مردم شریف شهرستان توریستی و گردشگری چالوس همیشه از دیر باز از مشکلات بهداشت و درمان رنج میبرند و هیچ گوش شنوایی وجود ندارد!به کجا میرویم؟! مارا چه شده؟! آیا این مردم حقشان این است؟! عزیزانی که استاد نطق های آتشین هستند کجایند؟! گرامیانی که هر نقد و انتقادی را مساوی با تخریب و تهمت و سیاه نمایی میدانند کجایند؟! چرا دم نمی زنند؟! را از حق این ملت که هر وقت امر نمودید در صحنه های مختلف حضور پیدا کرده اند دفاع نمیکنید؟!
محمدصفرلفوتی ، سرپرست پایگاه خبری بولتن نیوز دراستان مازندران :مردم شریف شهرستان توریستی و گردشگری چالوس همیشه از دیر باز از مشکلات بهداشت و درمان رنج میبردند و میبرند و هیچ گوش شنوایی وجود ندارد! بیمارستان فرسوده این شهر دیگر امان مردم را بریده بود تا بالاخره با همت پروفسور انوشیروان محسنی بندپی ، نماینده پیشین شهرستان های نوشهر و چالوس و کلاردشت در مجلس شورای اسلامی و رییس فعلی سازمان بهزیستی کشور این طلسم شکست و کلنگی برای ساخت ساختمان جدید این بیمارستان دولتی به زمین زد و پیگیری های فراوانی برای این مهم انجام داد ؛ مجری طرح احداث بیمارستان جایگزین آیت الله طالقانی (ره) چالوس ، وزارت راه وشهرسازی بوده است و این طرح از سال ۸۵ آغاز شد و بیمارستان فوق تخصصی 160 تختخوابی در آستانه هفته دولت در 31 مرداد 1393 با حضور وزیر وقت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی ، استاندار مازندران و جمعی از مسوولان استانی و شهری افتتاح شد!
حال بعد از گذشت حدود دو سال و اندی از افتتاح این ساختمان جدیدالتاسیس ، برای بررسی وضعیت آن و تهیه یک گزارش تصویری میدانی ، سری به آنجا زدیم، متاسفانه نه تنها مردم منطقه و بلکه گردشگران داخلی و خارجی که دراین شهر مجبور به مراجعه به این مرکز درمانی فوق تخصصی میشوند همچنان از نبود امکانات و تجهیزات مناسب و مدرن پزشکی رنج می برند! این بیمارستان به اصطلاح فوق تحصصی که با تبلیغات فراوان و بوق و کرنا در دوران نمایندگی قاسم احمدی لاشکی در نهمین دوره مجلس شورای اسلامی افتتاح شد ، هنوز دارای یک دستگاه مدرن و پزشک متخصص سونوگرافی نیست و بیماران برای انجام این مهم در وضعیتی دور از شأن یک بیمار باید بر روی ویلچر از وسط خودروها و خیابان اصلی شهر به کوچه ای در آن سوی خیابان شهر و به مرکز خصوصی سونوگرافی منتقل شوند ، آنهم توسط همراهان بیمار!
یکی از بیماران گفت از شب گذشته به دلیل مشکل اعصاب به اینجا مراجعه و بستری شده است ولی او را که بیمار اعصاب است را به جای بستری در بحش ویژه اعصاب که آراکشی نسبی داشته باشد ، در بخش جراحی که شاید افراد بیمار به دلیل درد های ناشی از شکستگی های مختلف در حال ناله کردن باشند و شب تا صبح خواب نداشته باشند بستری نمودند و از طرفی پزشک آنکال اعصاب و روان که بدون شک برای آنکال بودن دارای حق و حقوق و مزایا و اضافه کاری و یا هرچیز دیگری که به این عنوان در سیستم اداری و مالی بهداشت و درمان رسم است به او تعلق میگیرد و دیر یا زود خلاصه به وی پرداخت خواهد شد ، در محل کارش حضور نداشت ؛ پزشک آنکالی که میبایستی بعد ازتماس بیمارستان بلافاصله و بدون فوت وقت بالای سر مریض حاضر و اقدام به معاینه و ویزیت و دستورات لازم درمانی کند ، اعلام کرد روز شنبه به بیمارستان مراجعه خواهد کرد و معلوم نیست بعد از گذشت بیش از 24 ساعت چه بلایی بر سر اعصاب و روان آن بیمار و همراهان او خواهد آمد!!
همراه دیگری در بخش جراحی میگفت که در نیمه های شب برای گرفتن یک عدد قرص مسکن استامینوفن کدئین به بخش مراجعه کردم ، ولی پرستار کشیک گفت نداریم و اگر میتوانید به داروخانه شبانه روزی مراجعه و تهیه کنید! وی ادامه داد من که فقط یک قرص مسکن برای بیمارم میخواستم ، چند ورق از آنرا خریدم و آنها را تحویل بخش دادم تا اگر خدایی ناکرده بیماری نیاز به قرص داشت به او بدهند و نگویند قرص استامینوفن نداریم!!!
یکی دیگر گفت: هنگام توزیع غذای ناهار بیماران ، غذای بیمار من فراموش شد! و بعد از حدود یک ساعت با چندین بار مراحعه و تذکر و خواهش از بخش مربوطه ، در نهایت یک غذای ساده و سرد از آشپزخانه بیمارستان برای بیمارم آوردند!
آن یکی گفت وقتی به اورژانس مراجعه کردم ، بعداز انجام تشریفات پذیرش برای بیمارم که دچار شکستگی بازو و ضرب دیدگی شدید کمر و پا و سر و گردن شده بود مارا به قسمت رادیولوژی هدایت نمودند ، ولی تک و تنها ! من بودم و بیمارم ! و برای بیماری که مورد پذیرش قرار گرفته است هیچ کدام از پرسنل را مامور همراهی نکردند و تنهایی مجبور شدم او را به قسمت عکسبرداری برده و با گرفتاری بسیار برروی تخت عکس برداری خوابانده و مجدد به اورژانس برگردانم و سپس هم وی را به بخش جراحی منتقل نمودند.
ازهمه اینها که بگذریم عدم رعایت بهداشت در سراسر محیط این بیمارستان جدیدالتاسیس فوق تحصصی کاملا مشهود است!وضعیت بسیار اسفناکی که دل هر فردی را به درد می آورد ، یک مرکز درمانی کع بایستی تمامی در و دیوار آن برق بزند و از تک تک قسمت های بوی خوش به مشام برسد و نطافت جزو مهترین شرح وظایف مدیریت آن است ! در چنان آشتفکی بهداشتی قرار دارد که انگار هیچ مسوولی وجود ندارد! از تکه بتن هایی که متعلق به دوران ساخت میباشد و همچنان در راهروهای آن چشم نوازی میکند! تا گرد و غبار ها و زباله هایی که در گوشه و کنار راهرو ها و راهپه ها جا اشغال کرده اند و گویا عمرشان با عمر ساختمان آن یکی میباشد و هم سن شده اند!
در انتهای راهروی یکی از بخش ها پنجره ای بود که وقتی نزدیک او رفتیم دیدیم با نمایشگاهی از ته سیگارهای مختلف مواجه شدیم!
از صندلی های چهارنفره انتظار که دوتای آنها شکسته بود تا کثیفی شدید شیشه ها و خرابی درب ها و شکستگی نرده های راهرو ها و آشغال های ریز و درشتی که همه جا مشاهده میشد واقعا تصویری ناراحت کننده بودند.
درفضای سبز بیمارستان که باید برای سلامتِ روان بیماران از گل ها و گیاه ها و درختان زیبا استفاده شود جای خود را به علف های هرز داده بودند و این فضا راهم زباله های مختلف اشغال کرده بودند ، گلدان های زیبایی که باید درآنها گل کاشته شود تبدیل به دپوی زباله و یا محلی برای پرورش قوباغه شده اند!
نمی دانم واقعا اگر یک مسافر،گردشگر داخلی و یا خارجی در این شهر ، خدایی ناکرده دچار سانحه ،حادثه و یا بیماری مشابه شود ، با چه رویی باید به چشمان او نگاه کنیم؟! چه بگوییم؟! چگونه از مسوولان دفاع کنیم؟! چگونه از آبروی خودمان دفاع کنیم؟! واقعا به کجا میرویم؟! مارا چه شده؟! آیا این مردم حقشان این است؟! عزیزانی که استاد نطق های آتشین هستند کجایند؟! گرامیانی که هر نقد و انتقادی را مساوی با تخریب و تهمت و سیاه نمایی میدانند کجایند؟! چرا دم نمی زنند؟! چرا از حق این ملت که هر وقت امر نمودید در صحنه های مختلف حضور پیدا کرده اند دفاع نمیکنید؟!
اگر وضعیت مدیریت و نگهداری ساختمان جدیدالتاسیس این بیمارستلن به همین صورت ادامه پیدا کند یک سال آینده به یک بیمارستان فرسوده و غیر قابل استفاده تبدیل میشود.
به والله قسم نه با رئیس بیمارستان مشکلی شخصی داریم و نه با مدیر آن و نه پزشک مربوطه را از نزدیک دیده و میشناسیم!!
لذا امیدوارم این نقد یک سیاه نمایی و تخریب و حب و بغض شخصی محسوب نشود و ضمن بررسی دقیق ، نتیجه ی پیگیری آن را نیز اطلاع داده تا برای تنویر افکار عمومی منتشر شود.در ادامه عکس های مربوطه را مشاهده می کنید: