گروه ورزشی: محمود فکری این فصل در نساجی نتایج قابل قبولی به دست آورد اما حواشی بی
پایان نساجی و مشکلات مالی سبب شد تا کار در این باشگاه پرطرفدار و مردمی
را ادامه ندهد.
به گزارش
بولتن نیوز، در مورد شرایط نساجی، استقلال و ... صحبتهای زیرا را انجام داد:
* جدایی شما از نساجی مصادف شد با بازگشت پول به باشگاه!(میخندد)
دقیقا دست گذاشتید روی اصل ماجرا. تا من پایم را از نساجی گذاشتم بیرون،
فلکه پول باز شد. البته نه اینکه ناراحت باشم. خوشحالم دستکم بعد از رفتن
من یک تغییری در اوضاع مالی ایجاد شد و بچهها کمی از پولهایشان را
گرفتند. میدانستم اینطوری میشود زودتر میرفتم.
* چرا اینگونه شد؟ مگر بد نتیجه گرفته بودید؟فکر
نمی کنم بد نتیجه گرفته باشم! دیدید چه نتایجی کسب کردم و چگونه با دست
خالی نساجی را پیش بردم. نساجی تیم ریشهداری است و هواداران زیادی دارد
اما تا زمانی که پول و تعصب کنارهم نباشند این تیم نتیجه نمیگیرد. ما بدون
پول نتیجه گرفتیم و اگر این بودجهای که الان تزریق شده را، قبل از جدایی
من و چند بازیکن کلیدی پرداخت میکردند، تضمین میدادم که تیم لیگ برتری
میشد.
* چرا این حرف را میزنید؟ چرا فکر میکنید نساجیِ شما، توان لیگ برتری شدن را داشت؟دلیلش
بسیار ساده است، خوب نتیجه گرفته بودیم. تیم برای خوب نتیجه گرفتن به چند
عامل نیاز دارد. اولین عامل اصلی که سبب میشود یک باشگاه در لیگ جایگاه
خوبی پیدا کند این است که آن تیم ساختار داشته باشد، نساجی نداشت. مدیرعامل
میآمد و می رفت. استعفا میداد و قبول نمیشد، بودجه نمیرسید. تیم را
گذاشتند برای فروش و بعد هم از فروشش سرباز زدند. تیم اصلا معلوم نبود
میماند یا فروخته میشود! اصلا مشخص نبود این تیم مسئولی بالای سرش هست یا
نه!
از طرف دیگر تیم برای نتیجه گرفتن نیاز به ثبات مالی دارد
مخصوصا در لیگ یک که نظارت روی تیمها کمتر است و هر اتفاقی میتواند رخ
بدهد. بازیکنی که از باشگاهش پول نگیرد خیلی راحت میتواند از باشگاه دیگری
پول بگیرد! البته منظورم نساجی نیست. در لیگهای پایینتر از این اتفاقات
میافتد. نساجی اینطوری نبود چون بازیکنانش از عشق و علاقه مردم خبر
داشتند. ما با همه مشکلات مالی و ساختاری و مدیریتی، نتیجه گرفتیم و برای
صعود به لیگ برتر مصمم بودیم، الان جدول را ببینید نساجی با بالای جدول
فاصله امتیازی چندانی ندارد، فقط چند امتیاز. حالا به این فکر کنید که اگر
با این همه نتیجه خوب، در نیم فصل هم بازیکنان شارژ میشدند و میماندند و
هم یکی دو خرید دیگر انجام میدادیم چه نتیجه ای میگرفتیم؟
* الان چطور؟الان
را خیلی خوشبین نیستم، چند مهره کلیدی رفتهاند. شاید رفتن همانها باعث
شد که مسئولان باشگاه متوجه شوند چه فرصتی را از دست دادهاند. الان تیم
نیاز به ثبات دارد باید نفرات جدیدی اضافه شوند که جای قبلیها پر شود. بعد
هم مربی جدید که میخواهند جذب کنند باید بیاید و از نو تیمش را بشناسد،
اینها خیلی امیدوار کننده نیست.
* دوست نداری برگردی؟سوالی است که دوست ندارم پاسخش را بدهم.
*چرا؟به
خاطر اینکه شاید سوتفاهمی ایجاد شود. از یک طرف باشگاه تحت فشار است مردم
با جدایی من موافق نیستند، من و نتایجی که گرفته بودم را دوست داشتند. از
طرف دیگر مربی جدیدی قرار است انتخاب شود بالاخره بی مربی که ادامه
نمیدهند. من الان بگویم میخواهم برگردم شاید جو برای مربی بعدی سنگینتر
شود. از سوی دیگر شاید مدیران باشگاه فکر کنند که من دنبال پولم و حالا که
پول آمده دارم برای برگشت چراغ سبز میدهم.
* چراغ سبز دادن برای برگشت به تیمی که دوستش داری چه ایرادی دارد؟عرض
کردم دوست ندارم کسی فکر کند من نساجی را برای بی پولی رها کردم. استعفای
من برای این بود که خیلیها از خواب بیدار شوند. حالا شدند یا نشدند را
نمیدانم اما شاید بیدار شدند و خودشان را به خواب زدند. شاید هم بیدار
نشدند و جدایی چند بازیکن بیدارشان کرد. من عاشق نساجیام، تعارف ندارم.
غریبه که نیستم امسال هم خوب نتیجه گرفتم. دوست دارم حقم را در مربیگری
بگیرم و با تیمی که رویش زحمت کشیدم لیگ برتری شوم. منتهی یک سری اصول هم
هست که نمیشود زیرپا گذاشت. من، بازیکن و کاپیتان استقلال و تیم ملی و
مربی استقلال بودهام شان خودم را که نباید بگذارم کنار!
* اگر تماس بگیرند پاسخ مثبت میدهید؟تماس بگیرند صحبت میکنم. عرض کردم نساجی تیمی نیست که دوستش نداشته باشی.
* استقلال و نتایج و اخبارش را دنبال میکنید؟میتوانم
پیگیر استقلال نباشم؟ امکان ندارد. استقلال برای من خانهای بود که درهایش
همیشه به رویم باز است. استقلال بهترین خاطرات ورزشی مرا رقم زد. الان هم
که دوست صمیمیام سرمربی تیم است، من و علیرضا زمانی که بازی میکردیم
کاپیتانهای تیم بودیم و رابطه بسیار خوبی داشتیم. از آن صمیمیت هم چیزی کم
نشده.
* اما شما را کمتر در کنار استقلال دیدیم!خب
من درگیر نساجی بودم و بعد هم گاهی وقتها آدم احساس میکند حضورش
میتواند موجب سوتفاهم شود. تا پایت را میگذاری سر تمرین تیتر میزنند که
فلانی هم قرار است به کادر فنی اضافه شود یا هزار حرف و حدیث دیگر. استقلال
هم الان به شدت نیازمند آرامش است. من بروم سر تمرین غیر از این است که دو
سه ساعت با علیرضا و محمد و علی مینشینیم و میخندیم و خاطرات را مرور
میکنیم؟ خوش میگذرد اما به دردسرش نمیارزد. اگر تیم در دوران ثبات بود
میشد رفت اما الان دوستانم به تمرکز بیشتری نیاز دارند.
*
زمان زیادی از آغاز مربیگری منصوریان نگذشته اما حواشی سنگینی را تجربه
کرده. اخباری که از هیئت مدیره میرسید نشان میدهد که او تا مرز برکناری
هم رفته. بعد هم ماجرایش با رحمتی پیش آمد. به نظر میرسد بیشتر از دیگر
مربیان در نیم فصل اول با مشکل مواجه شده.استقلال به
منصوریان وقت ندهد به کدام مربی وقت بدهد؟ به پرویز مظلومی که وقت ندادند و
بعد از یک سال گذاشتندش کنار. به منصوریان هم که در نیم فصل فشار آوردند
که تغییرش دهند؟ مگر از این دو نفر استقلالیتر داریم؟ چرا مربیگری در
استقلال باید به گونهای باشد که همیشه بترسی و هیچ وقت ثبات را حس نکنی؟
چرا؟ چه سودی در آرامش نداشتن مربی است؟ منصوریان یا خرمگاه یا چینی مگر
بازیکن استقلال نبودهاند؟ مگر برای این تیم افتخار نیافریدهاند؟ اینها
ده سال و بیست سال پیش در استقلال بودهاند. اعضای هیئت مدیره
چطور؟مدیرعامل چطور؟ احترام این نفرات واجب است.
* در ماجرای منصوریان و رحمتی شما چه نظری دارید؟در
این مدت آگاهانه کوشیدم که نظراتم را برای خودم نگه دارم. اول اینکه خیلی
به ماجرا مسلط نبودم و دوم اینکه نگران بودم حرفهایی که میزنم روی تصمیم
اثرگذاری داشته باشد که این خوب نبود. منصوریان باید در مورد رحمتی تصمیم
بگیرد و لاغیر. بدترین تصمیم را هم بگیرد اما خودش بگیرد. رحمتی بازیکن
بزرگی است، بودنش خیلی حسنها دارد. اگر بودنش باعث شود اقتدار مربی زیر
سوال برود آن حسنها هیچ ارزشی ندارند. این دو باید این را در خودشان حل
کنند، تصمیم احساسی هم نگیرند. منطقی بنشینند و به نیم فصل بسیار حساسی که
دارند فکر کنند. منیتی هم اگر هست در رحمتی باید بشکند نه در منصوریان،
منصوریان بزرگتر تیم است، کاپیتان امثال ما بوده. هنوز هم هست، هر تصمیمی
بگیرد باید مورد احترام و تمکین بقیه باشد. او هم باید تصمیمی بگیرد که
مشکلی بر مشکلاتش اضافه نکند.