به گزارش بولتن نیوز؛ خانواده؛شاید بهترین کلمه برای توصیف بهترین حالات روحی و روانی افراد باشد. کلمهای برای توصیف گروهی که با هم میخندند، با هم زمین میخورند و ... کلی از این اتفاقات که فقط و فقط با هم انجام پذیر است. خانوادهها وقتی دور هم جمع میشوند همه چیز جمع میشود! از سختترین مشکلات و کورترین گرهها تا همه غیرممکنها. انرژی منفی جای خودش را به چندتا قلب میدهد که با هم برای هم میتپند. کمی دقت کنید. فوتبال کدام یک از این چند بعد را در خودش جا نمیدهد؟ هیچکدام. درست است؟ تا به حال چندبار وقتی بازیکن محبوب تیمتان پنالتی را خراب کرده، بیشتر از وقتی که تیمتان گل زده او را تشویق کردید؟ شمایی که اگر یک مقدار سقف خانههایتان یا زمین استادیومهایی که در آنها حضور دارید محکم نبودند، تا الان معلوم نبود چه بلایی سر خودتان آورده بودید. ولی همیشه در تکتک این لحظات پر التهاب چقدر دوست داشتید که تنها نه، از خانه نه، بلکه در استادیوم آن هم کنار اعضای خانوادهتان چنین خاطره شیرینی را بسازید.
حضور خانوادهها در استادیوم هیچوقت به همین راحتی هم نبوده. جو هرجایی که فوتبال در آن جریان دارد، از دید اکثر کارشناسان اجتماعی دنیا یک جو تعریف نشدهاست که هر لحظه ممکن است هر اتفاقی در آنجا رخ بدهد. نگاه نکنید که در آنفیلد، پدری فرزندش را قلم دوش میکند و 90 دقیقه کیف دنیا را میبرد. بعضی جاها چنین فضایی به سختی ایجاد میشود. جایی که دقیقه 10 امپراطور قلبهایی و دقیقه 80 اولین گزینه برای رها کردن تیم تان، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. اما دقیقا نکته همینجاست. خانواده که تاثیرش با کلمات به راحتی توصیف نمیشود، میتواند سکه همه ناهنجاریها را از این رو به آن رو کند. نه همین فردا. نه همین فصل. اما بدون شک میتواند.
دیشب همه حرف برنامه 90 همین بود. عادل فردوسیپور که هیچوقت از روی زور و با چشمان بسته از هیچ چیز دفاع نکرده، با زبان بی زبانی از مردم پرسید و آنها هم پاسخ دادند که خانواده تنها راه درمان است. درمان اینکه دیگر هیچکس فکر نکند فوتبال زشت است. اصلا به فوتبال نمیآید که چنین لفظی را برایش به کار ببریم. فوتبالی که پای یک پسر سرطانی استقلالی را به گلزنی مقابل پرسپولیس باز میکند، چرا باید با سنگ و جنگ تمام شود؟
« وقتی من در استادیوم بودم، تا موجی از فحاشی شروع میشد و همه من را میدیدند، یکدفعه اعتراضها به عذرخواهی تبدیل میشد. » این صحبت های دختری بود که روز بازی پرسپولیس و استقلال خوزستان خودش را به غدیر اهواز رساندهبود و البته به شکلی غیرقانونی داشت بازی را از نزدیک تماشا میکرد. خودش میگفت من سنگ و خون را به جان خریدم. اما ته حرفهایش این بود که اگر مثل من بین تماشاگران بیشتر وجود داشت، قابی از پسربچه ای که پدرش را با سر خونی کنارش داشت ثبت نمیشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com