالا در این دوره از جشنواره در نمایشی از متن او بازی میکنید. به نظر شما، با مرگ فو، جهان هنرهای نمایشی چه چیزی را از دست داده؟
داریو فو، منتقد صریح و خلاق جهان خودش بود. از مهمترین نویسندگانی که با تجهیز به نگاهی انتقادی، خلاقیت را به جهان نمایش آوردند. بنابراین وقتی او را از دست دادهایم، مهمترین نماینده این نگاه صریح و بیمحابا منتقدانه را از دست دادهایم. دقت داشته باشیم که آکادمی نوبل هم وقتی جایزهاش را به داریو فو اهدا کرد، در دلایل این انتخاب به صراحت در نقد اجتماعی و سیاسی و رویکرد برجسته او به نمایش انتقادی تکپردهای اشاره کرده بود.
نمایشهایی که براساس متنهای داریو فو در ایران اجرا میشود، همیشه پرتماشاگر است؛ مثلاً «همه دزدها نیستند» از او سال 1392 در شیراز روی صحنه رفت و پرتماشاگرترین نمایش آن سال لقب گرفت. پس از تجربه اجرای عمومی و حالا اجرا در قالب جشنواره فجر، فکر میکنید این اتفاق برای «افسانه ببر» هم افتاده است؟
مسلما «افسانه ببر» پرتماشاگرترین نمایش تکپرسوناژ سالهای اخیر بوده است. البته این را من نمیگویم، تئاتر باران و لابی تئاتر شهر هم گواه این ادعا هستند. متن داریو فو از طرفی به خاطر صراحت مثالزدنیاش و نیز به دلیل قرابت با مناسبات اجتماعی حال حاضر کشور ما، همیشه مورد استقبال قرار میگیرد.
ابتدای نمایش از آشنایی با تئاتر شرق میگویید و روایتی دارید از اینکه «افسانه ببر» را در حوالی پکن روی صحنه دیدهاید. این تکگویی، طوری اجرا میشود که گویی شما، یعنی هدایت هاشمی، پیش از شروع نمایش، توضیحی درباره نحوه آشنایی خودتان با اینگونه نمایشها ارائه میدهید، در حالی که همین توضیح، چنانچه آگاهم کردید، ابتدای متن داریو فو در «افسانه ببر» هست. شما چطور با تئاتر شرق به صورت کلی و با تکگویی مبتنی بر تمهیداتِ نقالی چینی مشخصا آشنا شدید؟
بخشی از آشنایی من با نمایش در شرق، مربوط به سالهای دانشجویی است. بخش دیگری هم به مطالعات خودم در این باره مربوط میشود. اما درباره «افسانه ببر» و مشخصا این شیوه تکگویی چینی، باید بگویم به مطالعات و تحقیقات وسیع هادی عامل به عنوان کارگردان باید اشاره کرد. راهنماییهای او با توجه به اشرافش بر تئاتر شرق، بسیار راهگشا بود.
آیا استندآپکمدی میتواند مرزی باریک با یک نمایش کمدی تکپرسوناژ و تکپردهای داشته باشد یا شما از اساس این دو را از هم جدا میدانید؟
به نظرم مرزشان باریک نیست. استندآپکمدی صرفا به بازگویی اتفاقات و رویدادهای شخصی مشغول است، در حالی که یک کمدی تکپرسوناژ تکپردهای لزوماً چنین نیست و بسیار فراتر از این میرود. در همین «افسانه ببر» من بهعنوان تکبازیگر نمایش، 21پرسوناژ را بازی میکنم. مهمترین تفاوتها را در نمایشهای تکپرسوناژ انتقادی داریو فو و آنتوان چخوف میتوانید پیدا کنید.
بازی در قالب 21شخصیت که دوتای آنها هم ببر هستند! باعث شده، این نمایش پر از حرکت باشد. این روزها کمتر نمایشی را با این همه جنب و جوش روی صحنه میبینیم. دلیلش را در چه میبینید؟ بازیگران نسل جدید به لحاظ بیان و بدن دچار مشکلاند؟
البته خب، علاقهمندیها مختلف است و شاید گرایشها طی مدتی عوض شود و مدام در حال تغییر باشد. هر چند من در این مدت هم بازیهای پرتحرکی دیدهام. خودم چنین نمایشی را ترجیح میدهم، شاید به این دلیل که از ابتدا بیان و بدن تدریس کردهام، حالا هم این قدر افت و خیز دارم.
در این مدت که با اهالی تئاتر درباره جشنواره صحبت کردهایم، دو نگاه غالب را میتوانیم رصد کنیم: نخست نظرگاهی که معتقد است نمایشها باید برای بار اول در جشنواره به نمایش دربیایند و موضع دوم که با ارائه نمایشهایی که پیش از این بهصورت عمومی اجرا شدهاند، موافق است.
موضع اول معتقد است آثار جشنواره باید تازگی داشته باشد و دومی بر این باور است که نمایشها در این صورت به دور از شتابزدگی در جشنواره حاضر میشوند. شما با کدامیک از این مواضع احساس نزدیکی دارید؟
من طرفدار تولید هستم. وقتی نهادهای دولتی، بودجههای معمول را قطع میکنند، طبعا با کاهش تولید مواجیهم. با جشنوارهای مواجهیم که نمایشهای اجرارفته را دوباره اجرا میکند. ما در جوانیمان در همین جشنواره تئاتر فجر، بالیدیم چون حمایت از تولید، نگاه مسلط حاکم بر تئاتر بود. همنسلان من، محصول همین اصلاحات جشنوارهای هستند. اما کاش روند حمایت از تولید ادامه مییافت. ما این فرصت را از جوانان گرفتهایم.