حداقل یک آیه در روز /27 دی 95/
مال منحصر در پول و ثروت مادی نیست
اگر به این معنا دقت شود، معلوم میگردد، مال منحصر در پول و ثروت مادی نیست، بلکه حتی مثلا اگر کسی با تواناییهای خود هرگونه نیاز کس دیگری را رفع کند، میتواند مصداق این آیه باشد. به تعبیر دیگر، نیاز نیست که حتما پولدار باشیم تا بتوانیم به این آیه عمل کنیم ...
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 27 دی به آیه 24 سوره معارج پرداخته شده و در آن آمده است:
وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ
سوره معارج (70) آیه 24
ترجمه
و همانان که در اموالشان، حق معلومی هست.
حدیث
1) از امام صادق ع روایت شده است:
بدرستی که خداوند عز و جل برای فقرا در اموال اغنیا، واجبی را قرار داده که جز با ادای آن شایسته قدردانی نمیشوند [یا: جز با آن، وظیفه قدردانی را انجام ندادهاند]، و آن همان زکاتی است که به خاطر آن خونشان حفظ میشود و به خاطر آن مسلمان نامیده میشوند؛ اما [علاوه بر این] خداوند عز و جل در اموال اغنیا حقهای دیگری غیر از زکات هم قرار داده است؛ که فرمود: «و آنان که در اموالشان، حق معلومی هست.» (معارج/24) این حق معلوم از غیر زکات است؛ و آن هرچیزی است که شخص در مال خود بر خود معین میسازد، و بر او واجب است که آن را به اندازه توان خود و وسعت اموالش معین سازد؛ پس آنچه را که بر خود معین کرده، اگر خواست در هر روز ویا اگر خواست در هر جمعه ویا اگر خواست در هر ماه ادا میکند؛ [و بعد از برشمردن آیاتی دیگر که آنها هم دلالت میکنند بر حقوق واجبی غیر از زکات، فرمودند] و هرکس آنچه خدا بر او واجب کرده، ادا کند، پس آنچه برعهدهاش بوده را انجام داده است؛ و شکر آنچه را که خداوند در مالش بر او نعمت داده، ادا کرده است؛ و در حقیقت، حمد خدا را به جا آورده است در قبال آن نعمتهایی که به وی بخشیده، و با وسعت دادن به روزیاش او را بر دیگران برتری داده، و او را در ادای آنچه بر او واجب شده، توفیق داده، و او را در انجام این واجب یاری نموده است.
الكافي، ج3، ص498
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ فَرِيضَةً لَا يُحْمدُونَ إِلَّا بِأَدَائِهَا وَ هِيَ الزَّكَاةُ بِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ وَ بِهَا سُمُّوا مُسْلِمِينَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ حُقُوقاً غَيْرَ الزَّكَاةِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ» فَالْحَقُّ الْمَعْلُومُ مِنْ غَيْرِ الزَّكَاةِ وَ هُوَ شَيْءٌ يَفْرِضُهُ الرَّجُلُ عَلَى نَفْسِهِ فِي مَالِهِ يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يَفْرِضَهُ عَلَى قَدْرِ طَاقَتِهِ وَ سَعَةِ مَالِهِ فَيُؤَدِّي الَّذِي فَرَضَ عَلَى نَفْسِهِ إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ جُمْعَةٍ وَ إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ شَهْرٍ ... وَ مَنْ أَدَّى مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَقَدْ قَضَى مَا عَلَيْهِ وَ أَدَّى شُكْرَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي مَالِهِ إِذَا هُوَ حَمِدَهُ عَلَى مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِيهِ مِمَّا فَضَّلَهُ بِهِ مِنَ السَّعَةِ عَلَى غَيْرِهِ وَ لِمَا وَفَّقَهُ لِأَدَاءِ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ وَ أَعَانَهُ عَلَيْهِ.
2) از امام صادق ع درباره سخن خداوند عز وجل که میفرماید: «و آنان که در اموالشان، حق معلومی هست؛ برای سائل و محروم» سوال شد که آیا چیزی غیر از زکات است؟
فرمودند: مقصود شخصی است که خداوند به او مال و ثروتی میدهد و او هزار یا دو هزار یا سه هزار یا کمتر و بیشتر از این را از مالش بیرون میآورد و با آن صله رحم انجام میدهد یا بار سنگینی را از دوش آشنایانش برمیدارد.
الكافي، ج3، ص499
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» أَ هُوَ سِوَى الزَّكَاةِ؟
فَقَالَ هُوَ الرَّجُلُ يُؤْتِيهِ اللَّهُ الثَّرْوَةَ مِنَ الْمَالِ فَيُخْرِجُ مِنْهُ الْأَلْفَ وَ الْأَلْفَيْنِ وَ الثَّلَاثَةَ الْآلَافِ وَ الْأَقَلَّ وَ الْأَكْثَرَ فَيَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ وَ يَحْمِلُ بِهِ الْكَلَّ عَنْ قَوْمِهِ.
3) عبدالرحمن بن کثیر میگوید: خدمت امام باقر ع بودم که یکی از شیعیان که میخواست به عراق مسافرت کند، برای خداحافظی آمد. امام باقر ع دستش را گرفت و برای او از پدرش، از آنچه [برای سلامتی و ایمنی در سفر] انجام میداد گفت و با او خداحافظی کرد و او رفت. بعدا خبرش رسید که راهزنان اموالشان را غارت کردهاند. مطلب را به امام باقر ع خبر دادم.
فرمود: سبحان الله! آیا من نصیحتش نکردم؟
گفتم: چرا. سپس گفتم: فدایت شوم! اگر چنین چیزی برایم پیش آید، آیا میتوانم آن را از زکاتم حساب کنم؟
فرمود: خیر! ولی اگر خواستی میتواند از آن «حق معلوم» باشد.
المحاسن، ج2، ص349
رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ مِنَ الشِّيعَةِ لِيُوَدِّعَهُ بِالْخُرُوجِ إِلَى الْعِرَاقِ فَأَخَذَ أَبُو جَعْفَرٍ ع بِيَدِهِ ثُمَّ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِيهِ بِمَا كَانَ يَصْنَعُ.
قَالَ فَوَدَّعَهُ الرَّجُلُ وَ مَضَى فَأَتَاهُ الْخَبَرُ بِأَنَّهُ قُطِعَ عَلَيْهِ فَأَخْبَرْتُ بِذَلِكَ أَبَا جَعْفَرٍ ع
فَقَالَ ع سُبْحَانَ اللَّهِ أَ وَ لَمْ أَعِظْهُ؟
فَقُلْتُ بَلَى ثُمَّ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِذَا أَنَا فَعَلْتُ ذَلِكَ أَعْتَدُّ بِهِ مِنَ الزَّكَاةِ
فَقَالَ ع لَا وَ لَكِنْ إِنْ شِئْتَ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ مِنَ الْحَقِّ الْمَعْلُوم.
تدبیر
1⃣ «الْمُصَلِّينَ الَّذينَ ... وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
از ویژگیهای نمازگزاران واقعی این است که در اموالشان، حق معلوم و معینی برای نیازمندان قرار میدهند.
ثمره دینشناسی
در اسلام، نمیشود کسی اهل نماز و ارتباط با خدا باشد، اما نسبت به حال و روز مردم و نیازمندان بیاعتنا باشد.
2⃣ «الْمُصَلِّينَ الَّذينَ ... وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
در آیات قبل، انسان، هلوع (حریص) و بیطاقت و بخیل معرفی شد، مگر نمازگزازان، که این آیه میفرماید یکی از ویژگی نمازگزاران این است که در اموالشان حق معلومی هست.
توجه شود که آیه بعد (که میگوید این حق معلوم به چه کسانی میرسد) از این آیه، جدا شده، و این آیه خودش بتنهایی یک آیه است؛ یعنی اگرچه تاکید مجموعِ این دو آیه بر «کمک به نیازمندان» است؛ اما تاکید خود این آیه -که بتنهایی یک آیه است- بر «وجود حقی معلوم در میان اموال انسان» است.
ثمره انسانشناختی
بسیاری از انسانها دچار این توهماند که هرچه دارند، تنها و تنها محصول هوش و استعداد و تلاش خودشان بوده است (قصص/78)؛ اما انسان نمازگزار، چون خدا را جدی میگیرد، میداند که اگر هوش و استعدادی دارد و تلاشی هم کرده، هم آن استعداد و توان تلاش کردن را خدا داده، و هم امکانات بیرونیای که موجب میشود تلاش وی – در میان تلاش هزاران نفر دیگر – به ثمر برسد، ناشی از عنایت خداست، لذا باور دارد که خداوند در این اموال او حق دارد؛ پس در دادن واجبات مالی، چه واجباتی همانند خمس و زکات، و چه تعیین سهم معینی متناسب با توان مالی خویش برای رفع نیاز نیازمندان پیرامون خود تردید نمیکند.
3⃣ «وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
این حق معلوم، غیر از واجبات شرعی معینی (مانند زکات) است که مقدار و محل مصرف آن کاملا از جانب خدا تعیین شده است.
شاهد این مطلب، علاوه بر روایات فراوانی که از معصومین ع در این زمینه آمده (مثلا احادیث فوق)، خود آیه مربوط به زکات واجب (توبه/60) است که در آن افرادی که باید بدانها زکات داد، دقیقا معین شدهاند، و «سائل» و «محروم» - که طبق آیه بعد، این «حق معلوم» بدانها داده میشود – جزء آن افراد نیستند. (المیزان، ج20، ص16)
4⃣ «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً... الا... الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
کسی حریص و بخیل و کمطاقت نیست که علاوه بر مداومت بر نماز، در اموالش حقی معین برای نیازمندان اختصاص میدهد.
ثمره اخلاقی
یک راه غلبه بر حرص و بخل، و تقویت صبر، این است که انسان خود را ملتزم سازد که هر روز، یا هر هفته، یا هر ماه متناسب با دارایی خویش، مبلغ معینی را به نیازمندان کمک کند.
چه خوب است از همین امروز تصمیم بگیریم به این آیه قرآن عمل کنیم؛ و چه بهتر که کاری کنیم که حتما این انفاق ما مقبول درگاه الهی قرار گیرد. اما چگونه؟
حکایت
مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی میفرمودند: اگر میخواهی صدقه بدهی، همینطوری صدقه نده؛ زرنگ باش، حواست جمع باشد؛ صدقه را از طرف امام رضا علیهالسلام برای سلامتی آقا امام زمان عجل الله فی فرجه بده! برای دو معصوم است، دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد. ممکن نیست خداوند این صدقه تو را رد کند، تو هم اینجا حق واسطهگریات را میگیری. تو واسطهای و همین حق واسطهگری است که اجازه میدهد تو به مراحل خاص برسی.
5⃣ «وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
آنان حقی [برای نیازمندان] در اموالشان هست که معلوم است. چرا کلمه «معلوم» را آورد؟
الف. شاید میخواهد بفرماید که کمکهایشان صرفا از روی احساساتی شدن نیست که نیاز باشد که کسی احساسات آنها را برانگیزاند تا به او کمک کنند. بلکه آنها خودشان عالمانه و به دور از جوّزدگی، مقداری از اموالشان را برای این کار معلوم و معین کردهاند.
ب. شاید میخواهد توجه دهد که برای آنها، حق خدا در اموالشان امری کاملا واضح و معلوم است (توضیح بیشتر در تدبر2)
6⃣ «وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»
«مال» یعنی آنچه در اختیار انسان است و البته انسان میتواند آن را در اختیار دیگری قرار دهد.
اگر به این معنا دقت شود، معلوم میگردد، مال منحصر در پول و ثروت مادی نیست، بلکه حتی مثلا اگر کسی با تواناییهای خود هرگونه نیاز کس دیگری را رفع کند، میتواند مصداق این آیه باشد.
به تعبیر دیگر، نیاز نیست که حتما پولدار باشیم تا بتوانیم به این آیه عمل کنیم:
کسی که خود را متعهد میسازد که به طور منظم، برای دانشآموزان بیبضاعت، کلاس جبرانی برگزار کند؛ بیماران نیازمند را رایگان معالجه کند؛ در اردوی جهادی، در ساختن منزل یا برداشت محصول به کشاورزان کمبضاعت کمک کند، و ... او نیز «در اموالش حق معلومی برای نیازمندان» قرار داده است.
منبع: بولتن نیوز