وزیر محترم بهداشت، جناب دکتر سیدحسن هاشمی شنبه بیست و پنجم دیماه در آئین افتتاح همزمان هزار تخت روانپزشکی مطالبی را مطرح کردند که جمله به جمله آن، می ارزد به ساعت ها و روزها درنگ و تامل. دکتر هاشمی: "نگاه های آلوده، رواج دروغ، تهمت، بدگمانی و بدبینی در کشور می تواند از عوامل بروز بیماری های اعصاب و روان باشد. توجه بیش از پیش به مادیات، برتری و قدرت طلبی که از صفات مذموم انسان است، می تواند بیماری های اعصاب و روان را در کشور گسترش دهد."
این یادداشت، ساعت مختصری است از درنگ و تاملی کوتاه.
■■■
آموزشهای کشور ما در تمام مقاطع تحصیلی از اولین روز دبستان تا آخرین روز دانشگاه، مشحون است از دروس دینی. قوانین کشور هم با توجه تام و تمام به شریعت، تدوین و تصویب و تایید و ابلاغ می شود. تا پیش از اینکه تلگرام و اینستاگرام انحصار رسانه را از دست رادیو و تلویزیون خارج کند، حداقل 30 سال چندین و چند شبکه رادیویی و تلویزیونی تمام برنامه هایشان مبتنی بر شعائر اسلامی و با رعایت خطوط قرمز دینی بود و آکنده از وعظ و موعظه. تقریبا تمام استخدام ها در نهادهای دولتی در تمام این سالها منوط بوده به گزینش و پرسش از چند و چون اعتقادات مذهبی و ...
از سوی دیگر دروغ و تهمت و سوءظن از مذمومترین رفتارهای اخلاقی در دین مبین اسلام شناخته شده و خصوصا دروغ را "امالفساد" خوانده اند؛ مادر همه پلیدیها و کثیفیها. چگونه میشود که امروز تردید در غوطهور بودن جامعه در دروغ، کار آسانی نمیتواند باشد؟!
در خلوت مان اگر کلاهمان را قاضی کنیم، جواب مثبت به حداقل دو پرسش، ردخور ندارد و قطعی است؛ اول اینکه کدام روزی هست که صبح را به شب برسانیم و در تعاملات اجتماعی مان، دروغ نشنویم؟! و دوم اینکه کداممان روز، نه، هفتهای هست که برای رد شدن از مانعی یا حل شدن مشکلی یا انجام کاری، مجبور به دروغ گفتن در این جامعه نشویم؟!
■■■
جوامع توسعه یافته، امروز فقط صاحب تکنولوژی و سخت افزار نیستند، به روح و روان جوامع خود هم توجه داشته اند؛ توجهی که فقط و فقط از رهگذر آموزش و ارتقای فرهنگی می گذرد و لاغیر.
وقتی علمای علوم انسانی گلو پاره می کنند تا بگویند توسعه بدون فرهنگ، بی معنی و حتی مخرب و آسیب زاست، به همین خاطر است.
با چند مثال ساده می شود این درنگ و تامل را ادامه داد؛
اتوبان میسازیم تا گرهی از ترافیک باز کنیم ولی بدون فرهنگ صحیح رانندگی همان اتوبان با ورودیها و خروجیهایش میشود بلای جان ترافیک.
هیچ کدام به پزشکی که زیرمیزبگیر باشد برنخوردهایم؟
هیچ کدام مهندس و معماری را نمیشناسیم که خانهای ساخته و بعد از یکسال، خانههای کلنگی، پیش خانه نوساز (!) او، نوساز محسوب می شوند؟
هیچ کدام نشنیدهایم که یک قاضی رشوه گرفته باشد؟
هیچ کدام وکیلی را ندیدهایم که همزمان با طرف دعوی موکل خود هم ساخت و پاخت کند؟
هیچ کدام استاد دانشگاهی نمی شناسیم که پاس کردن دانشجو را به پول منوط کند؟
هیچ کدام معلمی نمی شناسیم که نمره دادن را به کلاس خصوصی گرفتن ربط بدهد؟
هیچ کدام مدیر مدرسهای نمی شناسیم که به معلمانش بگوید به همه دانش آموزان نمره بدهید که یک موقع نروند به مدرسهای دیگر و درآمدمان کم شود؟
درست است... قبول... که همه افراد یک صنف درگیر فساد و بیاخلاقی نیستند و حتما باید از قید "برخی" استفاده کرد ولی "کم" هم نیستند. وقتی کار به رسانهها میکشد، معنی سادهاش این است که زیاد بوده و زیاد شده که سروصدایش بلند شده است. بدون نگاه به اخبار رسانهها هم نیاز است دوباره در خلوتمان کلاهمان را قاضی کنیم و از خود بپرسیم "انصافا کداممان از این موارد و از این افراد را در همین مثالهای محدود ندیدهایم و با آنها برخورد نداشتهایم؟!"
■■■
حالا لطفا ضمن مرور دوباره عباراتی که دکتر هاشمی گفته اند این جمله ایشان را هم بخوانید: "امروز (همان شنبه) خوشحالتر میشدم به جای افتتاح هزار تخت روانپزشکی، هزار تخت را تعطیل میکردیم."
کداممان هفتگی دچار تهمت نمیشویم؟ کداممان روزانه دروغ نمیگوییم و دروغ نمیشنویم؟ کداممان ماهانه مورد سوءظن و بدبینی قرار نمیگیریم؟ کداممان روزانه از گره خوردن حل مشکلاتمان به "پول"، کلافه و مستاصل نمیشویم؟ کداممان روزانه اهمیت و برتری مادیات در مقایسه با درونیات و دانسته ها آزارمان نمیدهد؟
حالا دوباره در همان خلوت، کلاهمان را قاضی کنیم؛ آقای دکتر هاشمی! "جمعیت مان حدود 80 میلیون نفر است.به چند تخت روانپزشکی و مخصوص بیماری های اعصاب و روان نیاز داریم؟"
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com