حداقل یک آیه در روز /28 آذر 95/
از آتشِ «باد گرم» آفریدیمش
وقتی باور کنیم که حتی شیطان هم – که مهمترین دشمن خدا و مانع راه خداپرستی است- مخلوق خدا و کاملا در ید قدرت اوست، دیگر غیر خدا به هیچ چیزی دل نمی بندیم.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 28 آذر به آیه 27 سوره حجر پرداخته شده و در آن آمده است:
وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ
سوره حجر (15) آیه 27
ترجمه
و جن را پیش از آن، از آتشِ «باد گرم» آفریدیمش.
نکات ترجمه ای و نحوی
«جَانَّ»
ماده «جن» در اصل به معنای «پوشش» (ستر) و مخفی شدن (تستّر) میباشد که مشتقات فراوانی از آن ساخته شده و در قرآن کریم به کار رفته است؛ از جمله:
«جِنّ» موجودی است که همانند انسان اختیار و تکلیف دارد؛ اما از ما انسانها پوشیده و مستور است و به همین جهت به او «جن» گفته میشود (و در زبان فارسی گاه به دیو و پری ترجمه میشود) . به جماعت جنیان «جِنّة» گفته میشود: «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» (ناس/6)؛ البته
«جِنّة» (سبأ/46) گاه به معنای «جنون» و دیوانگی هم به کار میرود از این جهت که گویی عقل شخص مخفی شده است؛ هرچند دربارهی
«مجنون» (دیوانه) (دخان/14) این احتمال هم مطرح است که از این جهت چنین نامیده شده که گمان می کردند دیوانها کسی است که جنیان بر او تسلط پیدا کردهاند.
«جَنَانُ الليل» و «جُنُون الليل» هر دو به معنای «پوشش شب» است؛ «جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ» (انعام/76) یعنی شب او را پوشاند.
«جُنَّةً» مجادلة/16) به «سپر» میگویند برای اینکه رزمنده را در مقابل سلاح دشمن میپوشاند و حفظ میکند.
«جَنَّة» (جمع آن: «جنّات») به بوستان پردرخت میگویند از این جهت که با درختان پوشیده شده است (سبأ/15-16)؛ و به بهشت هم «جنت» گفته شده (آلعمران/133)، یا به خاطر تشبیه به باغ و بوستان های زمینی؛ ویا از این جهت است که پاداشی است که فعلا از دیدگان ما پوشیده و مستور است.
«جنين» به بچه گویند مادام که در شکم مادر، پوشیده از دیدگان است؛ و جمع آن «أَجِنَّةٌ» (نجم/32) است [توجه: برخلاف آنچه در عوام فارسیزبان رایج شده، أجنّه جمع جن نیست، بلکه جمع جنین است].
(معجم المقاييس اللغة، ج1، ص421-422؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص203-205)
و اما کلمه «جانّ»:
این کلمه چهاربار در قرآن کریم به کار رفته است؛
دوبار درباره «مار» حضرت موسی (عصا وقتی به مار تبدیل شد) (نمل/10؛ قصص/31) و نوعی «مار سفید» (كتاب العين، ج6، ص21) یا «مار چشم کبودی که غالبا در خانهها دیده میشود»؛ كتاب الماء، ج1، ص273) و درباره وجه تسمیهاش برخی گفتهاند اساسا به مار سفید رنگ «جانّ» میگویند گویی که یک نفر از جنیان است (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص422).
دوبار دیگر (حجر/27؛ الرحمن/15) در همین معنای مرتبط با «جِن» به کار رفته است: برخی آن را شخص «ابلیس» دانستهاند (حسن بصری و قتاده)، برخی گفتهاند او پدر جنیان است همان طور که «آدم» پدر انسانهاست (ابنعباس)، برخی هم گفتهاند اسم نوع برای جنیان است که از نسل ابلیس میباشند [شبیه «انسان»، که اسم نوع برای انسانهاست که همگی از نسل حضرت آدم میباشند] (مجمعالبیان، ج6، ص517) و برخی هم گفتهاند یک نوع خاصی از جنیان هستند (مفردات ألفاظ القرآن، ص205) و برخی هم آن را اسم جمع برای «جن» دانستهاند (شبیه «ناس» برای انسان) (كتاب الماء، ج1، ص273)
«الْجَانَّ خَلَقْناهُ»: آمدن «الجانَّ» به نحو منصوب، قبل از فعلی که خودش مفعول دارد، از باب اشتغال، و شبیه عبارت «الْأَرْضَ مَدَدْناها» (حجر/19) است که در جلسه 257 درباره این ساختار نحوی توضیح داده شد.
«نارِ السَّمُومِ»
«سَمُومِ» از ماده «سم» است که اصل این ماده به معنای سوراخ کوچکی است که چیزی از آن وارد شود چنانکه در قرآن به معنای سوراخ سوزن خیاطی به کار رفته است (حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ: مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن وارد شود! اعراف/40) و جمع آن «سُموم» است. سم کشنده را هم از این باب سم گفتهاند که با ظرافت در بدن رسوخ میکند.
اما «سَموم» به معنای «باد گرم» است و وجه تسمیهاش یا بدین جهت است که با قوت و سوزانندگی در اجسام نفوذ میکند ویا بدین جهت که اثر کُشندهای همچون اثر سم دارد (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص62؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص424)
توجه شود که ترکیب «نارِ السَّمُومِ»، ترکیب اضافی (مضاف و مضاف الیه) است، نه ترکیب وصفی؛ یعنی «سموم» وصف آتش نیست (تا آن را مثلا به «آتش سوزان» ترجمه کنیم) بلکه «سموم» (چنانکه در بالا اشاره شد) به معنای «باد گرم و سوزان» است و «نارِ السَّمُومِ» یعنی آتش مربوط به این باد. (شبیه «آتش هیزم»)
حدیث
1) افرادی از امام حسن عسگری سوالی درباره هاروت و ماروت (دو فرشتهای که حکایتشان در آیه 102 سوره بقره مطرح شده) میپرسیدند؛ بحث ادامه یافت و به اینجا کشیده شد که:
گفتند: پس بنا بر آنچه فرمودید، ابلیس هم فرشته نبوده است؟
فرمود: خیر، نبوده، بلکه از جن بوده است؛ آیا نشنیدهاید که خداوند متعال می فرماید: «و هنگامی که به فرشتگان گفتیم به آدم سجده کنید، پس سجده کردند جز ابلیس؛ که از جن بود» (کهف/50) و خبر داد که او از جن بود؛ و نیز او بود که خداوند متعال در موردش فرمود: «و جن را پیش از آن، از آتشِ «باد گرم» آفریدیمش.» (حجر/27)
التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص476؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص270
قَالَ أَبُو يَعْقُوبَ وَ أَبُو الْحَسَنِ .. قُلْنَا لِلْحَسَنِ أَبِي الْقَائِمِ ع...: فَعَلَى هَذَا لَمْ يَكُنْ إِبْلِيسُ أَيْضاً مَلَكاً فَقَالَ: لَا، بَلْ كَانَ مِنَ الْجِنِّ، أَ مَا تَسْمَعَانِ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ» فَأَخْبَرَ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْجِنِّ، وَ هُوَ الَّذِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: «وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُوم».
2) ابوبصیر میگوید: مولای ما امام باقر ع در حرم [= مسجدالحرام] نشسته بود و جمعی از دلدادگان ایشان گرد ایشان بودند که طاووس یمانی با عدهای از یارانش نزد ایشان آمد و به امام عرض کرد: اجازه میدهید که سوال بپرسم:
فرمودند: نزدیک بیا و بپرس.
[سوالاتی پرسید تا رسید به اینکه:]
پرسید: چرا آدم، آدم نامیده شد؟
فرمودند: چون طینت او از «ادیم» [= قشر] زمینِ پست برداشته شد.
پرسید: چرا حوّاء، حوّاء نامیده شد؟
فرمودند: چون از ضلع یک «حی» [= زنده] (یعنی ضلع آدم) آفریده شد.
پرسید: چرا ابلیس، ابلیس نامیده شد؟
فرمودند: چون از رحمت خداوند عز و جل مایوس شد («أبلَسَ» یعنی مایوس و ناامید شد).
پرسید: چرا «جن»، جن نامیده شده؟
فرمودند: چون آنها مایلند خود را مخفی کنند (استَجَنُّوا) تا دیده نشوند.
الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج2، ص329
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: كَانَ مَوْلَانَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ ع جَالِساً فِي الْحَرَمِ وَ حَوْلَهُ عِصَابَةٌ مِنْ أَوْلِيَائِهِ إِذْ أَقْبَلَ طَاوُسٌ الْيَمَانِيُّ فِي جَمَاعَةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ ثُمَّ قَالَ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَ تَأْذَنُ لِي فِي السُّؤَالِ؟ فَقَالَ أَذِنَّا لَكَ فَسَلْ قَالَ أَخْبِرْنِي ... فَلِمَ سُمِّيَ آدَمُ آدَمَ؟ قَالَ لِأَنَّهُ رُفِعَتْ طِينَتُهُ مِنْ أَدِيمِ الْأَرْضِ السُّفْلَى قَالَ وَ لِمَ سُمِّيَتْ حَوَّاءُ حَوَّاءَ قَالَ لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِنْ ضِلْعِ حَيٍّ يَعْنِي ضِلْعَ آدَمَ قَالَ فَلِمَ سُمِّيَ إِبْلِيسُ إِبْلِيسَ؟ قَالَ لِأَنَّهُ أُبْلِسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا يَرْجُوهَا قَالَ فَلِمَ سُمِّيَ الْجِنُّ جِنّاً؟ قَالَ لِأَنَّهُمْ اسْتَجَنُّوا فَلَمْ يُرَوْا...
توجه
«ضلع» (در عبارت آفرینش حوا از ضلع آدم) اگرچه یکی از معانیش «استخوان دنده» است؛ اما این تنها معنای این کلمه نیست و به معانی: «ضلع» هندسی (مثلا ضلع مربع)، کجی و اعوجاج (کج و معوج)، میل و تمایل، قوت، سنگینی، چوب عود، کوه کمارتفاع، و ... نیز به کار میرود (لسان العرب، ج8، ص225-228) و در روایتی از امام صادق ع صریحا این تلقی که حواء از استخوان دنده آدم آفریده شده باشد، رد شده است؛ و در همان روایت، ایشان توضیحی میدهند که بر اساس آن، شاید بتوان گفت «ضلع» در این روایت به همان معنای «ضلع» هندسی است و به نحو استعاری میخواهد بفهمانند حوا هم از همان جنس آدم است؛ چنانکه مرحوم شیخ صدوق در حاشیه همین روایت امام صادق ع (من لا يحضره الفقيه، ج3، ص380) میگوید منظور از روایتی که گفته حوا از ضلع آدم است، اشاره به باقیمانده طینت و گِلی است که آدم از آن آفریده شد؛ و نیز مرحوم مجلسی برای جمع بین این دو روایت احتمال دادهاند که حرف «من» در اینجا به معنای «لاجل» باشد (روضة المتقين، ج8، ص77) [یعنی حوا را برای تمایل به آدم آفریدند تا این دو به هم میل کنند و مکمل هم شوند.]
تدبر
1⃣ «وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ ...»
در این آیه با استفاده از شیوه «اشتغال» بر جن و آفریده شدنش تاکید شده است (توضیح در نکات ترجمه). شاید این آیه میخواهد تاکید کند که شیطان (به عنوان یکی از جنیان) هم مخلوق خداست و هرکاری که میکند از حوزه مشیت الهی بیرون نیست.
بحث تخصصی انسانشناسی
خداوند هم خیر محض است و هم مبدا و خالق همه چیز. پس شیطان، با اینکه عامل شر و بدی در عالم است، در عین حال مخلوق خداست؛ نه در عرض خدا. بیتوجهی به مخلوق بودن شیطان، موجب باور به ثنویت (دوخداانگاری: اهورامزدا و اهریمن) شده است؛ باوری که زندگی انسان را بشدت دچار چالش میکند؛ همان طور که کسانی که شیطان را یک موجود مستقل میدانستهاند، خود را مجبور میدیدهاند برای امان ماندن از شر او، او را بپرستند و از او اطاعت کنند!
اما کسی که توجه داشته باشد که شیطان هم مخلوق خداست و همه امور او هم به دست خداست، چنین کسی، مادام که خود را در پناه خدا قرار میدهد، از شیطان و نیروهای شیطانی بیم و نگرانیای نخواهد داشت.
وقتی باور کنیم که حتی شیطان هم – که مهمترین دشمن خدا و مانع راه خداپرستی است- مخلوق خدا و کاملا در ید قدرت اوست، دیگر غیر خدا به هیچ چیزی دل نمی بندیم.
2⃣ «وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ»
جن قبل از انسان آفریده شدند و بر طبق روایات، قبل از انسان در زمین زندگی میکردند
3⃣ «وَ الْجَانَّ ... مِنْ نارِ السَّمُومِ»
تاکید بر اینکه آتشی که شیطان از او آفریده شده، آتشِ «سَموم» است، چه وجهی دارد؟ (کلمه «سموم» تنها سه بار در قرآن آمده که موارد دیگرش درباره عذابهای اخروی است: وَقانا عَذابَ السَّمُوم، طور/27؛ في سَمُومٍ وَ حَميمٍ، واقعه/42)
الف. در نکات ترجمه بیان شد که سم به معنای منفذ بسیار ریز ویا چیزی است که از چنین منفذی میتواند نفوذ کند و «سَموم» به معنای باد سوزان است از این جهت که حرارت را درون اشیاء نفوذ میدهد. اینکه شیطان از چنین مادهای درست شده، شاید مقدمهای است برای هشدار به اغواگری شیطان در آیات بعد، که شیطان موجودی است که از امری درست شده که بشدت میتواند رسوخ و نفوذ کند.
ب. ...
انتهای پیام/
منبع: بولتن نیوز