سایت آیت الله هاشمی رفسنجانی طی
یادداشتی ، ضمن انتقاد از صدا و سیما به دلیل انتشار شعارهای مردم درباره
رئیس مجمع تشخیص مصلحت ، این اقدام را آرزوی دیرینه بنی صدر و قطب زاده ذكر
كرده است.
این سایت
که درست همزمان با آشوب اسرائیلی 25 خرداد ، بی هیچ مناسبت خاصی ، متن
خطبه های نماز جمعه 26 تیر وی را مجددا" منتشر کرد در این یادداشت نوشته
است : « ... وقتی می توان در همین صدا و سیما قبح مقدس پخش شعار « مرگ بر
ولایت فقیه » و تقدس نمایش آتش زدن عکس امام راحل ( ره) را شکست ولی در عین
حال با تمام توان از قبح پخش هر نوع شعاری علیه شخص رئیس جمهور و شخص بانی
مکتب ایران حراست و صیانت کرد ؛ به راستی آیا انتظار اجابت یکی دیگر از
آرزوهای دیرین صداو سیمای قطب زاده و بنی صدر در پخش شعار مرگ بر هاشمی به
صورت زنده و مسقیم باید جایی برای تعجب داشته باشد؟»
در خصوص این یادداشت سایت آقای هاشمی نکات قابل تاملی وجود دارد که در ذیل به آن ها اشاره می شود:
1-
هر انسان منصفی می داند که نمایش آتش زدن تصویر حضرت امام(ره) توسط پیاده
نظام جریان فتنه در روز 16 آذر 88 و پخش شعارهای آنان علیه اصل ولایت فقیه
در روز عاشورای حسینی توسط صدا و سیما ، نه برای شکستن قبح این اقدامات
رذیلانه، بلکه برای افشای ماهیت پلید جریانی بود که همچون سپاه معاویه در
جنگ صفین که قرآن بر سرنیزه کرده بودند ، با ادعای پیروی از خط امام(ره)
بدترین جفاها را در حق آن رهبر کبیر و یادگار بزرگ ایشان یعنی اصل ولایت
فقیه روا داشتند.
نمایش
این تصاویر دردآور، برای افشای ماهیت واقعی جریانی بود که در روز عاشورای
حسنینی ، آن فجایع ضداسلامی را آفرید اما کاندیدای مورد حمایت آقای هاشمی
(میرحسین موسوی) همین عناصر قلیل هتاک و ضدانقلاب را «مردم خداجو» نامید! نمایش
آن تصاویر برای آن بود تا جماعت خواص بی بصیرت ، بعد از گذشت چند ماه آشوب
و فتنه گری موسوی و کروبی ، اندکی به خود آیند و نفسانیت را کنار گذاشته و
حمایت سیاسی و تبلیغاتی خود را از سران فتنه بردارند.
نمایش
همین تصاویر بود که عمق رذالت و نفاق مدعیان خط امام و قانونمداری را برای
آحاد ملت روشن ساخت و سیل میلیونی مردم را در روز 9 دی روانه خیابان های
تهران و سراسر کشور کرد تا همه ، فارغ از سلایق سیاسی و تنها ذیل لوای
ولایت ، نفرت و انزجار خود را از پلیدی و پلشتی جریان فتنه اعلام کنند و
طومار عمر آنان را در هم پیچند.البته شعارها و پلاکارهای ملت در همان روز 9
دی تلنگری بود تا شاید برخی خود به خواب زدگان به خود آیند و به آغوش ملت
بازگردند اما صدافسوس که این گونه نشد!
2-
متصل کردن شعارهای مردم درباره آقای هاشمی رفسنجانی به جریان مکتب ایرانی ،
یک جعل بزرگ تاریخی است.اتفاقا" اصلی ترین کسانی که در برابر شعار مکتب
ایرانی و جریان انحرافی ایستاده اند همین مردم بصیرت و نیروهای اصیل
انقلابند که با هرگونه انحراف - از جانب هرکسی که باشد - مقابله می کنند و
در این باره با هیچ کس عهد اخوت نبسته اند.
شعارهایی
که درباره آیت الله هاشمی رفسنجانی در 9 دی 88 و 27 بهمن 89 در تهران و قم
و سایر شهرستان ها سرداده شد ، یقینا" برای خیلی ها آزار دهنده است. حتی
شعار دهندگان که لایه های بزرگی از نیروهای انقلابند نیز شاید راضی به این
نباشند که آقای هاشمی را از گردونه انقلاب جدا بدانند ، اما در این ماجرا
نباید همه تقصیر را به گردن مردم بصیر و صدا وسیمایی انداخت که از بد حادثه
مجبور است تجمع هزاران طلبه و فاضل حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه را به
صورت مستقیم پوشش دهد که در آن همه یک صدا آقای هاشمی را به «بصیرت» دعوت
می کنند.
آیا
درخواست زیادی از جانب مردم است که رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص
مصلحت نظام ، در برابر جریانی که ماهیت ضدانقلابی و براندازانه آن حتی برای
کودکان دبستانی هم آشکار شده است، به طور صریح و روشن موضع گیری کند و با
بیان مواضع دوپهلو ، موجب گستاخی آنان نشود؟ جریانی که رئیس جمهور و وزیر
امور خارجه دولت استکباری آمریکا صراحتا" از آن حمایت می کنند و تاریخ و
ساعت آشوبگری و مسیر و شعارهای آنان را سایت وزارت خارجه اسرائیل تعین می
كند.
3- این
كه طرح شعار علیه آقای هاشمی در صدا و سیما آرزوی دیرینه قطب زاده و بنی
صدر بوده ،نوعی گروكشی تاریخی و فرافكنی و تعمیم نارواست كه فقط از دست
گردانندگان سایت آقای هاشمی برمی آید.
چه
كسی است كه نداند اگر روزی قطب زاده و بنی صدر آرزوی شعار علیه آقای
هاشمی را داشتند ، به دلیل این بود كه وی در آن روزگار ، در زمره استوانه
های جریان انقلابی و خط امام(ره) در برابر ائتلاف منافقین و چپ ها و لیبرال
های نهضت آزادی بود؟ در آن روزگار ، آن ها كه علیه آقای هاشمی شعار می
دادند و بنی صدر و قطب زاده قصد پخش این شعارها در صداوسیما را داشتند ،
نه مردم مسلمان و انقلابی و متعهد به نظام ، بلكه اعضای گروهك های ضدانقلاب
و مخالف خط ولایت بودند. اتفاقا" در آن مقطع نیروهای حزب الله مدافع جدی
آقای هاشمی بودند و در بهار 1359 زمانی كه اعضای گروهك های چپ در دانشگاه
تبریز سخنرانی آقای هاشمی را برهم زده و علیه ایشان شعار دادند ، نیروهای
حزب اللهی وارد عمل شده و همین جرقه ای برای شروع انقلاب فرهنگی در دانشگاه
ها و تصفیه گروهك ها شد.
اما
اكنون اطرافیان آیت الله هاشمی رفسنجانی باید به سمع و نظر ایشان
برسانند،جماعتی كه در اجتماعات بعد از فتنه 88 درباره ایشان شعار می دهند
، عموما" از جنس همان كسانی هستند كه در سال های نخستین پیروزی انقلاب، از
آقای هاشمی خط امامی و ولایتمدار ، در برابر منافقین و بنی صدر و نهضت
آزادی جانانه دفاع می كردند. آنچه كه باید مورد تامل جدی قرار گیرد ، این
است كه چه اتفاقی افتاده كه هواداران و حامیان دیروز آقای هاشمی ، امروز به
گونه ای دیگر موضع می گیرند؟
آن
روز اگر بنی صدر و قطب زاده علیه آقای هاشمی موضع گیری و توطئه می كردند ،
به دلیل استقامت وی بر خط امام(ره) و مقابله با انحرافات جریان غربزده و
لیبرال و منافقین بود نه به دلیل خصومت و رقابت شخصی.
اگر
ملاك بنی صدر است(قطب زاده كه به دلیل خیانت كودتا معدوم شد) اطرافیان آیت
الله هاشمی رفسنجانی، مصاحبه ها و یادداشت های بنی صدر را طی دو سال اخیر -
كه گاه و بیگاه در سایت های ضدانقلاب منتشر می شود - به رئیس مجمع تشخیص
مصلحت نشان دهند تا مشخص شود ، رئیس جمهور مخلوع و فراری چگونه با تمام قوا
از جریان فتنه ای كه متاسفانه خود را مستظهر به حمایت آقای هاشمی می داند ،
دفاع می كند.
به
راستی چرا گروهك هایی كه روزگاری علیه آقای هاشمی رفسنجانی موضع گیری می
كردند(نهضت آزادی ، سلطنت طلب ها ، توده ای ها ، منافقین ،چریك های فدایی
و...) امروز دیگر آن شعارها را علیه ایشان نمی دهند و همگی تمام قامت به
دفاع از فتنه گرانی برخاسته اند كه آقای هاشمی حاضر نشده است به طور صریح
با آن ها مرزبندی كند؟
4-
نكته پایانی و مهمترین نكته این كه از نظر سایت آقای هاشمی رفسنجانی و شخص
ایشان ، چه تفاوتی میان اقدامات كنونی آقایان موسوی و كروبی با اقدامات
بنی صدر و قطب زاده و رجوی در سال های نخستین پیروزی انقلاب وجود دارد؟
دقیقا"
همان مواجهه ایدئولوژیك و صف بندی عقیدتی- سیاسی سال های نخستین پیروزی
انقلاب،در این دو سال فتنه تكرار شده است.همان قانون شكنی ها ، همان هتاكی
ها ، همان آشوب های منافقین و عوامل بنی صدر و رجوی علیه انقلاب و نظام
توسط موسوی و كروبی و پیاده نظام آن ها در حال تكرار است و طرفه این كه
بسیاری از كسانی كه امروز در صحنه اغتشاشات سفارشی موسوی و كروبی حضور می
یابند همان عناصر ضدانقلاب و منافق و سلطنت طلب ابتدای انقلاب یا نسل دوم و
سوم آن ها هستند.حمایت آمریكا و اسرائیل از جریان ضدانقلاب چه در آن
روزگار و چه در زمان كنونی هیچ تفاوتی نكرده است. مگر این كه اطرفیان آیت
الله هاشمی رفسنجانی ، مواضع «نتانیاهو ، اوباما ، كلینتون و شیمون پرز»در
حمایت از جریان فتنه و موسوی و كروبی را به سمع و نظر ایشان نرسانده باشند.
پس
آرایش تغییر نكرده است و تاریخ در حال تكرار است. حتی موسوی و كروبی از
بنی صدر و رجوی و قطب زاده هم بدتر عمل می كنند. به راستی رجوی و بنی صدر و
قطب زاده چه كردند كه موسوی و كروبی نكرده اند؟ دسته اول لااقل ماهیت
غربگرا و ضدانقلابی اشان از همان ابتدا تا حدودی روشن بود اما سران فتنه
كنونی به سبك عمروعاص عمل می كنند. از رجوی هم منافق ترند كه او لااقل به
جمهوری اسلامی رای نداد اما این ها به اسم خط امام (ره) تیغ كین به ساحت
جمهوری اسلامی كشیده اند.
حال
باید دید مشكل كجاست؟ انقلاب همان است و نظام همان است و قانون اساسی همان
. دشمنان و صف آن ها نیز روشن است و همان است كه بود. بنی صدر ، موسوی ،
رجوی ، كروبی و رضا پهلوی ، یك موضع مشترك و واحد دارند. آشوب 25 بهمن هم
دست پخت مشترك آن ها بود البته با صحنه گردانی و حمایت مالی - تبلیغاتی
آمریكا و رژیم صهیونیستی.
آیا
درخواست بزرگی است از آیت الله هاشمی رفسنجانی- به عنوان كسی كه نه
تماشاچی خارج از گود ، بلكه دارای دو مسئولیت مهم و اساسی در ساختار نظام
است - كه به جای اتخاذ مواضع دو پهلو كه بعضا" مورد سوء استفاده صف واحد
ضدانقلاب و فتنه گران قرار می گیرد ، صراحتا" از سران فتنه اعلام برائت
نموده و بلكه همانند همه ملت ایران بر ضرورت مجازات قانونی آن ها به دلیل
ایجاد آشوب و بلوای غیرقانونی و خدشه به ساحت نظام و انقلاب ، تاكید نماید؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com