مهم نیست ما در چه دوران تکنولوژی به سر میبریم، این باورها چنان در عمق وجودمان ریشه دوانده که گویی بدون آنها چیزی درونمان کم داریم، بنابراین همیشه برایمان از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار بوده است.
در این میان شاید افراد بسیاری باشند که با تاریخچه و ابعاد مختلف این آئینها از جمله هنر تعزیه آشنا نباشند بر این اساس نگاهی کلی به خاستگاه یکی از مهمترین رویدادهای هنری یعنی تعزیه داشتهایم که بیشک یکی از مهمترین پایههای هنر نمایش ایرانی است.
تاریخچه
تاریخ پیدایش تعزیه به صورت دقیق پیدا نیست، برخى با باور به ایرانى بودن این نمایش آیینى، پاگیرى آن را به ایران پیش از اسلام به پیشینه سه هزار ساله سوگوارى بر مرگ پهلوان مظلوم داستانهاى ملى ایران نسبت داده و این آیین را مایه و زمینهساز شكلگیرى آن دانستهاند و برخى دیگر با استناد به گزارشهایى پیداى آن مشخصاً از ایران بعد از اسلام و مستقیماً از ماجراى كربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش مىدانند.
سوگوارى براى شهیدان كربلا از سوى دوستداران آل على (ع) در عراق، ایران و برخى از مناطق شیعهنشین دیگر انجام مىگرفت، چنانكه ابوحنیفه دینورى، ادیب، دانشمند و تاریخنگار عرب، در كتاب خود "اخبار الطوال" از سوگوارى براى خاندان على (ع) به روزگار امویان خبر مىدهد. اما شكل رسمى و آشكار این سوگوارى، به روایت "ابن اثیر"، براى نخستین بار به روزگار حكمرانى دودمان ایرانى مذهب آل بویه صورت گرفت؛ و آن چنان بود كه "معز الدوله احمد ابن بویه" در دهم محرم سال 352 ق در بغداد به مردم دستور داد كه براى حسین بن على دکانهایشان را ببندند و بازارها را تعطیل كنند و خریدوفروش نكنند و نوحه بخوانند و جامههاى سیاه بپوشند و مردم چنین كنند...
تعزیه، در لغت به معنى سوگوارى (تعزیت)، برپاى داشتن یادبود عزیزان ازدسترفته، تسلیت، امر کردن به صبر، و پرسیدن از خویشان مرده است؛ ولى در اصطلاح، به گونهاى از نمایش مذهبى منظوم گفته مىشود که در آن عدهاى اهل ذوق و کار آشنا در مناسبتهاى مذهبى و به صورت غالب، در جریان سوگواریهاى ماه محرم براى باشکوهتر نشان دادن آن مراسم و یا به نیت آمرزیده شدن مردگان، آرزوى بهرهمندى از شفاعت اولیاى خدا به روز رستخیز، بازیافت تندرستى و یا براى نشان دادن ارادت و اخلاص فزون از اندازه به اولیا به ویژه اهل بیت پیامبر علیهمالسلام، با رعایت آدابورسوم و تمهیدهایى خاص و نیز بهرهگیرى از ابزارها و نواها و گاه نقوش زنده برخى از موضوعات مذهبى و تاریخى مربوط به اهل بیت به ویژه واقعه کربلا را پیش چشم بینندگان بازآفرینند.
تعزیه یا شبیهخوانى در اصل نمایشى است بر پایه قصهها و روایات مربوط به زندگى و مصائب خاندان پیامبر اسلام و بخصوص وقایع ماه محرم سال 61 هجرى در کربلا براى امام حسین (ع) و خاندانش. ابتدا دستههایى وجود داشتند که از برابر تماشاچیان مىگذشتند و با سینه زدن، زنجیر زدن و کوبیدن سنج و نظایر آن و حمل نشانهها و علمها و نیز همآوازى و همسرایى در خواندن نوحه، ماجراى کربلا را به مردم یادآورى مىکردند. در مرحله بعد آوازها کمتر شد و نشانهها بیشتر و یکى دو واقعهخوان ماجراى کربلا را نقل مىکردند و سنج و طبل و نوجه آنها را همراهى مىکرد. چندى بعد، تعدادى از نقالان، چند شبیه یا لباسهاى نزدیک به واقعیت، شبیهسازى مصائب خود را شرح مىدادند. در مرحله بعد، شبیهها با هم گفت و شنید مىکردند. بعد بازیگران پدید آمدند.
در آخرین نیم قرن دوره صفویه، تعزیه تحول نهائى خود را طى کرده و به شکلى که مىشناسیم درآمد. به دلیل حفظ حرمت، فقط مردان در این دستهها حضور مىیافتند و نقش زنان را جوانان کم سال بازى مىکردند. در ابتداى دوره قاجاریه، تعزیه، به دلیل حمایت شاهان و طبقه مرفه جدید بازرگان و سیاسی، دامنهدارتر شد. بعدها در نمایشخانههاى موقت بنام تکیه یا حسینیه این نمایشها اجرا مىشدند. تاریخ دقیق ساختمان یکى از این تکیههاى ثابت یعنى تکیه نوروزخان، 1177 ه.ش، مقارن اوایل سالهاى سلطنت فتحعلىشاه است. در نخستین مراحل تعزیه، بسیارى از نقالان مذهبى و غیرمذهبى به بازى در آن پرداختند. به این ترتیب تعزیه از مایه و سبک نقالى تأثیر گرفت. تعزیه در دوره ناصرالدینشاه قاجار به اوج خود شکوه و توسعه خود رسید. ساختمان مدور تکیه دولت در چهار طبقه، مجللترین نمایشخانههاى تعزیه بوده است. همینطور مىتوان از تکیه شاهی، تکیه ولىخان، سپهسالار، تکیه قورخانه، تکیه سرچشمه، تکیه عزتالدوله، تکیه نوروزخان، تکیه چهل تن، تکیه سید ناصرالدین و ... یاد کرد.
پس از ناصرالدین شاه تعزیه رفتهرفته اهمیت خود را از دست داد. در دوره محمد علیشاه و احمد شاه به دلیل دگرگونیهاى اجتماعى و سیاسى از حمایت اشراف محروم گشت. پس از كنار زده شدن محمدعلى شاه از حكومت (1327 ق) استفاده از تكیه "دولت" براى تعزیهخوانى ممنوع گشت، و در سال 1311 ش، با ممنوع شدن تظاهرات مذهبى اجراى تعزیه نیز یكسره موقوف شد. چنین شد كه تعزیه موقعیت خود را از دست داد و اندکاندک روى به فراموشى نهاد. در سالهاى آغاز حکومت رضاشاه، یعنى پس از 1304 ش، اجراى تعزیه رفتهرفته ممنوع اعلام و پاى به دوران افول خویش نهاد و در روستاها و شهرهاى دورافتاده دوران انحطاط را پیمود.
پس از شهریور 1320 ش دیگر بار سر برآورد. چنانكه اشاره شد، هم اینكه جز تلاشهاى جستهگریختهای كه گاه و بیگاه در پایتخت صورت میگرفت، تعزیه به شكلى بسیار ساده و بندرت در برخى از شهرها و روستاهاى دورافتاده اجرا میشد. متن تعزیه یا تعزیهنامه، اغلب به شعر بود و شعر تعزیه عامیانه بود. زمینه شعرى تعزیه را رسم مرثیهسرایى ایجاد مىکرد و وقایع و داستانش را اساطیر و حماسههاى مذهبى که از طریق نقالى مذهبى به او رسیده بود، تشکیل مىداد در تعزیه موسیقى جایگاه مهمى داشت و تعدادى سنت در موسیقى از طریق اجراى تعزیه به وجود آمد.
یکى از ارزشهاى نمایشى آوازهاى تعزیه در آن بود که قطعهها و مقامهاى موسیقى با موضوع و شخص انطباق مىیافت. دستههاى نوازنده موسیقى در هیئتهاى هفت یا هشت نفرى قرار مىگرفتند و سازها عبارت بود از شیپور، نی، قرهنی، طبل، دهل، کرنا و سنج. اثر چندین عامل موسیقایی را میتوان در موسیقی تعزیه یافت که مهمترین آنها تقسیمات موسیقی ایرانی است که اجزای اصلی آوازهای تعزیه را شکل میدهد. در اکثر شهرها برای شبیهسازی، ردیف خاصی را سرمشق قرار میدهند. آوازهای دشتی و شوشتری، بیشترین کاربرد را در آوازهای مذهبی و تعزیه دارند. در بین آنها موسیقیای که در مناطق مختلف ایران اجرا میشود نقش مهمی در تعزیه دارد.
در کنار تعزیههایی که در مناطق مرکزی و قسمتی از پایتخت اجرا میشود، تعزیه در فارس، گیلان، مازندران، آذربایجان، لرستان، خراسان، کرمانشاه و بوشهر به وسیله آوازهای محلی در کنار تقسیمات موسیقایی ایرانی همراهی میشود. هر کسی میتواند به راحتی حضور موسیقی سنتی ایرانی را در اکثر تعزیهها در شکل آواز یا موسیقی دستگاهی تعزیه که به وسیله آلات موسیقی چون بوق و نی و کرنا و ... اجرا میشود را درک کند.
انواع تعزیه
تعزیه از درون سوگواریهای مذهبی برآمده و خود نیز جزئی از سوگواری به شمار میرفت. اما رفتهرفته با پیمودن مسیر تکاملی، تنوعهایی نیز از نظر ترتیب، شکل، و مضمون در آن پدید آمد، چنانکه گاه از تعزیههایی چون تعزیه انتقادی، اخلاقی، شادیآور و.. هم نام میبرند. روی هم رفته، انواع تعزیه را میتوان در سه دسته کلی برشمرد: 1) تعزیه دوره؛ 2) تعزیه زنانه؛ 3) تعزیه مضحک.
تعزیه دوره
این تعزیه عبارت است از به نمایش درآوردن چندین دستگاه تعزیه به گونه هم هنگام توسط چندین گروه تعزیهخوان در یک محل یا محلهای مختلف، چنان که از نظر زمانی با تاریخ وقوع حوادث مطابقت داشته باشد. شیوه کار اینگونه است که گروه نخست پس از پایان بخشیدن به کار خود در محل اول، به محل دوم میرود و در آنجا همان دستگاه را تکرار میکند، دسته دوم جای آن را گرفته دستگاه دیگری را به نمایش درمیآورد. آنگاه گروه نخست پس از به پایان بردن کار در محل دوم به محل سوم میروند و گروه دوم نیز که کار خود را پایان بخشیده جای گروه اول را در محل دوم میگیرد. اکنون گروه سوم جای گروه دوم را در محل نخست میگیرد و به این شکل چندین دستگاه تعزیه به صورت همزمان به نمایش درمیآید. در برخی از جاها تعزیه دوره را در میدانی گرد و پر از تماشاگر بازی میکردند.
تعزیه زنانه
تعزیهای است که روزگاری به وسیله زنان و برای تماشاگران زن، معمولاً در دنباله مجالس روضهخوانی اجرا میشد. گویند این نوع تعزیه با حمایت و همت قمرالسلطنه دختر فتحعلیشاه و بعدها عزتالدوله خواهر ناصرالدین شاه پا گرفت و چون جنبه خصوصی و اشرافی داشت، تنها به صورت کاری تفننی برجا ماند و عمومیت و توسعهای نیافت. بازیگران شبیهخوانهای زنی بودند موسوم به "ملأ" که پیش از آن در مجلسهای زنانه روضه میخواندند یا پای چنین مجالسی راه و رسم بازیگری را آموخته بودند. نقش مردان مجالس مختلف را نیز خود بازی میکردند. درونمایه این تعزیهها همچون مضامین تعزیه معمولی بود، با این تفاوت که قهرمانهای اصلیاش را بیشتر زنان تشکیل میدادند آنها که نقش مردان را بازی میکردند سعی داشتند با بهکارگیری لباسها و خرده وسایل، وضع ظاهر خود را به قیافه مردان نزدیک کنند، حتی صدایشان را هم هنگام بازی تغییر میدادند. تعزیه زنانه تا میان عهد قاجار گاهگاه در خانههای اشرافیان بازی میشد و رفتهرفته تا اواخر این دوره از میان رفت.
تعزیه مضحک
تعزیهای است شاد با مایههایی سرشار از طنز، کنایه، لعن و نفرین؛ و خمیرمایه آن تمسخر دینستیزان و کسانی است که به پیامبر و امامان و خاندان آنها ستم و یا بیادبی کردهاند. این نوع تعزیه معمولاً جمعهها، عیدهای مذهبی، و همچنین جز پنج روز دوم از دهه محرم به صورت درآمدی بر یک واقعه اصلی بازی میشد.
مراحل تعزیهخوانی
تعزیهخوانان معتقدند که تعزیهخوانی را
باید پلهپله آموخت و نمیشود ره صدساله را یکشبه طی کرد و از امامخوانی
آغاز کرد. استادان هنرهای آیینی سنتی معتقدند که موافق خوانها
تعزیهخوانهایی هستند که صدای خوبی داشته و میتوانند در ردیفهای موسیقی
اجرای برنامه کنند.
در گذشته بیشتر کسانی که وارد تعزیه میشدند، ریشهای در تعزیه داشتند؛ پدر
یا پدربزرگ یا برادرشان تعزیهخوان بودند؛ یا حتی در محلهای زندگی
میکردند که یک گروه تعزیهخوان ثابت در آن زندگی میکردند و استادان تعزیه
به عنوان معین البکاء یا میرزا به هیئتها میرفته و استعدادیابی میکردند
و کسانی را صدایشان خوب بود، اجازه میگرفتند و به تعزیه میآوردند. به
باور استادان این هنر، هرکسی نمیتواند تعزیهخوان شود، بلکه باید جوهره
اصل تعزیه را داشته باشد؛ یعنی علاوه بر صدای خوب در خواندن بیپروا بوده،
ترسو نباشد. بعضی از بچهخوانها صدای خوبی داشتند، اما در جنگ بیپروا
نبودند و تا یکی از اشقیا برای بازی جنگ به مقابلشان میآمد، میترسیدند یا
در مقابل جمع صدایشان را رها نمیکردند.
تعزیهخوانی بر اساس یک سلسلهمراتب است. کسانی که وارد تعزیه میشوند، از کودکی در نقش بچهخوان آغاز میکردند. طبقهبندی تعزیه هم این گونه است که زمانی که کسی بچه خوانی میکند، اول نقش سکینه و رقیه را بازی میکند؛ سپس طفلان مسلم و بعد قاسمخوان میشود. به اعتقاد تعزیهخوانان، طفلان مسلمخوان خوب میتواند قاسمخوان خوب باشد؛ قاسمخوان خوب هم میتواند علیاکبرخوان خوب شود؛ زیرا این نقشها مکمل یکدیگر بوده و آوازها در دل هم قرار میگیرند.
دوره علی اکبرخوانی که طی میشود، تعزیهخوان وارد دوره شهادتخوانی میشود. اگر صدای خوبی داشته باشد، شهادتخوان میشود؛ اما اگر صدای تعزیهخوان ضعیف، اما خوب باشد، زنپوش میشود. بعد از اینکه تعزیهخوان دوره شهادتخوانی را به پایان برساند، دیگر محاسنش سفید شده و میتواند امامخوان باشد. کسی که در رأس شهادتخوانی قرار میگیرد، هم امامخوانی میکند و هم عباس خوانی. آخرین مرحله امامخوانی است که در آن باید از یک سنی گذشت تا به این مرحله رسید. در این سن صدا کمی ضعیفتر میشود و سوز بیشتری دارد.
آسیبشناسی
همانگونه كه بیان شد، در دوره قاجاریه كه تعزیه از شكلهای ابتدایی خود بیرون آمد و به تئاتری پیچیده تبدیل شد، نقش آواز و موسیقی در آن بسیار حیاتی بود، به طوری كه از زمان ناصرالدینشاه تعزیهخوانان تهران، اصفهان، قزوین و طالقان به دربار دعوت شدند و موسیقی تعزیه را سامان دادند و میتوان گفت كه موسیقیدانان این مناطق تأثیری عمیق در موسیقی تعزیه دیگر مناطق ایران گذاشتند، زیرا در همان هنگام مدارس تعزیهخوانی تأسیس و استادان معروف آواز را در آن مدارس تعلیم میدادند. بزرگانی چون اقبال آذر از این مكتب بیرون آمدهاند. میتوان به جرئت گفت كه بسیاری از لحنهای موسیقایی و آوازهای مناطق مختلف ایران در تعزیه هر منطقه با حس موسیقایی منطقه خوانده میشود و همانطور كه گفته شد، لالاییها، اذانها، مناجات، چاووشیها و آوازهای محلی مناطق در تعزیه حضوری پررنگ دارد. همانگونه كه در دوره قاجار تأسیس مدارس تعزیه از اركان مهم حفظ لحنهای موسیقی و آوازی شد، در این برهه از زمان گردآوری جزءبهجزء الحان و نغمههای تعزیه هر منطقه و تجزیهوتحلیل آن میتواند به غنای موسیقی ملی و همچنین موسیقی ردیفی ایران كمك شایانی برساند. میتوان به جرئت گفت كه زمان گردآوری دقیق آن بسیار كوتاه است و شاید بهترین نقلکنندههای آن بسیار كم و بسیار دارای سنین بالا هستند و خطر از بین رفتن گنجینه موسیقی و لحنهای ایران كه طی صدها سال در سینه این عزیزان ضبط گردیده، بسیار جدی است. از موارد دیگر که باید به آن جدی پرداخت نبودن مکان مشخص مانند تکیه دولت برای برپایی مجالس تعزیه است. نبودن محلی برای گردآمدن تعزیهخوانان و پیشکسوتان یکی از مهمترین دغدغههای فعالان این عرصه است، چرا که جایی برای آموزش داشتههایشان و نگهداری نسخ قدیمی وجود ندارد و کمکم همه چیز در هالهای از فراموشی فرو میرود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com