نویسنده و منتقد ادبی گفت: برنامه «شابک» در بین برنامهها کجاست باید گفت که رویکرد این برنامه رویکردی مثبت و سازنده است. یعنی به کتاب نه به عنوان یک کالای تجاری بلکه به عنوان یک رسانه فرهنگی و ارزشی نگاه میکند.
به گزارش بولتن نیوز، برنامه تلویزیونی «شابک» که از شبکه سوم سیما روی آنتن میرود، و به واسطه آن مدتی است به کتاب در تلویزیون توجه بیشتری نشان داده شده و دو روز در هفته رنگ و بوی کتاب از تلویزیون به مشام میرسد.
به بهانه این برنامه سراغ «احمد شاکری» نویسنده و منتقد ادبی رفتیم تا از چند و چون معرفی کتاب در رسانه و رویکردی که این برنامه در این مسیر مد نظر دارد با او گفتوگو کنیم.
*رویکرد برنامه «شابک» مثبت و سازنده است
احمد شاکری نویسنده و منتقد ادبی در خصوص برنامه «شابک» گفت: با توجه به فضایی که در حوزه کتاب و کتابخوانی شاهد هستیم و بخصوص با توجه به تاکیدی که در سیاست گذاریها و اهدافی که رسانه در تبلیغ مقوله کتاب و کتابخوانی وجود دارد به نظر می رسد از این جهت برنامه شابک میتواند بخشی از این هدف را برآورده کند.
وی ادامه داد: ضمن اینکه معرفی و ترویج کتابخوانی با جمع ارکان متفاوتی که بخشی از آن را میتوان در رسانه بخصوص صدا و سیما تامین کرد حاصل میشود. لذا در مجموع به نظر میرسد که چنین برنامههایی باید در یک کلیت قرار بگیرند تا بتوانند به غرض نهایی برسند.
این نویسنده افزود: اما اینکه برنامه «شابک» در بین برنامهها کجاست باید گفت که رویکرد این برنامه رویکردی مثبت و سازنده است. یعنی به کتاب نه به عنوان یک کالای تجاری بلکه به عنوان یک رسانه فرهنگی و ارزشی نگاه میکند و عموما اهداف عالی و ارزشمندی را در نظر دارد و این ملاحظه هم در معرفی کتاب و هم در معرفی نویسندهها وجود دارد.
شاکری با اشاره به تفاوت برنامه «شابک» با برخی برنامههای کتابی دیگر تصریح کرد: بر خلاف برنامه «شابک»، برخی رسانهها نقش کتابخوانی را به صورت مطلق تحسین میکنند که به نظر میرسد این ایده چندان نظر دقیق و درستی نیست چراکه کتاب به عنوان یک ابزار میتواند هم نشر علم داشته باشد و هم می تواند به نشر و تبلیغ سبک زندگی غربی و مجموعه ضد ارزشها بپردازد که اینها میتواند به تقلیل و انحراف فرهنگ اسلامی ایرانی منجر گردد.
وی در ادامه گفت: لذا صرف خواندن و مطلق خواندن ارزش نیست بلکه خواندنی که به جهت تعالی روحی انجام میشود ارزش است و به نظرم برنامه «شابک» این مهم را دیده و آن را ملاحظه کرده است.
*گفتوگو محور بودن از یک نظر مفید است
این منتقد در ارتباط با گفتوگو محور بودن برنامه «شابک» بیان کرد: نکته دیگری که وجود دارد این است که این برنامه به هر حال به نوعی گفتوگو محور است یعنی کسانی که جزء اهالی قلم هستند محور اصلی برنامه هستند که البته از یک نظر مفید است و به جهاتی حتی قابل نقد است.
وی ادامه داد: به هر حال آفرینشگر بخصوص در حوزه کتاب و ابزار نوشتاری که هنرهای فردی است در حقیقت سهم عمده و سهم اصلی را در تولید هنر و تولید علم و ادب دارد این توجه به نویسنده مهم است اما این را هم باید در نظر داشت که به هر حال در یک دور نمای کلی وقتی ما به حوزه کتاب و کتابخوانی نگاه میکنیم آن چه که از یک نویسنده برای مخاطب اهمیت دارد و برای فضای فرهنگی ما اهمیت دارد کتاب است و برخی از سیاستهای فرهنگی که در طول چند دهه گذشته پس از پیروزی انقلاب و حتی قبل از انقلاب دنبال میشود حاکی از نوعی نویسنده محوری بوده که به این نکته باید توجه داشت که نویسنده محوری ضمن اینکه میتواند یک وزنه و یک نقطه ثقل برای آفرینشگرها ایجاد کند و تا حدودی اطمینان مخاطب را برای خواندن کتاب موجب شود.
وی اضافه کرد: از طرف دیگر می تواند موجب برخی انحرافات بشود چه بسا که در طول تاریخ نویسندگانی که با چرخشهای مکرر و متوالی مسیر روشنی طی نکردهاند لذا گره زدن تعلق مخاطب به نویسنده چندان نمیتواند مفید باشد که مخاطب باید به ابزارهایی مجهز شود که کتاب را بر اساس آن کلیات و باورها و عقاید و درک زیبایی شناسانهاش بسنجد. نمی شود که کتاب را با نویسنده سنجید چون نویسنده قابل تغییر است ولی کتاب متن ثابتی است که به هر حال میشود آن را ارزیابی کرد.
شاکری با اشاره به نقایص برنامه ریزیهای حوزه کتاب عنوان کرد: نکته دیگر این است که ترغیب به کتابخوانی و کتابخوان شدن معلول علل متعددی است یعنی طبعا یکی از نقاط نقصی که ما در برنامه ریزیهای فرهنگی بخصوص کتاب و کتابخوانی در طول سالهای گذشته و حتی دهههای گذشته شاهد بودهایم این است که آن علل و جمیع اطراف این علل را به نحو دقیقی شناسایی نکردیم.
وی در ادامه افزود: حقیقت این است که علل متعددی میتوانند چنین هدفی را برآرده کنند اگرچه هر برنامهای میتواند هدف خاص خودش را دنبال کند نکات متعددی وجود دارد که یک برنامه تلویزیونی آن هم با این شکل چقدر میتواند مخاطب را کتابخوان کند و اینها را میشود ضمن پیشنهاداتی ارایه کرد.
نویسنده کتاب «انجمن مخفی» در خصوص جایگاه برنامه «شابک» تصریح کرد: میتوان گفت توفیق برنامه «شابک» توفیقی نسبی است که البته باید با روشهای علمی آن را سنجید و ارزیابی کرد و اینکه این برنامه موفق بوده یا نه منوط به این است که بازخوردهای دقیق را در بین مخاطبان بسنجیم و آن را ارزیابی کنیم.
*شباهت میان کتاب و غذا
وی گفت: در حقیقت نوعی شباهت بین کتاب و بین غذایی که بدن مصرف میکند وجود دارد یعنی اگر بخواهیم جسم ترغیب شود به نوعی استفاده از غذا و تامین انرژی نیازمند به یک نیاز است. یعنی جسم تا نیاز را در خودش نبیند و عقل آن نیاز را درک نکند به دنبال غذا نمیرود. شباهتهای متعددی بین نیازهای جسمانی برای رفع گرسنگی و کتاب به عنوان یک غذای معنوی و فکری و ذهنی وجود دارد.
شاکری ادامه داد: نیاز به کتاب به عنوان غذای روح باید در جامعه ایجاد بشود البته ایجاد این نیاز در دوره حاضر خیلی سخت است شاید همانطور که نیاز جسم به غذا و مواد انرژی زا بعضا با شبهه غذاها تامین میشود در حوزه کتاب هم همین گونه است یعنی رقبای بسیار زیادی برای کتاب وجود دارد که اینها میتوانند فارغ از اینکه رقیب کتاب باشند رهزن هم باشند.
این منتقد ادبی با اشاره به هدف مطالعه در جامعه افزود: لذا ضمن اینکه نیاز به کتاب باید ایجاد شود باید این نیاز به سمت مقصود هدایت هم بشود. صرف اینکه این نیاز در مخاطب پدید بیاید که باید کتاب بخواند و کتاب خواندن و مطالعه از ضروریات زندگی است یک هدف میانی است و هدف عالی نیست بلکه هدف عالی این است که این نیاز به هدف دقیق و حقیقی خودش برسد این یعنی داشتن برنامه این یعنی تامین کتاب از مجاری صحیح این به معنی معرفی سیر مطالعاتی برای گروههای مختلف مخاطب در کشور که اگر تنها برنامه «شابک» یک پله از این پلهها را بتواند تامین کند و پلههای دیگر را برنامههای دیگر و نهادهای دیگر تامین نکند به نتیجه نمیرسد.
*ترغیب مخاطب به خواندن بدون نشانی میتواند ضد خود عمل کند
احمد شاکری در پایان با تاکید بر ضرورت هدایت مخاطب به سمت کتابهای مفید خاطرنشان کرد: یعنی صرف ایجاد نیاز به گرسنگی لزوما مخاطب را به سمت غذای روح مناسب نمیکشاند و راه تامین و تبلیغ و راه هدایت فکری مخاطب خیلی مهم است. ما امروز در جامعهای هستیم که با توجه به وضعیت فعلی ممیزی به خصوص در این دولت کتابهایی که رهزن هستند کم نیستند، لذا ترغیب مخاطب به خواندن بدون نشانی دقیق بدون هدایت دقیق میتواند به ضد خود عمل کند و بلکه از کتاب نخواندن ممکن است مضرتر باشد. ممکن است کسی با خواندن کتابهایی که اخلاق را فاسد میکند اعتقاداتش را سست میکند روبرو شود و این هیچ مزیتی ندارد و باید به این امر توجه