خاطره گویی های سه خواهر از گذشته، مخاطب را با خود همراه میکند تا با روایتهای متفاوت آنان ازحقیقتی تلخ آگاه شده ورازسر به مهری که سالهایی دیرین از یکدیگر پنهان کردهاند، فاش شود.
گروه تئاتر و موسیقی: خاطره گویی های سه خواهر از گذشته، مخاطب را با خود همراه میکند تا با روایتهای متفاوت آنان ازحقیقتی تلخ آگاه شده ورازسر به مهری که سالهایی دیرین از یکدیگر پنهان کردهاند، فاش شود
به گزارش بولتن نیوز، بازگشت «آرمین »وهمسرش ،« نسیم » پس از سالها دوری به خانه باغی که آرمین دوران کودکیاش را در آنجا بهعنوان پسر باغبان سپری کرده و درگیر عشقی نافرجام شده است، ماجراهایی را رقم میزند . «آسیه»، «آزاده» و «آوا» در یک دورهمی برای باز کردن وصیتنامه پدرشان، بهمرور گذشتههای دورو نزدیکی که با دیگر خواهرشان «آناهیتا» که اینک درمیان شان نیست می پردازند. سرانجام نیز لب به اعتراف می گشایند و پرده از رازی برمی دارند که روزگاری است آرامش خیال و آسودگی وجدان را از آنها ربوده است. رضا حسینی با بهره بردن از متن منسجم و دراماتیک «رئوف دشتی »و اجرایی هوشمندانه، نمایش «بازگشت در چهارشنبه آخر سال» را از متنی دیالوگ محور فراتر برده و با شخصیتپردازیهای مناسب آدمهای نمایش، آنها را باورپذیر کرده است. کارگردان، در نمایشی مدرن و آکنده از ستیز و تضاد با ریتمی موزون با تعلیقهای پیدرپی به واکاوی ماجرایی رازآلود میپردازد. «رئوف دشتی» با نگرش متنی چندلایه و آمیخته با پیرنگ روانشناسی، جذابیت نمایش «بازگشت در چهارشنبه آخر سال» را دوچندان ساخته و مخاطب را بی آن که احساس کسالت کند، پیگیر روایت میکند. رضا حسینی در نمایش «بازگشت در چهارشنبه آخر سال» مفاهیمی دینی چون «دوست داشتن»، «عشق»، «بخشش»، و «پذیرش اشتباهات و کنارآمدن با آن ها» را در بستر زندگی امروز روایت میکند بی آن که در دام کلیشهها و شعارزدگی بیفتد .
سه خواهر پس از سال ها عذاب وجدان با اعتراف به اشتباهاتشان و بازگویی حقایقی درباره «آناهیتا» سرانجام به آرامش می رسند، آرامشی که بهای آن پشت سر گذاشتن روزهایی سرشار از عذاب وجدان بوده است. گروه بازیگران نمایش «بازگشت در چهارشنبه آخر سال» با نقشآفرینی «پرستش سلطانی» ،«منیره آلاداغی»، «فرخنده طالبی »،«حامد یزدی» ، «فائزه علی آبادی »و«حاتمه شکوهی زاده» بازیهایی روان و حسی را به تماشا گذاشته و طراحی نور چشمنواز محمود کریمی و همچنین طراحی صحنه حرفهای رضا حسنزاده بر جذابیت بصری نمایش افزوده است. همخوانی موسیقی «حسن خرسند» نیز با فضای رازآلود و معماگونه نمایش درخور تحسین است. فقط کمی برایم تعجببرانگیز است چرا رضا حسینی با وجود هوشمندی در گزینش متن، بازیگر ، طراحی صحنه و موسیقی و... با انتخاب جغرافیایی خاص (مشهد و طرقبه و شاندیز) ویژگی فرامکانی و فرازمانی بودن را از نمایشش دریغ کرده است. متاسفانه متنی که با توجه به خط روایی و مضمون میتواند در هر زمان و مکانی روایت شود به خاطر حضور در جشنوارههای موضوعی به مکانی خاص محدود و بومی شده است که از دایره شمول مخاطب می کاهد.
رضا حسینی معتقد است: «سعی کردم درروند کاری هرسال یک نمایش با موضوع رضوی داشته باشم و این کار را جزو وظایف و اعتقادم میدانم چرا که بهطور تخصصی در این حوزه فعالیت میکنم و برای ارائه اندیشههای معنوی و رضوی فعالیتهایی انجام میدهم.» رئوف دشتی هم بر این باور است: «ما در نمایش «بازگشت در چهارشنبه آخر سال» مسئله دین را در بستر زندگی امروز بررسی میکنیم و از آن جا که در مشهد زندگی میکنم به نظرم آمد خوب است داستانی بنویسم که حال و هوای مشهد را داشته باشد. به همین دلیل ازنظر جغرافیای داستان تماماً از المانهای مشهد و اطراف آن استفاده کردم.» بیشک این موضوع از ارزش نمایش نمیکاهد و باورهای کارگردان و نویسنده نمایش قابل احترام است ولی «بازگشت در چهارشنبه آخر سال» این ظرفیت و توانمندی را دارد بیآن که اشاره به جغرافیایی خاص کند دربرگیرنده مفاهیمی دینی و معنوی باشد و مخاطب بیآن که سرزمینی برایش متصور شود با جغرافیایی ترسیم نشده با نمایش پیش رود و آن را باور کند و البته بپذیرد.
منبع: خراسان