شنوندههای برنامههای رادیویی حتما صدای سید حسین حسینی، گوینده برنامه «پیک بامدادی» را به یاد دارند؛ گویندهای که همین اواخر به دلیل اجرا و داشتن نقش مشاور در برنامه «ایرانی آنلاین» عنوان بهترین برنامه تعاملی را در جشنواره جهانی «AbU» کسب کرد...
به گزارش
بولتن نیوز، شنوندههای برنامههای رادیویی حتما صدای سید حسین حسینی، گوینده برنامه «پیک بامدادی» را به یاد دارند؛ گویندهای که همین اواخر به دلیل اجرا و داشتن نقش مشاور در برنامه «ایرانی آنلاین» عنوان بهترین برنامه تعاملی را در جشنواره جهانی «AbU» کسب کرد، امروز به عنوان خبرنگار شبکه افق از رویدادهای سوریه گزارش تهیه میکند. حسینی با اینکه بیشتر، تجربه حرفهایاش گویندگی برنامههای سیاسی و خبری است، اما این مرتبه توان خودش را در عرصه خبر محک زده است.
آقای حسینی چطور شد که به کار تصویر علاقهمند شدید؟
درواقع حضورم در قاب تصویر، نه مربوط به جذابیت تلویزیون بلکه به دلیل موضوع پیشنهادی بود که به من ارائه شد. جلسهای در شبکه افق داشتیم و چون کمی قبل هم در فضای محتوایی با این شبکه همکاری داشتم، وقتی مطرح شد چه کسی برای حضور در حلب و گزارش نبرد علیه تروریسم آمادگی دارد، فورا اعلام آمادگی کردم.
معمولا گویندهها مراقبند که چهرهشان کمتر دیده شود و جذابیت صدایشان برای مخاطبان حفظ شود.
کاملا موافقم که گویندگان و بخصوص مجریان رادیو این ملاحظه را دارند که بعد از حضور طولانی در عرصه صدا، به طور ناگهانی وارد حوزه تصویر نشوند، اما برای من فرصت چنین ملاحظهای وجود نداشت، چون تحولات بحران معطل ملاحظات شخصی نمیماند.
از اوضاع سوریه بگویید؟
سوریه کشوری است که به دلیل حضور و حمایت از محور مقاومت اینچنین بیرحمانه مورد حمله تروریستها قرار گرفت. جنگجویان بیرحمی که مورد حمایت مستقیم کاخ سفید بوده و هستند و حتی رئیسجمهور آمریکا نام چند گروه آدمکش را در سوریه رسما اعلام کرد و گفت که آمریکا آنها را مخالفان معتدل دولت سوریه میداند!
با اینحال این کشور به لطف خدا و همکاری خوب مردم، ارتش و همپیمانان دولت سوریه بخوبی در مقابل هجوم چندجانبه تروریستها مقاومت کرد و به مهمترین پیروزی در سالهای اخیر یعنی آزادی کامل شهر حلب از دست تروریستها نائل آمد.
در یک نگاه واقعبینانه، تروریستها در این پنج سال هم به اقتصاد و زیرساختهای سوریه و هم به نیروی انسانی آن کشور لطمههای جدی وارد کردهاند، اما من در خیابانهای سوریه بخصوص در حلب و دمشق دیدم که مردم تصمیم گرفتهاند کشورشان را حفظ کنند.
چه تعریفی از مقوله خبرنگاری جنگ دارید؟
در واقع خبرنگاری بحران یکی از نقاط درخشان کارنامه هر خبرنگاری میتواند باشد.
برای من که خبرهای محور مقاومت را در سوریه، لبنان و عراق دنبال میکنم جز موضوع حرفهای، یک بحث اعتقادی هم وجود دارد که انگیزه فراوانی برای حضور در سوریه ایجاد میکند. بنابراین وقتی پیشنهاد سفر به سوریه را شنیدم، فوری گفتم داوطلب سفر هستم و در طول این سفر هم سعی کردم که گزارشهای منصفانهای از وضع حاکم بر زندگی مردم، اوضاع نبرد و آرایش نیروهای مقاومت در برابر تروریستها ارسال کنم؛ بخصوص مثل هر خبرنگار دیگری که اعلام و ارسال خبرهای مهم را نقطه درخشان کارنامه حرفهای خود میداند برای من هم افتخار بسیار بزرگی است که خبر آزادی کامل شهر حلب را از وجود تروریستها به کشور عزیزم ارسال کردم و شبکه افق اولین شبکه تلویزیونی در ایران بود که تصاویر زنده از شادمانی شهروندان سوری بعد از اخراج آخرین گروه مسلح را پخش کرد. آن شب را هرگز فراموش نمیکنم.
فکر کنم بعد از شهید خزایی و آزادی حلب، شما اولین خبرنگاری بودید که به سوریه اعزام شدید؟ آیا مردم سوریه شهید خزایی را میشناسند؟
البته دو هفته قبل از من، همکار خوبم علی آریانی از خبرگزاری صداوسیما به سوریه اعزام شده بود، اما خوب یادم هست، شبی که حلب آزاد شد، همه خبرنگاران حاضر در شهر با تأثر میگفتند جای شهید خزایی خالی است که این خبر را مخابره و گزارش کند.
در فضای رسانهای سوریه بدون اغراق عرض میکنم که شهید خزایی فردی سرشناس و کاملا شناخته شده است. حتی ساکنان محلهای که این شهید بزرگوار در دمشق منزل داشت به دلیل ویژگیهای خاص اخلاقیاش از او به نیکی یاد میکردند.
شما بیشتر چه خبرهایی را از سوریه بازتاب میدهید؟
خبرهایی که برای من جذاب است عمدتا مربوط به تحولات میدانی در جبهههای نبرد علیه تروریستها، فضای فرهنگی ناشی از جنگ مثل سریالها و فیلمهای سینمایی و بحثهای اجتماعی مثل حس و حال همکاری مردم بعد از خروج تروریستها و ... است.
گزارشگری در میدان جنگ با دیگر عرصههای خبررسانی چه تفاوتهایی دارد؟
تهیه گزارش و خبر از جنگ با برنامههای عادی تفاوتهای زیادی دارد، اما شاید مهمترین تفاوت، سرعت روند تحولات است که در فضاهای عادی بسیار کمتر دیده میشود. در این فضای آمیخته به سرعت که مثلا یک جاده، یک روستا و کلا یک موقعیت جغرافیایی است، ممکن است در طول روز چندبار بین تروریستها و نیروهای مقاومت دست به دست شود و این خبرنگار است که باید ضمن دقت فراوان، به اصطلاح از خبرها جانماند. نکته دیگر اینکه در میدان نبرد هرتصویر فقط یکبار امکان ضبط دارد. حرفم را با یک مثال بیان میکنم: در یک همایش تصویربرداران فرصت کافی و فراوان دارند که انواع کادرها و زاویههای مختلف را ضبط کنند، اما وقتی در خط مقدم هستید و مثلا یک خودروی انتحاری با سرعت به طرف مواضع نیروهای مقاومت در حرکت است، شما فقط یک بار و تاکید میکنم فقط یک بار میتوانید لحظه هدف قرارگرفتن این خودرو یا برخورد آن را به سنگر و خاکریز، تصویربرداری کنید. نکته دیگر، دقت در اعداد، آمار و ارقام است که در میدان نبرد در صورت انفجار یا هر رویداد دیگر، آمار دقیقی از کشته و زخمیها فوری تهیه و ارسال شود.
میبینید که در حوادث مختلف، منابع خبری آمارهای مختلفی ارائه میکنند و خبرنگاری در این زمینه موفقتر است که به منابع رسمی و غیررسمی بیشتری دسترسی داشته و خود نیز به میدان نزدیکتر باشد.