متولد سال 58 است و از شش سالگی بازیگری را تجربه کرده است، اما بیشترین شهرتش با برنامه دورهمی و نقش« قیمت» رقم خورد.
گروه فرهنگ و هنر: سروش جمشیدی که این روزها برای بازی در سریال مرز خوشبختی به کارگردانی حسین سهیلیزاده در محلات بسر میبرد، دیدگاههای متفاوتی درباره حرفه بازیگری و شانس دارد.
به گزارش بولتن نیوز، گفت و گویی با وی انجام شده است که متن آن را در زیر مشاهده می نمایید.
با مروری به نقشهایی که تاکنون بازی کردهاید، میتوان حدس زد که در کودکی بازیگوش بودهاید؟
بازیگوش بودم، اما نه زیاد. شش ساله بودم که به واسطه مرحوم پدرم به روی صحنه تئاتر رفتم و نقش یک پسربچه را بازی کردم. از همان زمان به بازیگری علاقهمند شدم و همیشه دنبال موقعیتی بودم تا نمایشی به راه بیندازم و نقشی بازی کنم، فرق نمیکرد در مدرسه یا در مهمانیهای خانوادگی.
پدرتان بازیگر حرفهای تئاتر بود؟
نه! بازیگری شغل و حرفه اولش نبود. چون به امنیت این حرفه اعتماد نداشت و همیشه میگفت که از طریق بازیگری نمیتوان امرار معاش کرد و به من توصیه میکرد که درسم را بخوانم و شغل دیگری داشته باشم و در کنارش بازیگری را هم ادامه بدهم.
از همان قدیم میگفتند که هنر و بازیگری امنیت شغلی و مالی ندارد، اما با همه این بیمها و هراسها باز هم علاقهمندان به بازیگری تعدادشان خیلی زیاد است؟
علاقهمندان به این حرفه دور از گود ایستادهاند و نمیدانند که بازیگری فقط ویترین زیبایی دارد اما حرفه بشدت دشواری است. حتی آنهایی که در دانشگاه درس بازیگری میخوانند هیچ واحدی را با موضوع این که بازیگری دوره بیکاری زیاد دارد؛ پاس نمیکنند. حتی آنها یاد نمیگیرند که چگونه باید با تهیهکننده و بقیه عوامل سرو کله زد. علاقهمندان به بازیگری تا وارد این حرفه نشوند بیشتر در دنیای تصورات خود زندگی میکنند که با واقعیت خیلی فاصله دارد. وقتی سرکار میرویم در طول کار مدام این دغدغه را داریم که بعد از اتمام این کار باید چه کنیم؟ آیا نقشی به ما پیشنهاد خواهد شد؟ یا باید بیکار بمانیم! بخصوص الان که تولیدات کم شده و فقط تعداد محدودی بازیگر هستند که مدام سرکارند.
البته به توانایی و خلاقیت بازیگران هم بستگی دارد؟
بله، نمیتوان منکر این شد که بازیگران توانمند و خلاق بیشتر از بقیه میتوانند گزینههای اول تهیهکنندگان و کارگردانان باشند و نقش بگیرند. بازیگری که خلاق باشد حتما در کارش موفقتر خواهد بود.
شما در دورهمی به یکی از بازیگران شاخص این برنامه تبدیل شدید که این بستگی به خلاقیت خودتان داشت. تکیهکلامهایی مانند «گل من» که خیلی به سرزبانها افتاد را نویسنده نوشته است یا متعلق به خودتان است؟
تکیه کلامها را نویسنده مینویسد اما شکل اجرایش به عهده من است. به نظرم در همین زمانهاست که بازیگر باید از خلاقیتش استفاده کند و بداند که چگونه این موقعیتها را تقویت کند که به چشم بیاید و در خاطره مخاطب بماند.من تلاش میکنم متن و نقش را به بهترین شکل اجرا کنم.
شما در شبکه تابان (یزد) نقشی به نام آقای پیله را بازی کردهاید که در زمان خود خیلی مورد توجه قرار گرفت، آیا در زندگی واقعی هم پیله هستید؟
در سال 78 سریالی در تلویزیون یزد تولید شد که پخش آن 9 ماه طول کشید و هر شب به روی آنتن رفت و مردم خیلی آن را دوست داشتند. اما خودم در زندگی شخصی سعی میکنم آدم پیلهای نباشم بخصوص در زمینه کاراصلا اینجوری نیستم.
حتی برای رسیدن به آرزوها و خواستههایتان؟
اگر آدم پیله و سمجی بودم، شاید در بازیگری خیلی زودتر به جایگاهی میرسیدم که الان هستم. اما واقعیت این است که سمج نیستم و عزت نفس خودم را حفظ میکنم. بیشتر تلاش کردهام توانمندیهای خود را افزایش دهم و منتظر یک اتفاق خوب بمانم تا این که مثلا مدام به تهیهکنندهها زنگ بزنم یا برای گرفتن نقش به دفاتر مختلف بروم.. سعی میکنم در هنگام بازی به دیالوگها و نوع بازیام پیله کنم تا بتوانم کارم را به بهترین شکل انجام بدهم. بیزارم از این که بخواهم خودم را به دیگران تحمیل کنم.
چقدر به شانس اعتقاد دارید؟
معتقدم اگر قرار باشد نقش خوبی به من پیشنهاد شود باید در نوبت بمانم و همیشه از خدا میخواهم که حواسش به من باشد که در نوبتم و اگر قرار است اتفاق خوبی برایم رخ دهد، زیاد دیر نشود! معتقدم اگر قرار باشد اتفاقی در زندگی ما رخ دهد، حتما میافتد اما به شانس اعتقاد چندانی ندارم چون در حرفهام هیچ وقت شانس در خانهام را نزده و اتفاقی بازیگر نشدهام. 15، 16 سال منتظر ماندم و سختیهای زیادی دیدم، ماهها بیکاری و بیپولی را تحمل کردم تا یک اتفاق خوب در زندگیم رخ داد. برای امرار معاش کارهایی انجام دادم که دوست نداشتم. بنابراین شانسی در خانهام را نزده و یک شبه بازیگر نشدهام. اما لطف خدا را نادیده نمیگیرم. به نظرم آدم باید لیاقت لازم را کسب کند تا یک اتفاق خوب در زندگیش رخ دهد. در چند ماه اخیر واقعا خدا به من لطف کرده و به من عزت داده و احساس میکنم که به نوعی مرا بغل کرده است. اما اینها را نباید به حساب شانس گذاشت.
البته شما هم صبور بودید و ناامید هم نشدهاید؟
در حرفه ما اگر صبور نباشی به نتیجه نمیرسی. در طول این سالها خیلی وقتها بریدم اما ناامید نشدم و منتظر ماندم چون خودم را باور داشتم. خودباوری در رشته بازیگری خیلی مهم است و نباید سر خودمان کلاه بگذاریم که ما میتوانیم. فقط کسانی دوام میآورند که توانمند و صبور باشند.
برای ماندگاری و این که در مسیری که تاکنون طی کردهاید و نتیجهاش را میبینید بمانید، چه برنامهریزی دارید؟
تمرین میکنم «نه» بگویم به خیلی از کارها و آدمها! تلاش میکنم انتخابهایم درست باشد و همه سعیام را میکنم که خودم را از نظر فکری و اصول بازیگری توانمند کنم. از نظر روحی و روانی باید خودم را تقویت کنم تا موقعیتم را حفظ کنم و در زمانی که زیر ذرهبین مردم و همکارانم هستم، کارم را درست انجام بدهم. سروش جمشیدی باید از نظر اخلاقی تغییر نکند همان آدم قدیم بماند، اما از نظر حرفهای باید رشد کند.