آشنایی در فضای مجازی به قتل انجامید

به گزارش بولتن نیوز ، هنرور سینما که دو سال قبل بعد از آشنایی با زنی در تانگو و در جریان رابطه‌ای پنهانی وی را به قتل رسانده بود، روز گذشته محاکمه شد.

 اسیزدهم مردادماه ۹۳ بود که مأموران پلیس تهران از قتل زن جوانی در حوالی خیابان سردار جنگل با خبر و در محل حاضر شدند. جسد متعلق به زن ۴۰ ساله‌ای به نام نسرین بود که بر اثر اصابت جسم سخت به سرش فوت شده بود. سرایدار ساختمان که پلیس را از ماجرا با خبر کرده بود، گفت: هنگام عبور از کنار آپارتمان نسرین متوجه مقداری شیشه شکسته کنار در واحدشان شدم. پس از اینکه زنگ آپارتمان را زدم مردی وحشت زده در را باز کرد و گریخت. وقتی وارد شدم جسد نسرین را دیدم. من هم با پلیس تماس گرفتم و مأموران خیلی زود خودشان را رساندند و موفق به دستگیری متهم شدند. مرد بازداشت شده که مجید نام داشت در جریان بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد. او گفت: من هنرور سینما هستم و عکس‌هایی را که با هنرپیشه‌های معروف دارم ‌ در تانگو منتشر می‌کنم. مدتی قبل بود که نسرین برای عکس‌هایم کامنت گذاشت و این ماجرا سبب آشنایی ما شد. او اهل شهری در کرمان بود که به واسطه همین آشنایی شوهرش را در همان شهر رها کرد و راهی تهران شد. مدتی که از آشنایی ما گذشت، برای رسیدن به او همسرم را طلاق دادم. روز حادثه در حالی که هر دو مشروب خورده بودیم با هم مشاجره کردیم که یک ضربه به صورتش زدم و او مرا به سمت چوب لباسی هل داد و دیگر نفهمیدم چه شد. پرونده متهم ۴۸ ساله بعد از کامل شدن تحقیقات برای بررسی روی میز هیئت قضایی شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و او روز گذشته پای میز محاکمه حاضر شد. بعد از اینکه قاضی اصغرزاده رسمیت جلسه را اعلام کرد، اولیای دم گفتند که خواسته‌شان قصاص است. پسر مقتول به دادگاه گفت: وقتی مادرم به تهران آمد، من در انگلستان بودم. متوجه شدم که برای ثبت‌نام برادر کوچکم در کلاس‌های زبان و کمک آموزشی به تهران آمده است. همچنین آمده بود تا مقدمات آمدن پدرم را به تهران ‌فراهم کند.

قاضی سؤال کرد مگر شغل پدرت چه بود. پسر جوان گفت: پدرم پزشک متخصص و مادرم پرستار بود.

آیا متهم را می‌شناسید؟

بله. او کارگر مادرم بود.

آیا پدرت از ارتباط متهم با مادرت باخبر بود؟

بله، می‌دانست. متهم قرار بود کارهای مادرم را انجام دهد. مادرم به او اطمینان داشت و گاهی کلید را به او می‌داد، اما او از اطمینان مادرم سوءاستفاده کرده بود و کلید دیگری ساخته بود.

آیا متهم به مهمانی یا منزل شما برای صرف غذا دعوت شده بود؟

مادرم خیلی مهربان بود. فقط در رستوران خارج از منزل او را مهمان کرده بود.

احساس بدی از ارتباط او با مادرت نداشتی؟

نه. چون خودش را خیلی خوب جلوه داده بود.

در ادامه قاضی از متهم خواست تا در جایگاه حادثه را شرح دهد. متهم گفت: یازده ماه قبل از حادثه مقتول در تانگو یک عکس گذاشت و خودش را معرفی کرد و این مقدمه آشنایی من با او شد تا اینکه این آشنایی ادامه پیدا کرد. اولش نمی‌دانستم متأهل است، اما وقتی متوجه شدم دیگر نمی‌توانستم از او جدا شوم. مدتی که از آشنایی ما گذشت، گفت که می‌خواهد برای ادامه زندگی به تهران بیاید. من هم به او کمک کردم تا خانه‌ای اجاره کند. در جریان همین ارتباط بود که همسرم از ماجرا با خبر شد و مجبور شدم به خاطر اختلاف‌هایی که پیش آمده بود، همسرم را طلاق دهم.

متهم در توضیح حادثه گفت: شب حادثه وقتی وارد خانه‌اش شدم، گفت که هوس مشروب کرده است. گفت که سوپرمارکت داخل کوچه مشروب هم می‌فروشد. من هم با نشانی‌هایی که داد، رفتم و مشروب خریدم. بعد از صرف مشروب، خواست قرصی آرام بخش بخورد که اجازه ندادم. سر این موضوع مشاجره کرد و انگشت شصتم را به شدت گاز گرفت. عصبانی شدم و با دست ضربه‌ای به او زدم که روی زمین افتاد. بلند شد و این بار من را هل داد که سرم به چوب لباسی برخورد کرد و دیگر چیزی نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم، دیدم صورتم خونی است و نسرین هم روی زمین افتاده است.

چه زمانی متوجه شدی مقتول متأهل است؟

چند روز بعد از آشنایی.

چرا ادامه دادی؟

طوری صحبت می‌کرد که نمی‌توانستم او را فراموش کنم. نسرین ادعا داشت که شوهرش نیز با زن دیگری در رابطه است و به او علاقه‌ای ندارد.

حین دستگیری مقداری از اموال مقتول و چند کارت بانکی همراهت بود. آنها را برای چه برداشتی؟

او مقداری نقره با ارزش داشت که قرار بود برایش تعویض کنم و کارت‌هایش را برای کارهای بانکی به من داده بود.

آیا فرزند داری؟

بله. دو دختر دارم. خیلی پشیمانم همسرم را طلاق دادم و گرفتار این بازی ابلهانه شدم. زندگی خودم و خانواده‌ام را قربانی رابطه‌ای غیراخلاقی کردم.

بعد از آخرین دفاعیات متهم، هیئت قضایی وارد شور شد.

منبع:آوینی نیوز