نویسنده کتاب «پوشش خبری بحران» به بهانه عملکرد مردم و مسئولان در بحرانهای اخیر
ستاد بحران و رسانه در بحران
نخستین نکتهای که میتوان به آن اشاره کرد این است که اهمیت رسانهها در بحران مشخص میشود، زیرا باعث ریزش یا رویش مخاطبانشان میشود. رسانهها در بروز برخی بحرانها همچون سیل و زلزله و بلایای طبیعی نقشی ندارند، اما در فرازوفرود این بحرانها نقش اساسی دارند؛ چراکه میتوانند پیامدهای منفی این بحرانها را کنترل و حتی آنها را تبدیل به فرصت کنند.
گروه فرهنگی: برخی از کارشناسان
ارتباطات، خاورمیانه را بهشت روزنامهنگاری بحران قلمداد میکنند. منطقهای
که همواره آبستن اتفاقات و رخدادهای ناگهانی است. یکی از آخرین نمونههای
خبری در کشور ایران حادثه تصادف دو قطار مسافربری در روز جمعه در فاصله بین
سمنان و دامغان بود. در پوشش خبری این حادثه نیز مانند بسیاری از حوادث
بحرانی دیگر صداوسیما در نخستین نوبت خبری خود و پس از ٦ ساعت خبر این
حادثه را که منجر به کشتهشدن ٤٤ نفر از هموطنان و مصدومیت بیش از صد نفر
شد در مرتبه پایین خبری خود قرار داد و همین اتفاق باعث خشم بسیاری از
مخاطبان اخبار این رویداد شد که از ساعات اولیه حادثه در رسانههای مجازی
عکسها، اخبار و اظهارنظرهای لحظهبهلحظه حاضران در صحنه و مسئولان را رصد
میکردند.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از روزنامه شهروند،درخصوص پوشش خبری بحران و عملکرد رسانههای رسمی کشور بهخصوص
صداوسیما سراغ اکبر نصراللهی رفتیم. نصراللهی پیش از این سردبیری اخبار و
گفتوگوی ویژه شبکه دو، شبکه چهار و رادیو پیام و مدیر کلی اطلاعات و اخبار
شبکه خبر را به عهده داشته و آخرین مسئولیت وی، مدیرکل نظارت و ارزیابی
اخبار و برنامههای سیاسی رسانه ملی بود. در ادامه گفتوگوی «شهروند» با
این استاد ارتباطات را میخوانید:
به نظر شما پوشش خبری صداوسیما درخصوص حوادث بحرانی ازجمله حوادث هفته پیش چگونه بود؟
نخستین نکتهای که میتوان به آن اشاره کرد این است که اهمیت رسانهها در
بحران مشخص میشود، زیرا باعث ریزش یا رویش مخاطبانشان میشود. رسانهها
در بروز برخی بحرانها همچون سیل و زلزله و بلایای طبیعی نقشی ندارند، اما
در فرازوفرود این بحرانها نقش اساسی دارند؛ چراکه میتوانند پیامدهای منفی
این بحرانها را کنترل و حتی آنها را تبدیل به فرصت کنند. یکی از شاخصهای
موفقیت افراد و رسانهها، کنترل و مدیریت بحرانهاست، زیرا در بحران، توجه
مردم به رسانهها بیشتر میشود و رسانههای حرفهای از این فرصت برای جذب
مخاطب و افزایش اعتبارشان استفاده میکنند.
کشور ما در جریان بحرانهای سیاسی، نظامی و طبیعی قرار داشته و بیش از همه
کشورها نیاز به روزنامهنگاری بحران دارد. رسانهها نقش دوگانه
بحرانزا-بحرانزدا، اعتمادزا-اعتمازدا، امیدزا-امیدزدا و... دارند. در
شرایط بحرانی مراجعه به رسانهها بیشتر میشود، اگر رسانهها در شرایط
بحرانی نتوانند نیازهای مخاطبان را تأمین کنند موجب مخاطبگریزی میشوند و
مخاطبان به رسانههای دیگر رجوع میکنند. همین امر موجب ایجاد بحران
رسانهای میشود یا بازنمایی یک بحران از طریق رسانهها موجب جهانیشدن
آنها میشود برای نمونه شبکه خبری CNN بعد از جنگ خلیجفارس و شبکه خبری
الجزیره بعد از جنگ افغانستان در سطح جهانی مطرح شدند و فرصتسازی کردند.
بر اساس یکی از تقسیمبندیها، بحرانها، سه مرحله پیش از بحران، حین بحران
و پس از بحران دارند. رسانهها در مرحله پیش از بحران، دارای قدرت دوگانه
ارایه آموزشهای لازم برای جلوگیری از رسیدن به مرحله آشوب و گذشتن فوری و
بدون آسیب از مرحله موقعیت سخت وحتی پرخطر یا گسترش و تعمیق اثرات بحران
با ارایه اطلاعات نادرست، پخش شایعات و در نهایت ورود به مرحله عملیات
منفی روانی علیه جامعه هستند. مرحله بعدی حین بحران (مرحله مواجهه) است.
این مرحله، مختص دوران ظهور عملی بحران در جامعه است. در این مرحله نیز
رسانهها به لحاظ قدرت ذاتی خود، در نحوه مواجهه با بحران، تاثیر فراوانی
دارند. مهمترین اقدام در این مرحله، شیوه برخورد و مواجهه با اصل بحران،
چگونگی اطلاعرسانی به جامعه، تعامل با سازمانهای دولتی و مردمی و سرانجام
ترسیم نقشه جامع ارتباطی برای پایان دادن به بحران و کاهش تخریبهای روحی و
ذهنی آن در جامعه است.
مرحله آخر، پس از بحران (مرحله پشتیبانی و اصلاح) است. این مرحله در عمل،
پس از پایان بحران آغاز میشود. در این مرحله شیوههای مختلف تقویت روحی و
اجتماعی مردم، ارایه تحلیلهای مناسب همراه با آموزشهای لازم برای پیشگیری
از درگیرشدن مجدد در بحرانهای بعدی، بهرهبرداری از تجربیات به دست آمده
در قالبهای مختلف خبری، گزارش و تحلیلی و سرانجام حضور فعال در صحنه
شکلگیری افکار عمومی به نفع مردم میتواند بهعنوان راهکارهای مفید برای
مدیریت سالم و طبیعی بحران در این زمینه در نظر گرفته شود. با وجود اینکه
به نظر میرسد در مرحله پس از بحران، بحران پایان یافته است، بررسیهای
دقیقتر نشان میدهد در این مرحله نیز امکان دگردیسی یا تغییر شکل و نوع
بحران یا انتقال به بحران دیگر وجود دارد و این خود میتواند به سلسلهای
از بحرانها منجر شود.
بر اساس این مراحل، عملکرد رسانهای ما در بحرانهای گذشته بهویژه طوفان و سیل و بارش برف چگونه بود؟
بهطور کلی عملکرد رسانهها و مسئولان ستاد بحران کشور در هر یک از مراحل
سهگانه با مشکلات و کاستیهای زیادی روبهرو است، اگرچه کارهای خوبی صورت
گرفته اما پیشترفتها کم، لاکپشتی و متناسب با اهمیت و انتظارات نیست.
در سازمانهای رسانهای، بیتوجهی به وظایف و مسئولیتهای رسانهها در
مرحله قبل از بحران، غلبه نگاه سیاسی در پوشش اخبار بحران، فرصتسوزی،
بیتوجهی یا کمتوجهی به آرایش جدید رسانهای و شروع پس از دیگران از
اشکالات مهم رسانهها در مدیریت بحرانهای اخیر و بیماری مزمن رسانههای
داخلی است. متاسفانه رسانههای داخلی در تولید و انتشار اخبار بحران، ارایه
آموزشها و هشدارهای لازم در این مرحله، «خود دچار بحران» هستند به همین
دلیل در این مرحله از بحران، خودشان حساس نمیشوند یا دیر حساس میشوند،
بنابراین نمیتوانند به موقع مردم و مسئولان را حساس کنند.علاوه بر
رسانهها، سازمانها، وزارتخانهها و موسسات هم در مرحله بحران، دچار بحران
هستند و یکی از مشکلات آنها کمتوجهی و بیتوجهی به اصل مدیریت بحران،
درسآموزی، آموزش دیدن، آموزش دادن و آگاه شدن از تجربیات بحرانهای قبلی و
انتقال و استفاده از آن در شرایط عادی است.
اگر در شرایط عادی به آموزش
اصول مدیریت بحران توجه شود، قدرت مانور این موسسات و سازمانها در شرایط
بحران بیشتر و تبعات منفی بحران کم خواهد شد. تعارض در برخی اظهارات، فقدان
یا ضعف در پاسخ مستند و تصویری در مورد برخی شایعات، غافلگیری نسبی و
دستکم گرفتن شبکههای اجتماعی از دیگر آسیبهای مدیریت رسانهای حوادث
اخیر میتواند باشد.متاسفانه ستاد بحران کشور در بحرانهای مختلف قابل
پیشبینی و پیشگیری عملکرد بسیار ضعیف داشته و اقدامات آنان اغلب نمایشی و
پسینی و واکنشی است و در استفاده از رسانهها جدی و موفق نیستند. آنها
با وجود داشتن بودجههای قابل توجه در بخشهای پیشگیری، آموزشهای قبل از
وقوع بحران و استفاده از ظرفیتهای رسانه یا هزینه نمیکنند یا نادرست
هزینه میکنند.
روزنامهها بهدلیل پوشش خبری هر ٢٤ ساعت یکبار مورد جداگانهای هستند.
اما صداوسیما در پوشش خبری این حوادث بسیار دیر و ضعیف عمل میکند. نظر شما
دراینباره چیست؟
بله، متاسفانه صداوسیما به دلیل اهمیت و گستردگی که دارد باید فعالتر،
مسئولانهتر و حرفهایتر عمل کند اما شواهد این را نشان نمیدهد. در میان
خبرنگاران و کادر اصلی صداوسیما نیروهای بسیار زبده و حرفهای فعالیت دارند
اما مشکلی که در این سازمان وجود دارد این است که متاسفانه در ترکیب
تصمیمگیرندگان اصلی اخبار معاونت سیاسی، درک درست و کاملی از خبر و پوشش
خبری در آرایش جدید رسانهای و شناخت درستی از دسترسی مخاطبان به رسانههای
جدید و باور بحق آنان به دانستن و توانمندیشان به کسب اطلاعات و اخبار
از طرق مختلف وجود ندارد. نگاه سیاسی بر شکل و فرم متولی اصلی تولید و
انتشار اخبار رسانه ملی یعنی معاونت سیاسی و تمام تصمیمگیریهای آن وجود
دارد. این سیاستزدگی را حتی در عنوان تشکیلات تولید و انتشار اخبار یعنی
معاونت سیاسی هم میتوان دید. هنگامی که عنوان این بخش، معاونت سیاسی است
نشاندهنده این است که برای این مسئولان متاسفانه اولویت با اخبار سیاسی و
حوادث حولوحوش آن است.
در پوشش خبری حوادث روز جمعه و در اخبار ساعت ١٤ سیما درحالیکه حدود ٦
ساعت از حادثه گذشته بود، خبر این حادثه در هدلاین و عناوین اصلی پوشش داده
نشد. به عبارت دیگر در ویترین این بخش خبری درحالیکه مردم منتظر دیدن و
شنیدن مهمترین خبر روز کشور خود بودند، سه خبر سیاسی تشییع جنازه آیتالله
موسوی اردبیلی، «طرح جهادی واکسیناسیون طیور» و خبر قدیمی «افزایش تعداد
جانباختگان حادثه حله» پخش شد. در اخبار مشروح نخستین بخش خبری تلویزیونی
نیز این مهم نادیده گرفته شد و خبر تصادف قطار در اولویت هفتم و در دقیقه
١٤,١٢ دقیقه بعد از تشییع جنازه آیتا... موسویاردبیلی، نمازجمعه تهران،
واکسیناسیون دامی، اجتماع بزرگ بسیجیان، «اجلاس سراسری شوراها»، «نمایشگاه
صنایع دفاعی پاکستان و حضور ایران در این نمایشگاه» پخش شد. مشابه این
اتفاق و این نوع چینش را به وفور در حوادث و بحرانهای قبلی ازجمله سقوط
بالابر در مسجد الحرام در سال١٣٩٤ هم دیده میشود.
با وجود این، بررسیهای من نشان میدهد بحران بارش برف اخیر در مازندران را
شبکه استانی طبرستان، خوب پوشش داده است و از قبل به مردم هشدارها و
آموزشهای لازم را داد اما به دلیل عملکرد غلط رسانه در قبل و احتمالا
بیاعتمادی مردم، به نظر میرسد یا این خبرها و هشدارها دیده یا به آن
توجه نشده که این ماجرا خود قابل بررسی است که چرا با وجود عملکرد درست
رسانه محلی، مردم یا مخاطبش نیستند یا به پیامهای آن کمتوجه هستند؟
عوامل مختلفی در تولید و نوع پوشش خبری رسانهها اثر میگذارند که در این
میان، سه عامل؛ اهمیت خبر، نیاز مخاطبان و سیاست رسانه بسیار مهم هستند.
در حوادث اخیر مثل تصادف قطار و بارش برف هم نوع رویداد مهم بود، هم نیاز
مخاطبان در بالاترین حد وجود داشت و هم انتشار آن متناسب با اهمیتی که
داشت با سیاستهای رسانه در تعارض نبود. با این وجود باید از همکاران خبر
ساعت ١٤ پرسید چرا این خبر را دیر پوشش دادند و چرا آن را در اولویت هفتم
پخش کردند؟
به عنوان جمعبندی میتوان گفت غفلت مدیران صداوسیما به نیاز مردم در آرایش
جدید رسانهای، بحران در این رسانه را موجب شده است که اگر به سرعت در
مورد آن فکری نشود، نتایج بسیار زیانباری برای کشور خواهد داشت. همچنین
نگاه سیاستزده مسئولان اصلی سازمان صداوسیما و بیتوجهی و احساس بینیازی
آنان به گزارشهای نظارتی و انتقادات استادان ارتباطات و دلسوزان نظام،
باعث بروز بحرانهایی اینچنینی در دل بحران برای صداوسیما و تشدید آن شده
است. فراموش نکنیم که اعتماد مخاطب به رسانه در چنین اتفاقهایی بالا و
پایین میشود. عملکرد مناسب رسانه در اینگونه بحرانها باعث جذب مخاطب و
عملکرد ضعیف موجب ریزش مخاطب برای رسانهها میشود.
دیگر رسانهها ازجمله روزنامهها چه وضعیتی در پوشش این بحرانها داشتند؟
مشکلی که روزنامهها دارند کم توجهی به مزیت نسبی خود است و از آنها
انتظار میرود با تولید و انتشار گزارشهای تحلیلی و پیگیری روندی
بحرانها، علت هزینه بالای بحرانها بهویژه حوادث طبیعی مثل طوفان و برف و
باران را در کشور بررسی و مسئولان و مردم را آگاه و آنان را به انتخاب
گزینه درست و جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته وادارکنند اما آنان نیز
متاسفانه به بحرانها نگاه اداری دارند، رویکردشان سنتی و راهبرد آنان
کنشی و واکنشی و عملکردشان به غلط به اطلاعرسانی آن هم با تأخیر محدود
شده است.
به نظر شما عملکرد ضعیف برخی رسانهها باعث افتادن نبض افکار عمومی در
اختیار رسانههای مجازی بدون شناسنامه نمیشود؟ این بیتوجهی چه پیامدهایی
دارد؟
چرا، کاملا پاسخ آنان معلوم و مشخصه؛ مهمترین پیامد بیتوجهی رسانههای
رسمی به نقش خود و غفلت نیاز مردم؛ بروز بحران در خود رسانه و واگذاری
میدان به رسانههای رقیب، دشمن، بیهویت و مسئولیتگریز و بیشناسنامه یا
با هویت جعلی است.
بیتردید این وضع هم به گریز مخاطبان و پایین آمدن اعتماد آنان منجر
میشود. یادمان باشد اعتماد مردم به رسانههای رسمی و ملی، مهمترین
«سرمایه نظام مقدس جمهوری اسلامی» است و هر چقدر این سرمایه با عملکرد غلط
این رسانهها در سبد رسانههای بیهویت و دشمن ریخته شود، مدیریت افکار
عمومی را در آینده بسیار مشکل خواهد کرد. اگر مردم کشوری ازجمله کشور ما به
رسانه خودشان بیاعتماد شوند برای تأمین نیازهای خبری خود سراغ دیگر
رسانهها ولو بیشناسنامه میروند. نقش رسانههای مجازی در انتقال سریع
اخبار و شکستن انحصار خبری قابل کتمان نیست اما چیزی که باعث نگرانی میشود
این است که برخی از رسانههای مجازی دارای منبع موثق و مشخصی نیستند و با
تکنیکهایی همچون شایعه و خبرسازی میتوانند افکار عمومی جامعه را در
اختیار بگیرند.
در بحرانها، شبههزایی و ابهامآفرینی برخی رسانهها و گروههای سیاسی به
دلایل مختلف افزایش مییابد. افکار عمومی هم مثل لوحسفید است و اگر
شبههای در افکار عمومی ایجاد شود، پاککردن آن سخت است. سرعت در
اطلاعرسانی در شرایط کنونی که شبکههای اجتماعی توسعه یافتهاند، میتواند
تا حدودی از بروز این شبهات جلوگیری کند و ایفای نقش تحلیلی میتواند
افزایش سواد رسانهای مخاطبان را موجب شود.