گروه سیاسی:در این گفت و گو که در شماره یکشنبه 18 مهر 1395 خورشیدی با معاون اسبق
وزارت امور خارجه منتشر شد، می خوانیم: روز جمعه دفتر کنترل داراییهای
خارجی وزارت خزانهداری امریکا دو رهنمود مهم را درباره ایران صادر کرد؛
به گزارش
بولتن نیوز،نخست صدور مجوز برای استفاده محدود از چرخه دلار و دیگری حذف محدودیت
همکاری با شرکتهای ایرانی که صاحبان آنها هنوز در لیست تحریمی امریکا
هستند. در رابطه با این اقدام گفتوگویی با عباس ملکی، معاون اسبق وزارت
امور خارجه داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
**وزارت خزانهداری
امریکا روز جمعه رهنمودهای جدیدی را منتشر کرده که به تجار اجازه میدهد
معاملات دلاری خود با ایران را از طریق موسسات بانکداری برونمرزی تا
زمانی که وارد سیستم مالی امریکا نشده است، انجام دهند. در هفتههای قبل
نیز شاهد صدور مجوز فروش هواپیماهای ایرباس و بویینگ به ایران بودیم. صدور
این مجوزها از چه اهمیتی برخوردار است؟
با آنکه دو اقدام صورت گرفته
اخیر از سوی اوفک را میتوان گامهای خوبی نسبت به گذشته قلمداد کرد اما
همچنان گلوگاههایی بر سر راه ایران وجود دارد و این گلوگاهها در سیستم
مالی امریکا نهفته است. براساس قوانین امریکا، هر مجموعهای که با دلار کار
کند، واشنگتن میتواند ادعا کند آن مجموعه، جزیی از سیستم مالی امریکاست و
اینگونه بر سر مبادلات مالی و تجاری ایران یا سایر کشورها اختلال ایجاد
کند. این ادعا آنقدر کار را برای ایران دشوار میکند که حتی تعویض ارز
مبادلاتی از دلار به سایر ارزهای دیگر را هم با مشکل روبهرو میسازد. مثلا
اگر بخواهیم یوان را به ریال تبدیل کنیم، ابتدا آن یوان به دلار و سپس به
ریال تبدیل میشود؛ هرچند که این کار در چند ثانیه انجام میشود. پس
میبینیم با آنکه امریکا این دستور را صادر کرده، همچنان میتواند از آن
علیه ایران استفاده کند.
**رهنمودهای صادر شده تا چه اندازه میتواند زمینهساز همکاری اروپاییها با ایران شود؟
ایران
با سه دسته از کشورها روبهرو است؛ کشورهایی که بهشدت مخالف ایران هستند،
کشورهایی که در محیط تجاری و بینالمللی با ما رقابت میکنند و کشورهایی
که با ما دوست هستند. ما در هر سه دسته از این کشورها با سطحی از چالشها و
رقابتها روبهرو هستیم. پس برقراری همکاریهای سیاسی و اقتصادی با ایران
به راحتی انجام نمیشود و این مشکل هم به سادگی حل نمیشود.
با این
وجود، در برخی از محیطها ممکن است این همکاریها زودتر صورت بگیرد مثلا
همکاریهای بانکی ایران با آلمان و ایتالیا زودتر جوش میخورد. از سویی، با
وجود باز شدن این مقدار از فضای تنفسی برای ایران، مشکلاتی نیز در سیستم
بانکی کشورمان هنوز وجود دارد که این مساله موجب میشود تا مسیر همکاری
بانکی با کندی پیش برود.
**آیا این اقدامات نمیتواند این پیام را از امریکا به شرکتهای اروپایی بدهد که هزینه کار با ایران مانند سابق نیست؟
سخن
شما، درست است ولی اینکه فکر کنید آن همکاری بدون رقابت و چالش است و درها
برای ایران باز میشود، تفکر واقعگرایانهای نیست. وقتی مجوز فروش
هواپیما به ایران صادر میشود، ابتدا مساله قیمت آن و رقابت کیفیت و قیمت
آن در بازار مطرح میشود. اینکه آیا این قیمت بیشتر از حد اندازه است یا
خیر؟ اینکه از کیفیت مدنظر ایران برخوردار است یا خیر؟ برای ما اقتصادی است
یا خیر؟ در برخی صنایع مانند هواپیماسازی، شرکتها چون احساس میکنند بدون
رقیب هستند و طرف مقابل نیز به کالایش محتاج است، بیدلیل قیمت را افزایش
میدهند. از سویی، دلالهایی نیز هستند که جلو میآیند و سنگاندازیهایی
میکنند و این کار را برای ما سخت میکند.
**یک روز پیش از این اتفاق از
سوی وزارت خزانهداری امریکا، کمیته امور خارجی پارلمان اروپا اقدام به
تصویب پیشنویس سند مربوط به راهبرد اتحادیه اروپایی در قبال ایران در
پسابرجام کرد. تا چه اندازه این اقدام امریکا در نتیجه فشارهای اروپاییها
برای پایان کارشکنیهای امریکاست؟
من نمیدانم اروپا به امریکا فشار
آورده است یا خیر چون آنها نیز هم در مسائل داخلی و هم در مسائل
خارجیشان، با مشکلاتی روبهرو هستند. اینها مسائل پیچیدهای است که کار را
برای آنها سخت میکند ولی آنچه به امریکا بیشتر فشار وارد میکند تا به
تدریج پایبندی بیشتری به تعهداتش داشته باشد، کمیسیون مشترک برجام و مباحث
دقیقی است که نمایندگان ایران در آن مطرح میکنند که نشان میدهد امریکا تا
چه اندازه به قولها و تعهداتشان پایبند نبوده و همین مساله موجب میشود
تا صداقت و مسوولیتپذیری به چالش کشیده شود و یک فشار سیاسی بر آنها وارد
میکند و همین مساله موجب میشود تا آنها گامهای عملیتری را بردارند.
**مدیرکل
آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفته است برجام هنوز شکننده است. تا چه
اندازه این قبیل اقدامها از سوی اروپا و امریکا میتواند ضمانتی قوی برای
اجرای برجام و حفظ آن باشد؟
همانطور که گفتم این کارها هرچند موجب
نمیشود تا درها سریعا برای ایران باز شود و سطحی از چالشها و رقابتهای
باقی خواهند ماند ولی بیتردید موجب میشود تا جو روانی علیه ایران - که
نمیشود با ایران کار کرد - هم شکسته شود. ایران برای آنکه دوباره به وضعیت
تجاری و اقتصادی عادی بازگردد، مقاومت کرد ولی در برابر مقاومت ایران هم
مقاومتهایی وجود دارد چه در مجامع بینالمللی مانند شورای امنیت و شورای
حکام و چه در میان کشورها و حتی در داخل آن کشورها. به مواضع اخیر وزیر
اقتصاد آلمان نگاه کنید.
چیزی که ما از آنها یاد گرفتهایم این است که
در همکاریهای اقتصادی باید به منافع دوطرف فکر کرد و نمیتوان یکطرفه
اندیشید ولی مشاهده میکنید با وجود اینکه همکاری با ایران برایشان سود
بسیار دارد، ولی آنچنان فشاری بر او وجود دارد که موجب میشود سخنانی را
بگوید که ممکن است کار را سختتر کند.
البته ایران مسیر درستی را
میرود؛ تا آنجایی که میتواند برای بازگرداندن قطار به مسیر اصلی و صحیح
راندن آن، از خود انعطاف نشان میدهد ولی در مسیر مسائل سیاسی و استراتژیک
از خود مقاومت نشان میدهد و این کاری است که هر کشور مستقلی باید انجام
دهد چراکه ایران بخواهد به دلایل مسائل سیاسی و اقتصادی کوتاه بیاید، معلوم
نیست در آینده چه میشود و تا کجا باید عقبنشینی کند.
**اوفک در تصمیم
دیگری ممنوعیت نامحدود برای معاملات خارجی با شرکتهای ایرانی که احتمالا
توسط افرادی اداره میشود که در معرض تحریمهای امریکا هستند را نیز حذف
کردهاند. سوال این است که حذف این محدودیت تا چه اندازه گرهگشا است؟ این
شرکتها یا افراد که از سوی امریکا تحریم بوده و هستند، تا چه حد در چرخه
مبادلات تجاری ایران و غرب اثرگذار هستند؟
یکی از مشکلاتی که در
همکاریهای ایران با سایر کشورها اخلال ایجاد میکرد، این بود که اکثر
شرکتهای مطرح در بخشهای صنعتی و خدماتی ایران مقداری از سهامشان به نوعی
متعلق به هلدینگهایی بود که وابسته به برخی نهادها و بنیادهای انقلابی
بودند و از آنجایی که آن نهادها یا بنیادها در لیست تحریمی امریکا بودند،
همکاری با آنها مشمول تحریمهای غیرهستهای امریکا میشد.
اقدام اوفک
در واقع، پاسخ به این مساله بود که در عمل میدید به جز تصحیح این کار
شرکتهای دیگر نمیتوانند با ایران کار بکنند. این درخواستی بود که کشورهای
اروپایی و حتی آسیایی از امریکا داشتند چراکه شرکتهایشان برای کار با
ایران با محدودیت روبهرو بودند.
**با توجه به رویکرد ترامپ و کلینتون
در خصوص برجام تا چه اندازه این اقدامهای اوباما در دولت آینده امریکا و
با توجه به کارشکنیهای کنگره میتواند ضمانتی برای حفظ حیات برجام باشد؟
کلینتون
بر حفظ برجام تاکید دارد و البته او کاری نخواهد کرد که برجام به سمت از
بین رفتن پیش برود. مطالبی هم که از سوی حزب جمهوریخواه مطرح میشود، شعار
است و از آن دستهای است که حزب اپوزیسیون قبل از انتخابات مطرح میکند.
در عمل، هر کسی رییسجمهور امریکا شود، برجام همچنان حفظ خواهد شد چون
برجام یک مسیر منطقی همراه با حفظ منافع طرفین را طی کرده است. ایران هم
تاکنون به تعهداتش پایبند بوده پس بهانهای برای برهم زدن آن وجود ندارد.
از سویی، تردیدها درباره نامزد جمهوریخواهان روزبهروز بیشتر میشود و او
با چالشهای بیشتری روبهرو میشود. حتی این تردید در درون حزب جمهوریخواه
وجود دارد و برخی از بزرگان این حزب از برکناری ترامپ و آوردن مایک پنس به
صحنه سخن میگویند.
**این رهنمودهای امریکا تا چه اندازه میتواند اثر تحریمهای اولیهای که ایران را از سالها پیش نشانه گرفته بود کمرنگ کند؟
این
رهنمودها، اثر تحریمهای اولیه را ممکن است اندکی کمرنگ کند ولی تحریمهای
اولیه همچنان باقی است و دولت امریکا نیز هر وقت بخواهد میتواند به آن
بازگردد. از سویی، تحریمهای اولیه بسیار درهم تنیده و پیچیده هستند که
بخشهای مختلفی از اقتصاد ایران را هدف میگیرند ولی این نکته نیز قابل ذکر
است که سختتر از تحریمهای هستهای نیستند. من امیدوار هستم در دولت آتی
امریکا زمینههایی برای مذاکره در جهت رفع این تحریمها مهیا شود تا
برداشته شوند چون آنها هم عادلانه نیستند و برای ایران هزینه میتراشد.
**امریکا
بارها ادعا کرده است که نوع رفتار ایران موجب شده تا شرکتها و بانکهای
بزرگ غربی تمایلی برای همکاری با ایران نداشته باشند. اساسا چه مسائلی از
سوی ایران وجود دارد که موجب میشود تا شرکتهای غربی برای حضور در ایران
تمایلی نداشته باشند؟
تا حدی این حرف درست است اما نکتهای که وجود دارد
آن است که چون فکر میکنند ایران تحریم بوده اکنون هر شرایطی را که آنها
بخواهند، میپذیرد. از سویی، طرف اروپایی نیز با مشکلاتی برای برقراری
روابط با ما روبهرو است مثلا شرکتهای اروپایی به مسیرهای سنتی باقی مانده
از قبل وابسته هستند مثلا نمایندگیای در ایران داشتند و کار را از مسیر
آنها دنبال میکردند در حالی که ایران امروز با ایران پیش از تحریم متفاوت
شده است و بازیگران جدیدی وارد بازار شدهاند.
از سویی، لازم است در
مسیر امنیت سرمایهگذاری اقدام بیشتری از سوی ایران انجام شود. در ایران
قانون تشویق سرمایهگذاری خارجی مصوب سال ٨٢ در مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود
دارد ولی نیاز به اصلاحات جدی است و به همین خاطر ایران باید ریسکهای
بیشتری را بپذیرد