با استعفای وزیر ورزش و جوانان و قطعی شدن رفتن او از این وزارتخانه نقدها پیرامون عملکرد وی از سوی کارشناسان شروع شده اما پرسش این است که آیا مشکل ورزش ایران محمود گودرزی بود؟
به گزارش بولتن نیوز؛ محمود گودرزی از وزارت ورزش رفت. درست مثل محمد عباسی نخستین وزیر ورزش و جوانان مثل علی سعیدلو، محمد علی آبادی، محسن مهرعلیزاده و .... حالا پرسش این است که حاصل و ثمره این همه رفت و آمد برای ورزش ایران چه بوده است؟
آیا حالا که محمود گودرزی از وزارت ورزش رفته باید تبر برداشت و او را زد؟ آیا حالا که او رفته باید فقط نقد کرد و وزیر ۳۵ ماهه حاضر در وزارت ورزش را کوبید؟
پرسش مهمتر اما این است که روسای پیشین سازمان تربیت بدنی و وزیر ورزش قبلی چه کردند که محمود گودرزی نکرد؟ آیا وضعیت فدراسیون های ورزشی در دوره های گذشته عالی بود و زمان گودرزی به این روز افتاد؟ آیا دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در اوج آرامش و بدون مشکل بودند و در زمان گودرزی به این آشفتگی رسیدند و این همه بدهی به جا گذاشتند؟
آیا ورزشگاهی جدید و استاندارد در ورزش ایران ساخته شده بود که گودرزی این راه را ادامه نداد؟ آیا اساسنامه فدراسیون های ورزشی منطبق با استانداردهای کمیته بینالمللی المپیک بود و گودرزی آن را تغییر داد؟ آیا فدراسیون فوتبال که پرخبرترین و مورد توجهترین فدراسیون ورزشی ایران است قبلا در آرامش کامل بود و گودرزی که فوتبال گریزیاش را بارها ثابت کرده بود آن را برهم زد؟ آیا...
پرسش در این مورد بسیار است و طبیعتا پاسخ اکثر این پرسش ها منفی است. چه محمود گودرزی و چه قبلی ها نتوانستند در ورزش ایران آجر روی آجر بگذارند و یک قدم این بیمار رنجور و رو به موت را از مرگ فاصله دهند.
هنوز همه مشکلاتی که از سالها قبل در ورزش ایران بوده پابرجاست. هنوز استانهای ایران در فقر ورزشی بسر می برند، هنوز ورزشگاه های نیمه کاره در همه استانها وجود دارد، هنوز فضای سرانه ورزش در ایران زیر خط فقر است، هنوز فدراسیون ها نه استقلال دارند و نه بودجه کافی برای تیم های ملیشان، هنوز باشگاه های استقلال و پرسپولیس دست گدایی به سمت دولت دراز می کنند و زیر میلیاردها تومان بدهی قد خم کرده اند، هنوز مشاوران کم سواد و منفعت طلب در جای جای این ورزش حضور دارند، هنوز دلال ها برای ورزش و خصوصا فوتبال تعیین تکلیف می کنند و هنوزهای دیگر...
بنابراین حالا که گودرزی رفته نباید همه تقصیرها و کمبودهای ورزش را به گردن او انداخت. البته که گودرزی در بسیاری موارد بر این آشفتگی و بی برنامگی افزود و برخی تصمیمهایش تیشه به ریشه کم رمق ورزش هم زد. گودرزی هم نقایص زیادی داشت و رفتارهایی داشت که جامعه ورزش را آزرده خاطر کرد.
گودرزی که فردی دانشگاهی بود و پیشینه ورزشی هم داشت نتوانست انتظارات جامعه ورزش را برآورده کند. او که قرار بود پاسخ اعتماد همه آنهایی را بدهد که بارها از دولت خواسته بودند که برای ورزش یک ورزشی را انتخاب کند، عملا خط بطلانی کشید بر این درخواست و حالا زبان رسانه ها و اهالی ورزش کوتاه است که دوباره از رئیس جمهور بخواهند یک ورزشی را وزیر بگذارد.
با این حال محمود گودرزی تلاشش را کرد، وعده هایش را داد و قرار بود ورزش را پاک کند و آلودگی ها را از بین ببرد اما یا نتوانست و یا وقت کافی برای این کار را نداشت و یا حد او هم همین بود. حالا او رفته است مثل همه قبلی هایی که آمدند و رفتند.
باید واقعیت را دید. واقعیتی تلخ که می گوید ورزش ایران چه کاشته بود که محمود گودرزی باید از آن مراقبت می کرد تا ثمره دهد؟ قبلی ها برای ورزش چه کرده بودند که گودرزی نکرد؟ همه آنهایی که آمده بودند چند صباحی بودند و گشتند و سفر رفتند و رئیس فدراسیون عوض کردند و شعار دادند و رفتند. گودرزی هم همینطور.
مشکل را باید در سیستم و ساختار ورزش جستجو کرد نه در ضعف های محمود گورزی. مشکل را باید در نداشتن توجه ویژه دولت و مسئولان رده بالا به ورزش جستجو کرد که هیچ وقت حاضر نشدند حق ورزش را بدهند. مشکل را باید در نمایندگان مجلس جستجو کرد که فقط انتقاد کردند و دنبال منافع خودشان بودند و تلاش نکردند تا شرایط برای استانداردسازی زیرساخت های ورزش ایران فراهم شود. مشکل ورزش ایران را باید در ساختار کلی جستجو کرد نه در افراد.
با ادامه این روند شک نکنید وزیر بعدی هم که بیاید بازهم در روی همین پاشنه خواهد چرخید. مگر اینکه دولت نگاهش را به ورزش که با سلامتی مردم کشور در ارتباط مستقیم است عوض کند و به سمتی برود که ورزش جز اولین اولویت هایش باشد نه اینکه هر وزیری که پشت خط مانده بود و دیگری جایی برایش در دولت نبود را به ورزش بفرستد. ورزش وزیر قدرتمند و کاربلد و باسواد می خواهد تا خشت روی خشت بگذارد و یک قدم رو به جلو بردارد.