«ادامه زندگی بهای سنگینی دارد». این یک جمله فلسفی و پیچیده نیست. البته که فلسفه و پیچیدگی لزوما بنا نیست به یک معنا باشند، اما ماجرا چیز دیگری است. خلاصه داستان نخستین فیلم بلند سینمایی محمد حمزهای است...
گروه سینما و تلویزیون: «ادامه زندگی بهای سنگینی دارد». این یک جمله فلسفی و پیچیده نیست. البته که فلسفه و پیچیدگی لزوما بنا نیست به یک معنا باشند، اما ماجرا چیز دیگری است. خلاصه داستان نخستین فیلم بلند سینمایی محمد حمزهای است. «آذر» که تهیهکنندگی آن را نیکی کریمی به عهده دارد، با حضور بازیگران شناختهشدهای چون نیکی کریمی، حمیدرضا آذرنگ، پژمان جمشیدی و هومن سیدی، یکی از ٢٨ فیلمی است که دربخش سودای سیمرغ سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
به گزارش بولتن نیوز، با حمزهای درباره «آذر» گفتوگو کردهایم:
در دهمین جشنواره فیلم کوتاه تهران گزارهای ازسوی برخی فعالان این حوزه مطرح شد که میخواهم گفتوگو را با استفاده از همان گزاره آغاز کنم: «متأسفانه برای بسیاری از فیلمسازان فیلم کوتاه ایستگاهی است برای رسیدن به فیلم بلند سینمایی». شما که درحوزه فیلم کوتاه کارنامه قابل قبولی از خود ارایه دادهاید، چطور میتوانید خودتان را از این گزاره استثنا کنید؟
من به هیچوجه فیلم کوتاه را گذرگاهی برای رسیدن به فیلم سینمایی داستانی نمیدانم و دراین مورد ادعا دارم. دلیلش هم آن است که پیش از این برای شبکههای سیما فیلمهای بلند ویدیویی ساختهام که بهعنوان مثال «حبیب آقا» که آخرین آنها بود، به زعم خیلی از منتقدین کار قابلی بود. من کسی بودم که بعد از آن تجربهها، سال گذشته دوباره فیلم کوتاه ساختم. اگر فیلم کوتاه برایم ایستگاه بود، هیچوقت این بازگشت درکارنامهام رقم نمیخورد. با این وجود، باید بگویم از نگاه من سینما، سینماست. فرقی نمیکند کوتاه باشد یا بلند. قواعد مشترکی هم برای این دو وجود دارد که باید رعایتشان کنید. البته فیلم کوتاه درسینمای ایران درست مثل طفل فقیری است که رهاوردش حرکت فیلمسازهای ما که بسیاری از آنها هم فیلمسازهای قابلی هستند، به سمت فیلم بلند از راه پله فیلم کوتاه است، اما این بحث دیگری است. متأسفانه تا زمانی که شما فیلم کوتاه بسازید، در کلیت سینمای ایران جدی گرفته نمیشوید. من درفیلمهای کوتاهی که کار کردهام، کسانی را دعوت به همکاری کردهام که درشاخه خودشان آدمهای حرفهای و درجه یکی بودند. کسانی که امروز در سینمای بلند کار میکنند، با این وجود باید پذیرفت تا زمانی که فضا برای عرضه فیلم کوتاه وجود ندارد، فیلمساز خودش را درحال درجازدن میداند. به همین دلیل هم هست که احتمال دارد فیلمسازانی که درحوزه سینمای کوتاه فیلمسازان موفقی به حساب میآیند، خیلی درحوزه سینمای بلند نتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند یا موفق شوند.
درفیلم شما «آذر» به نوعی قهرمان داستان است. با این توضیح میخواهم نظرتان را درمورد دیدگاه برخی از منتقدان و سینماگران که نسبت به کمرنگشدن قهرمان در فیلمها یا اساسا نبودن قهرمان در فیلمهای سینمای ایران اعلام خطر کردهاند را بدانم...
سینمای بعد از انقلاب عموما درفواصل مختلف زمانی جریانی را تجربه کرده که براین سینما حکمرانی کرده است. یکدهه سینمای هنری، یکدهه سینمای فلان در سینمای ما حکمرانی کردهاند. حالا هم عدهای تصور میکنند اگر قصهای داشته باشید که کلیتی را به شما ارایه دهد (بدون ارایه فکتهایی لازم به منظور روایت داستان) میشود ماندگار بود و فیلمی اثرگذار بود. درطول سالهای اخیر فیلمهایی که محورشان قهرمان باشد، خیلی کم تولید شده است. «آذر» درنهایت سادگی و با وجود آنکه دارد، قصه خودش را درون اجتماع تعریف میکند. قهرمانی دارند که نامش روی پیشانی فیلم است. او برای رسیدن به هدفش آغازی دارد و انجامی و دست آخر هم سرانجامی.
سلیقه فیلمسازی خودتان به کدام یک نزدیکتر است؟
سلیقه خود من این است که برای ساخت یک فیلم در ابتدا یک قصه داشته باشم. قصهای که هم فضایش را باور کنم و هم کاراکترهایش را. یعنی اگر من برای قصهای که دارم، چهارچوبی داشته باشم که آن چهارچوب را بشناسم و آدمهایی که در آن قالب قرار میگیرند، آدمهایی باشند که من باورشان دارم، سلیقه من تأمین شده است. نمیخواهم از کلمات قلمبه سلمبه استفاده کنم، اما تلاش میکنم به رئالیسم جادویی که در سینما تعریف میشود، برسم. سینمایی که به آن علاقه دارم و سعیام رسیدن به آن است. سینمایی است که بخشی از زندگی را بشود درونش دید.
منبع: شهروند