کد خبر: ۴۱۵۶۳۸
تاریخ انتشار:

مسائل جنسی جزء سوژه‌های سرگرمی مردم ایران است

خواجه‌ای معتقد است که نارضایتی جنسی فراگیر در جامعه ما در کنار خشم و نفرت از زورگویی مردان و تجاوز به حریم دیگران باعث شده است نظارت اجتماعی شکل گیرد که خلاف‌کاران هیچ‌جا در امان نباشند.
به گزارش بولتن نیوز، کلیپ‌های "سارینا"، "هتل" و "آژانس" نمونه‌هایی هستند که با انتشار گسترده سوژه‌های جدید خنده و سرگرمی را فراهم آورده است. اما باید پرسید چرا ما مردم به خودمان اجازه می‌دهیم در هتل یا تاکسی یا هر جای دیگر کارهایی انجام دهیم که جرات نداریم در عرصه عمومی به معرض نمایش گذاریم؟ و در وهله بعدی چرا عده‌ای آن‌ها را ضبط کرده و به عرصه عمومی می‌کشند؟ آیا هر دو خطا و بیماری اجتماعی محسوب می‌شود؟ یا این‌که تا بوده همین بوده و این‌ها هم مانند تجربیات هزاران سالِ گذشته است و اکنون فقط به مدد موبایل در معرض "دید" قرار گرفته است؟ برای بررسی ابعاد اجتماعی این موضوع، با یکی از کارشناسان مطالعات اجتماعی گفت‌وگویی ترتیب دادیم.

احسان خواجه‌ای در گفت‌وگو با خبرنگار این پایگاه خبری با اشاره به اینکه تحقیق علمی و مستندی درباره اینکه سخن گفتن و گفت‌وگو درباره این دست مسائل باعث قبح‌زدایی می‌شود یا نه، اظهار داشت: انتشار این ویدئوها به نحوی گفت‌وگوی اجتماعی درباره این مسئله است. اینکه ما با هیجان و جذابیت چنین چیزهایی را دنبال می‌کنیم نشان از این دارد که نمی‌دانیم چه اتفاقی در این لحظات می‌افتد و عطش دیدن چنین لحظه هایی را داریم.

وی ادامه داد: از سوی دیگر در مصاحبه‌هایی که کارشناسان با متجاوزینی همچون آن نوجوان ورامینی، قاتل ستایش ۷ ساله، یا دیگران انجام دادند یک نکته تقریباً مشترک بود و آن این‌که فاصله بین تصمیم به تجاوز و قتل تا انجام آن بسیار کوتاه بوده. یعنی می‌گفتند: «یک لحظه به ذهنم آمد و سریع رفتم دزدیم و الی اخر» یعنی همه چیز در ناخودآگاه شکل می‌گیرد و این فرد هیچ توجهی به این ایده و عواقب و مسئولیت آن ندارد. یعنی قبل از این اتفاق هیچ‌وقت درباره آن مسئله با او سخن گفته نشده و عواقب وحشتناک آن را به قاتل نشان نداده‌اند. 

خواجه ای ابراز داشت: دقیقاً کاری که ما تلاش می‌کنیم با چوبه دار و اعدام در ملا عام انجام دهیم و توانایی همان ها را نداریم را این کلیپ ها پیش از وقوع جرم انجام می‌دهند.

این پژوهشگر معتقد است: در حقیقت کلیپ‌ها موجب می‌شوند ما پیش از انجام چنین کارهایی از بیرون آن را بنگریم و متوجه عواقب آن بشویم. باعث می‌شود بدانیم که اگر دست از پا خطا کنیم با یک جامعه ۸۰ میلیونی مواجه‌ایم که ممکن است هر لحظه همه‌شان ما را ببینند و مورد اتهام قرار دهند. این یعنی نظارت جمعی، یعنی وقتی متجاوز و خلاف‌کار در عرصه حساس جنسیت دچار خلاف شد با یک ملت مواجه باشد و بداند که حق چنین کارهایی را ندارد و یک عمر باید مسئولیت آن را بپذیرد.

این پژوهشگر مسائل اجتماعی با اشاره به اینکه این دست اتفاقات حاصل عدم گفت‌وگو از سویی و بی یاور بودن قربانی به دید بایکوت اجتماعی از سوی دیگر است، خاطرنشان کرد: تجربه کشور ما نشان داده است که خانواده فرد مورد تجاوز و آزاردیده تنها هستند و در بسیاری موارد این قربانی است که محکوم می‌شود. این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته نه تنها مجازات سختی در برابر چنین جرم‌هایی وجود دارد و مردم و دولت به حمایت از قربانی برمی‌خیزند بلکه در جایی مثل امریکا سایت‌هایی از سوی پلیس راه‌اندازی شده‌اند که در آن‌ها، نقشه محل سکونت، مشخصات و سابقه متجاوزان برای اطلاع مردم درج‌شده است و شما می توانید با باز کردن نقشه شهرتان متوجه شوید مجرمان سابقه‌دار جنسی کجا زندگی می‌کنند و جرم‌شان چیست.

دوربین‌های موبایل، نوعی نظارت اجتماعی را پدید آورده‌اند

این پژوهشگر، با اشاره به انتشار فیلم‌هایی که اخیراً شایع شده است، یادآور شد: این‌ها اتفاقاتی است که در زیرپوست جامعه ایران و مثلاً در تاکسی‌ها در قبال زنان و نوجوانان مکرراً رخ می‌دهد. و چنین گفته می‌شود که در تبریز بیش از سایر شهرهاست. البته سندی برای این ندارم اما در حاشیه یکی از مطالعاتم این سوال را از دانشجویان غیر بومی ساکن تبریز پرسیدم و تقریباً همه آنها این موضوع را تایید می‌کردند.

خواجه ای گفت: متاسفانه برخی از مردم با چنین تجربه هایی در دوران نوجوانی مواجه شده اند. تجربه اینکه در تاکسی مردی به ظاهر موجه دستش را روی پای‌مان بگذارد و ما نا توان از دم بر آوردن باشیم. از ترس این‌که مبادا محکوم یا مسخره شویم. همچنین بارها دیده‌ام کسانی که به این وضعیت اعتراض کرده اند با پوزخند سایر مسافران یا راننده مواجه شده‌اند. این یعنی ما هنوز قربانی را محکوم می‌کنیم و یا شاید با متجاوز حس هم‌ذات پنداری و یا هم‌دلی می‌کنیم. در چنین فضایی انتشار این کلیپ‌ها تنها امنیت آن متجاوز را به خطر می‌اندازد و به او می‌فهماند که این زن یا کودک تنها نیست. فرض کنید اگر چالشی برپا شود و کودکان از موقعیت های این‌چنینی فیلم‌برداری کرده و در یک سایت مشخص بارگذاری کنند می‌تواند منشا چه برکاتی برای نسل‌های بعد باشد.

وی ادامه داد: زمانی که فردی خود را در حیطه نظارت اجتماعی قلمداد نکنند این‌چنین اتفاقاتی پدید می‌آید و وجود دوربین‌های موبایل در کلیپ‌های منتشرشده اخیر، نوعی نظارت اجتماعی را پدید آورده‌اند و مسئله قبح زدایی از این مسائل مطرح نیست. البته این بدان معنا نیست که ما آبروی فرد خطاکار را فراموش کرده و او را بخاطر لحظه‌ای غفلت از زندگی ساقط کنیم. اما به یاد داشته باشید جامعه در حفظ خود بی‌رحم است و به کسی ترحم نمی‌کند. همچنین که لحظه‌ای غفلت باعث تجاوز به یک کودک و نابودی آینده او می‌شود تصویربرداری از همین صحنه و نجات آینده کودک نیز احتمالا باعث نابودی آینده متجاوز خواهد بود. 

او همچنین با اشاره به قبح شدید چنین مسائلی در جامعه ایرانی که باعث عدم دسترسی به آنها و صحبت از واقعیت شده است گفت: درباره قبح‌زدایی نیز باید تاکید کنم اگر مسئله‌ای چنان قبیح تلقی می‌شود که من انجامش می‌دهم و شما از شدت قبیح بودن نمی‌توانید حتی درباره فعل من حرف بزنید این قبح نه تنها فایده‌ای ندارد بلکه من تجاوز گر را کمک می‌کند. ما باید جرات مواجهه با این واقعیت را داشته باشیم که هر کسی ممکن است خطا کند و خطاکار را نباید از هستی ساقط کرد. خطایش را بگوییم، درباره آن منطقی حرف بزنیم و تلاش کنیم دیگر اتفاق نیفتد.

مسائل جنسی متاسفانه جزء سوژه‌های سرگرمی مردم ایران است

خواجه‌ای، ایجاد نوعی سازوکار اجتماعی مردمی را از نتایج اتفاقات اخیر قلمداد کرد که جلوی بسیاری از اتفاقات و آزارها را می‌گیرد و البته با آسیب‌هایی همراه است: مردم با این اقدامات کنشی فعالانه انجام می‌دهند که در نهایت با نظارت اجتماعی نوعی شبکه امنیت پدید می‌آید، هرچند هر فردی اگر ازنظر اخلاقی در جایگاه خانم‌های آن کلیپ‌ها قرار داشت نباید آنها را منتشر می‌کرد. اما چیزی که لازم است مورد توجه قرار گیرد روحیه ما مردم در به سخره گرفتن چیزهایی است که قابل مسخره کردن نیست. وقتی فیلمی از ناتوانی اخلاقی یک انسان منتشر می‌شود چرا باید مورد تمسخر دیگری قرار گیرد؟ این خلق اجتماعی ما که ظاهراً ریشه تاریخی دارد و می‌گویند تبریزی ها "دلی باز" هستند از کجا آمده؟ البته که مختص مردم تبریز نیست و در همه جای جامعه ایرانی قابل مشاهده است ولی باز هم به نظر می‌رسد در میان مردم تبریز شدیدتر است. این برچسب نشان از آن دارد که ما به طور تاریخی روحیه‌ تمسخر دیگران را در خود داشته‌ایم و می‌توانیم از تحقیر یا سفاهت دیگران به خنده آییم.

این جامعه‌شناس با انتقاد جدی تمسخر چنین مسائلی افزود: وقتی شما چنین فیلمی را مشاهده می‌کنید که یک انسان از خصوصی ترین و بی پرده ترین لحظه زیست خودش حرف می‌زند نباید به او بخندید. این فیلم یک لحظه بسیار عمیقِ «وجودی» به معنای فلسفی کلمه است. مواجه‌ای با انسان در بی‌پرده‌ترین صورت که این مواجهه مهیب است.

وی گفت: شاید ما برای فرار از وحشت‌زایی به تمسخر رو می‌آوریم. شاید نمی‌خواهیم حقیقت چیزی که این کلیپ نشان می‌دهد و در وجود همه آدمیان هست را ببینیم. می‌ترسیم ما هم مانند او باشیم و کارمان انقدر زشت به دید آید. ولی به هر حال یقیناً ما باید نسبت به مواجه شدن با چنین چیزهایی آموزش ببینیم. باید یاد بگیریم همه چیز مایه طنز نیست. این‌ها آموزش شهروندی نیاز دارد که ما از آن بی‌بهره‌ایم.

این تحلیلگر افزود: جالب است بدانید که در بسیاری از کشورها سوژه‌های جنسی برای سرگرمی و ساختن جوک به کار نمی‌آیند و شوخی کردن با چیزهایی مانند تجاوز به دیگری یا اغفال شدن اصلاً خنده‌دار نیست. ولی در ایران متأسفانه مسائل جنسی جزء سوژه‌های سرگرمی بوده و در زبان محاوره، با زندگی ما عجین شده است؛ چنان که گاهی به نظر می‌رسد زبان روزمره مان در بستر جنسیت ساخته شده است.

این پژوهشگر مسائل اجتماعی، با تأکید بر اینکه تصویر و روح کلی موجود در جامعه ما عطش روانی جنسی است و دارای ضریب در جامعه ماست، تصریح کرد: یک نوع نارضایتی جنسی در جامعه ما وجود دارد که خود را در نمود کلی فرهنگ‌مان نشان می‌دهد. وقتی رضایت جنسی نداشته باشیم همه جا به دنبال گم کرده خویش خواهیم بود. نه تنها در هتل و تاکسی بلکه در حرف زدن و نگاه کردن و حتی در پخش اخبار و کلیپ‌ها. یعنی تمام پرسه‌ای که از آن سخن می‌گوییم از اقدام فاعل تا ضبط و پخش و دست به دست شدن و تمسخر و جوک ساختن و غیره همه در بستری از نارضایتی جنسی اتفاق می‌افتد. با اندکی فکر کردن شما هم با من هم‌نظر خواهید بود که آن کلیپ‌ها برای یک دختر یا پسر مجرد ۱۷ ساله جذاب‌ترند تا برای یک فرد ۵۰ ساله.

در جامعه ما خودکنترلی و نظارت اجتماعی وجود ندارد

وی در پاسخ به سوال از اینکه چرا ما حواس‌مان نیست و چرا به راحتی در برابر دیگران این‌گونه عمل می‌کنیم، گفت: متأسفانه ما خودکنترلی را آموزش نداده‌ایم. جامعه ما نه با مفهوم دینی تقوا آشناست و نه با مفهوم مدرن خودکنترلی. دقت کنید این‌ها را روبروی هم قرار نمی‌دهم اتفاقا خودکنترلی مدرن در شرایطی تقوای دینی را می‌تواند تکمیل کند. بهر حال ما این را یاد نداده‌ایم. واقعیت این است که زندگی مدرن سخت و دشوار است. در زندگی مدرن دیوارهای پیشین وجود ندارد و انسان باید همواره خودش را کنترل کند. زنان دیگر در پستو نیستند و تصاویر تحریک کننده همه جا دیده می‌شوند. شما در آنی می‌توانید به انبوهی از داده‌ها دسترسی داشته باشید و کارهای مختلف بکنید. در چنین فضایی دیگر انتظاری هم نباید داشت. وقتی ما به فردی که سال‌ها در نظام آموزشی ما، در برابر رسانه‌های ما، مدرسه ما، سازمان های عریض و طویل فرهنگی و بسیاری نهادها که به شمارش نمی‌آید پرورش یافته و ما ساده‌ترین مفاهیم خودکنترلی را به آنها یاد نداده‌ایم دیگر نباید انتظاری جز این داشت.

خواجه‌ای، ویدئوهای چنددقیقه‌ای درباره چنین موضوعاتی را به‌مثابه نزدیک‌ترین مواجهه فرد با خود و قرار دادن خودمان در جای آن افراد قلمداد کرد و اظهار داشت: وقتی آموزش خودکنترلی نداریم سازوکارهای اجتماعی به نحوی دیگر عمل کرده و ما را برای فهم این‌ها یاری رسانده. به این نحو که ما را از بیرون با خود مواجه کرده و امروز من می‌فهمم اگر دست از پا خطا کنم و خودکنترل نباشم از بیرون چنین زشت دیده می‌شوم.


منبع: تبریز بیدار

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین