کد خبر: ۴۲۲۷۳۳
تاریخ انتشار:
نگاهي به شرايط اكران «سلام بمبئي»

جايگزيني فيلمفارسي دهه پنجاهي به جاي واقعيت دهه ۵۰

فيلم سينمايي «سلام بمبئي» پس از حواشي بسيار سرانجام از روز پنج‌شنبه 11 آذرماه اكران خود را آغاز كرد؛ اكراني كه فروش حدود 600 ميليون را در يكي دو روز آغاز اكران به همراه داشت.
گروه سینما و تلویزیون: فيلم سينمايي «سلام بمبئي» پس از حواشي بسيار سرانجام از روز پنج‌شنبه 11 آذرماه اكران خود را آغاز كرد؛ اكراني كه فروش حدود 600 ميليون را در يكي دو روز آغاز اكران به همراه داشت. 

جايگزيني فيلمفارسي دهه پنجاهي به جاي واقعيت دهه ۵۰

به گزارش بولتن نیوز، فيلم سينمايي«سلام بمبئي» همانگونه كه از نامش مشخص است، فيلمي باليوودي و محصول سينماي هند است، فيلمي كه يادآور داستاني تكراري از سينماي هند است، داستاني كه در آن پسري عاشق دختري مي‌شود و در راه رسيدن به آن دختر در داستان خود با گره رو‌به‌رو مي‌شود و در نهايت پسر عاشق مي‌ماند و داغ از دست دادن معشوق... داستاني كه شايد كمتر كسي را بتوان پيدا كرد كه حداقل 10 بار آن را ديده يا نشنيده باشد. اما هميشه اكران و فروش مختصات خود را داشته است و به قول برخي تهيه‌كنندگان فيلم‌هاي به اصطلاح بفروش، مخاطب قلق خاص خود را دارد. پس با برخي ترفندها جذب فيلم مي‌شود و فرصت ديدن فيلمي ايدئولوژيك را صرفاً به اميد همكاري چند چهره مشهور ايراني در سينماي هند از دست مي‌دهد اما بايد از همين مخاطب پرسيد بعد از ديدن فيلمي مانند «سلام بمبئي» چه احساسي دارد؟

حال گاهي خود مسئولان امكان ارائه فرهنگ و ايدئولوژي را به بهانه‌هاي كاپيتاليستي از مخاطب مي‌گيرند و در تعداد سالن‌هاي اكران فيلم‌ها به‌گونه‌اي دست مي‌برند كه بر آمار فروش فيلم‌ها نيز مؤثر باشد. اگر هدف از راه‌اندازي نهادهاي فرهنگي صرفاً كسب درآمد است و انتقال فرهنگ و تاريخ از دريچه هنر موضوع ثانويه، پس پيشنهاد مي‌شود نهادهاي فرهنگي متولي بر همين سياست استوار بمانند چون به مقصود خود خواهند رسيد، اما اگر برايشان مهم است كه مخاطب پس از ديدن يك فيلم چه نظري درباره آن خواهد داشت كمي از انگيزه‌هاي كاپيتاليستي خود بكاهند.  فيلم «سلام بمبئي» با بازي محمدرضا گلزار در نقش علي و جراح قلب آغاز مي‌شود، آغازي كه مخاطب را در ابتدا با فيلمي ايراني روبه‌رو مي‌كند، اما ناگهان فيلم فلاش‌بكي 10 ساله مي‌خورد به سوي هندوستان و خط داستاني آن تغيير كرده و مخاطب را با نمايش فانتزي‌هاي هندي و سينماي باليوود مواجه مي‌كند. در اين فيلم داستان آشنايي يك دختر هندي و يك پسر دانشجوي ايراني روايت مي‌شود كه هر دو دانشجوي پزشكي هستند اما در آن اِلمان‌هاي ايراني رنگ باخته و اثري در آن ديده نمي‌شود. در ادامه بازي ضعيف بنيامين بهادري (خواننده پاپ) هم به آن اضافه مي‌شود كه دليل حضور اين چهره مشهور در فيلم را خود مخاطب مي‌تواند ارزيابي كند به هر حال چهره بفروشي خواهد بود.  كارگردان در اين فيلم، به افراط در سكانس‌هاي مختلف با استفاده از كلمه «دوستت دارم» به زبان‌هاي انگليسي، فارسي و هندي سعي كرده است تا بتواند رابطه عميق و عاشقانه بين علي (گلزار) و كاريشما (ديا ميرزا) را به تصوير بكشد، افراطي كه به نظر مي‌رسد فيلم را از چهارچوب خود خارج كرده و به ناكجا‌آبادي برده كه بعضاً براي مخاطب خسته‌كننده است. به نظر مي‌رسد كارگردان در روند داستان تصميم دارد با استفاده از روابط بين دختر و پسر كه نه ايران بلكه در تمام دنيا جذاب است، فيلمش را به فروش برساند و ديگر فرقي نمي‌كند كه داستان چقدر فراز و فرود داشته باشد. 

نكته حائز اهميت ديگر فيلم «سلام بمبئي»، بازيگران هندي آن است، بازيگراني كه به نظر مي‌رسد تحت تأثير فضاي فيلم قرار گرفته‌اند و بازي ضعيفي از خود ارائه دادند، بازي بي‌كيفيتي كه به تعبير اكثر مخاطبان آنها را شبيه به آدم آهني كرده است. 

  زد و خورد فراموش نشود
شايد وقتي اسم سينماي هند به گوشمان مي‌خورد، نا‌خودآگاه صحنه‌هاي زد و خوردي را به ياد مي‌آوريم كه بسيار اغراق‌آميز است؛ اغراقي كه گاهي آدم را به خنده مي‌اندازد. فيلم «سلام بمبئي» جدا از فيلمنامه و بازي ضعيف آن نيز اين قابليت را فراموش نكرده و همچون فرزند گوش به فرمان از اين قابليت‌ها استفاده كرده است، قابليتي كه اگرچه براي كارگردان فيلم بسيار جذاب است اما اين جذابيت به مخاطب دست نمي‌دهد- ايراني كه مي‌خواهد هندي بسازد و هركاري مي‌كند نمي‌تواند- و اين صحنه‌ها را براي مخاطب چونان باتلاقي كرده است كه مخاطب مي‌خواهد سريع‌تر تمام شود تا بتواند كمي نفس بكشد.  سينماي ايران كه چندين گام از سينماي باليوود جلوتو بوده است در «سلام بمبئي» كارگردان پا را فراتر گذاشته و علاوه بر نمايش رقص و پايكوبي هندي كه ساليان درازي است سينماي ايران از آن فاصله گرفته است؛ با نمايش عادي‌سازي روابط دختر و پسر با يكديگر و همچنين ساخت صحنه‌هاي ضعيف زد و خورد‌هاي هندي بار ديگر سينماي ايران را به باد فراموشي سپرده و يادآور فيلمفارسي در ذهن مخاطب مي‌شود.  در فيلم «سلام بمبئي» صحنه‌اي از فيلم پخش مي‌شود كه در آن شادي، جشن و پايكوبي و رقص هندي در كاباره‌اي نمايش داده مي‌شود آن هم به سبك فيلم‌هاي هندي بوده و سال‌هاست كه اين سكانس‌ها در ايران به فراموشي سپرده شده است و جايي در سينماي ايران ندارند و اگر كارگردان مجال پيدا مي‌كرد در گيلاس‌هاي آن به جاي آب پرتقال‌ از نوشيدني‌هاي ديگر استفاده مي‌كرد و ما را ياد فيلمفارسي‌هاي دهه 50 مي‌اندازد.  حال جاي اين سؤال پيش‌ مي‌آيد كه اين سبك كارهاي ضعيف و دور از شأن مخاطب ايراني چگونه مورد تأييد مديران ارشد سينمايي كشور قرار مي‌گيرد تا با نمايش بر پرده سينماهاي ايران فرصت ديده شدن فيلم‌هايي را كه مي‌تواند كمي مخاطب امروز را به فكر فرو‌ببرد از او مي‌گيرد. مخاطبي كه تحت تأثير هجمه ورود اطلاعات از دريچه‌هاي مختلف فضاي مجازي است مجالي براي رفتن به سينما پيدا مي‌كند و تحت تأثير تبليغات و كنجكاوي‌هاي ذهني فيلمي را انتخاب مي‌كند كه مي‌توانست با گرفتن مشابهش از سينماي هند تجربه ديداري خود را ارضا كند.
منبع : روزنامه جوان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین