مسعود کیمیایی کارگردان شناختهشده و صاحب سبک سینمای ایران بیشتر از وجه هنریاش، در سالهای اخیر با اظهارنظرهای متفاوتش قضاوت میشود...
گروه سینما و تلویزیون: مسعود کیمیایی کارگردان شناختهشده و صاحب سبک سینمای ایران بیشتر از وجه هنریاش، در سالهای اخیر با اظهارنظرهای متفاوتش قضاوت میشود. وی اینک به گفت و گو نشست و حرفهایی ناگفته زد؛ از تاریخ پشت سر گذاشته گفت و از اعتقاداتش دفاع کرد؛ اعتقاداتی که او را مسعود کیمیایی ساخته است.
به گزارش بولتن نیوز، در ادامه این گفت و گو را می خوانید:
جای دیگر نمیتوانم زندگی کنم
مسعود کیمیایی در پاسخ به این پرسش که چرا حرفهایش در فیلمها بهروز نیست و عقبتر از جامعه حرکت کرده است تأکید میکند:« فیلمهایم از جامعه عقبتر نیست .مدرنیسم این نیست که ما کهن را انکار کنیم. هر آنچه هست نشسته روی کهن است. اگر کهن نباشد تازه وجود ندارد. شما با تجربیاتت زندگی میکنی. تاریخ که اعداد سالخورده و مندرس نیست»کیمیایی در پاسخ به اینکه«کارگردانانی که فیلمهایشان را با بودجه دولتی ساختند هیچوقت اندازه شما اینطور تحتفشار نبودند؛ اما شما درعینحال که فیلمهایتان سرشار از طغیان و اعتراض است اما باز به اصول اخلاقی و خانواده و رفاقت و جنگیدن تأکید میکنید» میگوید: «جای دیگر نمیتوانم زندگی کنم. جای دیگری ندارم. بلد نیستم جای دیگری بروم. تفریح کردن بلد نیستم. کار دیگری هم بلد نیستم. نه بیمه دارم و نه بازنشستگی دارم و نه ارث دارم و نه پولی از جایی برایم میرسد. در همین هفتادوچندسالگی باید کارکنم.»
جدال قلمی موافقان و مخالفان فیلمم به دادگستری کشید
کیمیایی با اشاره به انتقاداتی که توسط برخی منتقدان درباره «قیصر» مطرح شد، و نقد دکتر هوشنگ کاووسی که با تیتر «بازارچه نایب گربه» منتشر کرد می گوید: «دکتر کاووسی برای هر فیلمی که موفق بود نقدهای تندی مینوشت. برای بهرام بیضایی هم همین را نوشت. درباره «باشوغریبه کوچک» دوره عجیبوغریبی بود که قیصر برای خودش آورد. میان مخالفان و موافقان فیلم «قیصر» جدال قلمی عجیبی به راه افتاد ویکی از شاخصترین جدالهای قلمی آن زمان بود که کار به دادگستری رسید.
به پیشواز یک سونامی رفتیم
کیمیایی درباره بهروز بودن فیلمهایی چون «گوزنها» و «سفر سنگ» به نسبت زمانه خود میگوید: «ما زنده زندگی کردیم. شاخکهایمان درستکار میکرد میدیدیم. چهار، پنجتایی که این فیلمها را ساختیم عاشقانه به هم کمک میکردیم. فکر کنید در سالهای ۵۳ و ۵۴ یعنی در بحبوحه به پیشواز رفتن برای یک سونامی که در حال آمدن است. خیلیها این را حس نمیکردند. یادم هست وقتی «سفر سنگ» را در جشنواره کن نشان دادند، در اجلاس خبری کسی از من پرسید اینکه درزمینه رئالیسم محض است اما چرا انتهایش به ایده آلیسم تبدیل میشوید؟ این زندگی بود که ما داشتیم و حالا هم داریم.
چون رفاقت نیست ادامه نمیدهیم
کیمیایی درباره این گفته منتقدان که فیلمها و حرفهای کارگردانی که روزی فیلمهایش جلوتر از مردم بود، حالا عقبگرد کرده است، تأکید میکند:«از جامعه عقبتر نیستم اصلاً قرار نیست من موافق این قضیه باشم. من در خلأ فیلم نمیسازم. اگر «اعتراض» را نگاه کنید خانواده را ببینید عین خانوادهای است که در شهر هست. خودش میخواهد خودش را انکار کند. حرفهایی که میزنم تمام نشده و جزو اخلاق پایهای جامعه است. من جامعه امروز را میشناسم، عاشقانه من را در «مترو پل» ببینید. همان عاشقانهای است که در «غزل» و همانی است که در «چشم مار» هست. کیمیایی در پاسخ به این انتقاد که: در دورهای یک سری آدم درجه یک به سینما آورده ایداما در آثار اخیرتان به دمدستیهابسنده میکنید و خیلی بیحوصله فیلم میسازید، می گوید: « مگر خسرو شکیبایی، عربنیا و هدیه تهرانی اینها نیستند؟ مگر با اینها ادامه ندادم ؟فکر میکنید عبدی آهنگسازکمی یا موسیقی فیلم «سرب» موسیقی کمی است. یا بازیگری مثل هادی اسلامی درخشان هست یا نیست. در ادامه این اتفاق نمیافتد؛ چون رفاقت نیست ادامه نمیدهیم. بازیگر به محضی که فیلمی بازی میکند و کمی میزند بالا یک فرد دیگر میشود. الان آن بازیگر، بازیگری را جور دیگری میبیند.
من خیلی دوست دارم موسیقی فیلمم را با آقای علیزاده کار کنم. یک زمان ارزشها مدال بود و ما میدیدیم. الان همه همدیگر را انکار میکنیم.»
من نمیتوانم همه خودم را عوض کنم
مسعود کیمیایی کار سینما را به رانندگی اتوبوس در جادهای پر از دستانداز تشبیه میکند و میگوید: «سخت است، این اتوبوس در جادهای افتاده که پر از دستانداز است. شما همینجور به این دستاندازها فکر میکنید و آسیب به شما میرساند. شما این وسط میگویید اصغر فرهادی چی؟ اصغر فرهادی به این دستاندازها عادت دارد و فیلم میسازد. بچه همین دستانداز است. اگر من بخواهم با این دوره منطبق کنم خیلی چیزها را باید منطبق کنم. نمیتوانم بخشی را منطبق کنم. من نمیتوانم همه خودم را عوض کنم و عشق را جور دیگری ببینم.» کیمیایی در باره دعوت سعید امامی، معاون وقت وزارت اطلاعات از کیمیایی برای ساخت فیلم اظهار می کند: « آقایی به اسم سعید امامی همه را دعوت میکرد مرا هم دعوت کرد برای فیلمسازی. من آن فیلم را نساختم. همین، چیز دیگری نبود. کجای جهان یک امور امنیتی شمارا میخواهد و شما نمیروید؟! بعد نسل ما جوری است که خیلی سختش است که بگویند باقدرت هستی.» او با اشاره به خانواده فردی که خبر دیدار او و سعید امامی را منتشر کردمیگوید: «شما فکر کنید برای این که اسمش را در تیتراژ ننوشتم عصبانی شد وزندگی یک آدم را پودر کرده است. حالا من دارم هی جواب میدهم و این مهم نیست، این مهم است که دائم دوست دارند این سؤال را بپرسند.»
منبع: خراسان