درحالیکه روز به روز بر سالنهای تئاتر پایتخت افزوده میشود و نمایشهای متنوعی در این سالنها روی صحنه میرود، کارشناسان از ضعف تئاتر حرفهای کشور برای ارتباط با مخاطبان عام میگویند.
به گزارش بولتن نیوز، این روزها در پایتخت نمایشهای زیادی روی صحنه میرود. از نمایشهای کودک و موزیکال و شاد گرفته تا نمایشهای جدی و حرفهای، اما بیشتر این نمایشها که ادعای حرفهای بودن دارند، نمیتوانند با مخاطب عام ارتباط برقرار کنند و تنها آنچه را روی صحنه میبرند که عده قلیلی از افراد جامعه میپسندند اما چرا تئاتر حرفهای ما نمیخواهد یا نمیتواند مردم را به سالنها بکشاند و هم ساعتی آنها را سرگرم کند و هم به نوعی خوراک فکری و فرهنگیشان را تأمین کند؟
اضلاع مثلث تئاتر
هادی مرزبان، کارگردان با سابقه تئاتر کشور عقیده دارد کل ماهیت تئاتر به وجود تماشاگر و مخاطب بسته است. او در گفتوگو با جامجم با بیان اینکه اگر نمایش ما مخاطب نداشته باشد، به چه دلیلی باید یک نمایش را روی صحنه ببرد، میگوید: حتی افرادی که زمانی شعار هنر برای هنر را سر میدادند نیز به این نکته اعتراف داشتند.
به گفته مرزبان، سه ضلع مثلث تئاتر را تماشاگر، مجری نمایش و مکان اجرا تشکیل میدهد که اگر هر کدام از این سه ضلع نباشد، تئاتر وجود نخواهد داشت. او که در انگلیس نیز تحصیل کرده با اشاره به برخی از دانشجویان تئاتر که تحت تأثیر استادان فرنگیمآب قرار میگرفتند و حاضر نبودند از ایبسن، برشت، بکت و ...قدمی پایینتر بیایند، میافزاید: آنها به ما که نمایشنامههای ایرانی را کار میکردیم با دید تحقیر نگاه میکردند.
مرزبان که بیشتر اوقات نمایشنامههای ایرانی بویژه آثار مرحوم اکبر رادی را روی صحنه برده است، میگوید: معتقدم شناسنامه ایرانی که هویت من است، باید در نمایشها حاضر باشد. تماشاگر من با آقای حسنی و علیپور مأنوستر است تا ادوارد، جیمز و...
تئاتر تجربی مخاطب را فراری میدهد
مرزبان میگوید، اهالی تئاتر موظفند، تماشاگر را به سالن بکشانند و او را تغذیه کنند، اما جوانان ما سراغ نمایشهایی میروند که به درد دانشگاهها میخورد؛ تئاتر تجربی را نباید با کار آماتور اشتباه گرفت. تئاتر تجربی جایگاه ویژه خود را دارد، اما همانطور که دانشمندان آزمایشهای خود را در آزمایشگاهها انجام میدهند، این گونه نمایشها نیز باید به دانشگاهها محدود شود، چون سبب فراری دادن مخاطب عام از تئاتر میشود و سالنها را خالی از تماشاگر میکند که دودش به چشم همه تئاتریها میرود.
برخی منتقدان از نبود سالن کافی در کشور گلایه میکنند و یکی از دلایل موفق نبودن تئاتر حرفهای را در جذب مخاطب عام، کمبود سالن میدانند.
مرزبان در این باره میگوید: شاید این مسأله در مورد شهرستانها صدق کند، اما درباره تهران دیگر نمیتوانیم این حرف را بزنیم. امروز در تهران با وفور سالن مواجهایم و برای انواع سلایق نمایش روی صحنه است. البته او معتقد است که این موضوع نباید دستاویزی برای وزارت فرهنگ و ارشاد و شهرداریها شود تا از وظیفه اصلی خود مبنی بر ساخت و تجهیز سالنهای جدید شانه خالی کنند: در همه جای دنیا دولت و شهرداری از تئاتر با ایجاد سالنهای جدید و بازسازی سالنهای نمایشی حمایت میکنند.
تئاتر حرفهای ما گرایش زیادی به اجرای نمایشنامههای خارجی دارد و بسیاری دلیل عمده آن را ممیزی و سانسور آثار ایرانی میدانند. مرزبان در این زمینه با بیان اینکه متأسفانه این موضوع تا اندازهای صحت دارد، میگوید: برخی برای فرار از ممیزی، نمایشنامههای خارجی را انتخاب میکنند که اشکالی هم ندارد، اما مهم این است کارگردانی که متن را انتخاب میکند ابتدا باید مخاطب متوسط خود را در نظر بگیرد که چقدر متوجه این نمایش و پیام آن میشود.
تئاتر حرفهای نداریم
حمیدرضا نعیمی نویسنده و کارگردان تئاتر کشور که در سالهای اخیر با نمایش سقراط توانست مخاطبان زیادی را با تئاتر آشتی دهد، در پاسخ به اینکه چه عواملی میتواند در جذب مخاطب عام به تئاتر حرفهای مؤثر باشد، ترجیح میدهد این پرسش را مطرح کند که آیا ما تئاتر حرفهای داریم؟
به باور نعیمی، تئاتر حرفهای در کشور ما با تعریفی که در دنیا رایج است فاصله زیادی دارد. او در اینباره به جامجم میگوید: نخستین عاملی که در تئاتر حرفهای مدنظر قرار میگیرد سلامت و امنیت روحی و روانی و اقتصادی و کاری هنرمند و استقلال فکری و اندیشه اوست. ما در ایران نمیتوانیم تئاتر حرفهای داشته باشیم چرا که هر نمایشی را نمیتوانیم روی صحنه ببریم. ما در ایران امنیت کاری نداریم ؛چرا که نیروهای مختلفی میتوانند مخل کار ما شوند.
به گفته این کارگردان تئاتر، وقتی در جامعه ما بین یک اثر هنری خوب با اثر هنری بد تفاوتی وجود ندارد و به هنرمندی با سطح کار متوسط برای ساخت یک فیلم چند میلیارد تومان داده میشود یا برای ساخت یک سریال بودجه بالایی در نظر گرفته میشود، صحبت کردن از فعالیت حرفهای هنری به شوخی میماند.
او با بیان اینکه شرایط برای تئاتر بسیار بغرنجتر از هنرهای دیگر است، میافزاید: تئاتر هنر گرانقدری است. تئاتر برای زمانه خودش نوشته، کارگردانی و تمرین میشود و روی صحنه میرود. همین مسأله مستلزم حمایتهای مادی و معنوی فراوانی است.
ابهام در بودجه تئاتر
نعیمی به تئاتر آزاد اشاره میکند که نیازهای مخاطبان خود را در نظر گرفته و تا اندازهای موفق عمل میکند. با وجود این، او میگوید: امروز با علامت سوال بزرگی به نام تئاتر حرفهای مواجهایم و تئاتری که میتواند محل تبادل اندیشه باشد و در آن آثار بزرگان جهان و ایران به روی صحنه رود، به چشم نمیخورد. نه مسئولان تعریفی از تئاتر حرفهای دارند و نه گروههای نمایشی. به گفته او، مرکز هنرهای نمایشی موظف است در تعامل نزدیک با خانه تئاتر به یک تعریف واحد و واقعی از تئاتر حرفهای برسند.
نعیمی به قرارداد تیپ اشاره میکند که در گذشته به صورت مشخص بین هنرمندان تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی یا سالنی بسته میشد که نمایش در آن روی صحنه میرفت و میگوید: این قرارداد تا اندازهای قابل قبول بود و تئاتر حرفهای را تا اندازهای محقق میکرد اما در دورانهای بعد واژه قرارداد به واژههای کمکهزینه و حمایت تبدیل شد تاکم کم دولت برای همیشه پای خود را از بودجه تئاتر و حمایتی که باید از تولید تئاتر به عمل آورد پس کشیده تا هیچکس نداند با گروهها چه قراردادی بسته میشود.
به گمان نویسنده و کارگردان نمایش سقراط، مرکز هنرهای نمایشی باید از این پس قراردادهای خود را با همه گروهها عیان کند و همه چیز بهصورت شفاف بیان شود تا با این اتفاق راه هرگونه ظن و بدگمانی بسته شود و دیگر اینکه این شفافسازی موجب مطالبه سالم هنرمندان از دولت و پاسخگویی درخور دولت به هنرمندان میشود.
نعیمی با بیان اینکه هیچ تعریف مشخصی از بودجه تئاتر وجود ندارد، میافزاید: بین هنرمندان تئاتر و دولتیان گفتوگوی مستمر و پیگیری وجود ندارد و برای همین ما از رویاها، افکار و برنامههای هم هیچ اطلاعی نداریم انگار هر کدام در یک جزیره دراز هم در حال زندگی و کاریم.
سوءتفاهمی به نام تئاتر خصوصی
به گفته حمیدرضا نعیمی،کارگردان تئاتر ظاهرا همه فکر میکنند تئاتر خصوصی یعنی تئاتری که در آن دولت هیچ نقشی ایفا نمیکند: این همان اشتباه خندهداری است که سالهای سال مسئولان تئاتر واژهای را به نام تئاتر بیچیز شنیده بودند و فکر میکردند که این تئاتر یعنی تئاتری که در آن هیچ چیزی قرار نیست اتفاق بیفتد. پس هنرمند و گروه هنری را به حال خود رها میکردند و میگفتند تئاتر بیچیز کار کنید، درحالیکه این نوع تئاتر در همه جای دنیا مورد حمایت فراوان از سوی دولت است.
او با بیان اینکه امروز دم از تئاتر حرفهای و خودگردان میزنیم، عنوان میکند: ادعا میکنیم که در آینده نزدیک در تهران صدها سالن خواهیم داشت و مانند پاریس شبی چندصد نمایش به روی صحنه خواهیم بود ولی واقعا چند نمایش ما تعریف تئاتر حرفهای را داراست؟ کدام یک از نمایشنامهنویسان از طریق نوشتن ارتزاق میکنند؟ یک کارگردان اگر خوشبخت باشد در طول سال یکبار فرصت کار پیدا میکند، آیا دستمزدی که برای این کارگردانی دریافت میکند برای یکسال زندگی او و خانوادهاش با توجه به این تورم کمرشکن جامعه ما کافی است؟
به باور این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در موضوع تئاتر حرفهای به واسطه چند نمایش که در چند تالار بزرگ محقق نمی شود، بنابراین باتعداد نمایشهای بیشماری اجرا می شود که در سالنهای غیراستاندارد و بدون تجهیزات که از نظر امنیتی برای جان تماشاگران خطرناک هستند تئاتر حرفهای نداریم.