حضرت استاد! چقدر خوب گفتي چهل پنجاه سال پيش كه شمر زمانه ات را بشناس. راست گفتي استاد. چون نفرين سر دادن عليه شمر فرو رفته در تاريخ، گرهي از ظلم هاي امروز ما باز نمي كند. گره اين ظلم ها وقتي باز مي شود كه اين نفرت ها، نثار شمر امروز شود و تا وقتي آنرا نشناسي كه نمي تواني به جنگش بروي.
گروه سياسي: براي شناختن، چه چيزي موثق تر از اينكه آفتاب آمده دليل آفتاب. شمر امروز، به هر وسيله اي دارد داد مي زند كه آي مردم! من شمر عصر و روزگار شما هستم. بياييد مرا بشناسيد. و چقدر بايد كور بود و اين همه دليل را نديد. اين همه كودك بي گناه جان از دست داده را. اين همه دختر و زن بي دفاع را. اين همه پير مرد و پير زن مستعصل را. و اين همه مرد را كه يا نيستند يا در غيرتي فروخورده، دنيا را مات بهت خود كرده اند.
به گزارش بولتن نيوز، عجيب است كه دنيا داد اين داغ را فرياد نمي زند. عجيب است از دنيا. آخر دنيا! چقدر دلت سياه شده كه فاجعه اي به اين عظمت هم تو را تكان نمي دهد؟ ديگر چه اتفاقي بايد در يمن بيافتد تا گرهي بر خم ابروي تو افتد كه بگيري يقيه شمر زمان را. اصلا بگذار حرف آخر را همين جا بزنم: بريده باد حنجره اي كه داد اين داغ را فرياد نمي زند.
ديگر براي ما نه صبري مانده نه طاقتي. تا كي بايد بنشينيم و ببينيم كه طفلان ما را جلوي چشم مان ريز ريز مي كنند؟ تا كي بايد بر اين هم ظلم، صبر كرد. حالا كه دنيا خفقان گرفته، من و ساقي به هم سازيم و بنيادش براندازيم. اصلا جهاد را خدا براي همين روزها واجب كرده. روزهايي كه بنياد دنيا بر نامردي است، ما بايد جهاد كنيم كه بنايي از ظلم باقي نماند.
مثل پدران مان. آنها همين چند سال پيش بود كه دست به دست هم دادند و بناي ظلم صداميان را از ريشه كنند تا جايي كه امروز، سردار ما عامل امنيت عراق شده. و مگر دفاع از مظلوم، جغرافيا مي شناسد؟ براي ما كه قرار است بنياد دنيا را برهم بزنيم، اين مرزها پشيزي ارزش ندارند. حكم جهاد كه صادر شود، كل يمن مي شود وطن ما.
فقط خدا كند اين وسط، مصلحت ها و تدبيرهاي من درآوردي، ورق بازي را به نفع شمر زمان تغيير ندهد. همان طور كه مسلم در زماني سر امام حسين را بر سر ني ديد كه اهل كوفه در پي تدبير بودند، خدا كند كه در روزگار ما، اين تدبيرها دوباره نگذارد كه سر حسين زمان بر نيزه باقي بماند.