پس از اینکه اولیای دم درخواست قصاص کردند، مسعود، متهم ردیف اول در
جایگاه قرار گرفت و اتهامش را پذیرفت. او در شرح ماجرا گفت: شب حادثه پسرم
به کلاس کنکور رفته بود. من با ماشین به دنبالش رفتم، او را سوار کردم و
راهی خانه شدیم. وقتی نزدیک خانه شدیم، دسته عزاداری از حسینیه خارج شده
بود. آنجا بود که رضا- مقتول- و دوستانش مقابل خودرو قرار گرفتند و خواستند
از راه دیگری به خانه برویم. گفتم که مسیرم طولانی میشود، منتظر میمانم
تا دسته عبور کند و بعد حرکت میکنم. رضا اما اصرار داشت که من دور بزنم و
از راه دیگری عبور کنم. من از قبل با رضا اختلاف داشتم. دایی او برای همسر و
مادرم ایجاد مزاحمت کرده بود و سر این موضوع با هم مشاجره کرده بودیم و
کینه رضا را به دل داشتم. آن شب هم وقتی با اصرارهای او روبهرو شدم،
عصبانی شدم. وقتی یکی از دوستان رضا یقه من را گرفت، قمهای را که داخل
ماشین داشتم، برداشتم و پیاده شدم. برای دور کردن آنها چند ضربه پرتاب کردم
که ناخواسته یکی از ضربهها به رضا برخورد کرد. چند نفر دیگر هم زخمی
شدند. بعد هم همراه پسرم فرار کردم. وقتی متوجه شدم که رضا فوت شده راهی
اندیمشک شدیم. در حال تدارک برای سفر به عراق یا لبنان بودیم که مأموران ما
را بازداشت کردند.
متهم گفت پسرم در جریان حادثه نقش نداشت و زمانی که دعوا بالا گرفت، او را راهی خانه کردم.
سپس پسر متهم در جایگاه قرار گرفت و برخلاف اقرارهایش در دادسرا جرمش را انکار کرد. او گفت:وقتی حادثه اتفاق افتاد من داخل خودرو نشسته بودم. بعد از اینکه مشاجره بالا گرفت، پدرم من را راهی خانه کرد. من تازه به خانه رسیده بودم که پدرم هم از راه رسید و همراه او راهی اندیمشک شدم.
برادر مقتول به دادگاه گفت: حرفهای میثم دروغ است. من دیدم که شب حادثه قمه به دست داشت و آن را دور سرش میچرخاند و ضربه میزد. وقتی خودم را به برادرم رساندم پهلویش مجروح بود و گفت که او را با نامردی زدهاند.
هیئت قضایی بعد از شنیدن دفاعیات متهمان وارد شور شدند.
منبع: آوینی نیوز
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com