کد خبر: ۳۹۷۰۹۵
تاریخ انتشار:
گفت‌وگوی متفاوت با درک بائرمن

به یاد گرفتن ادامه دهید

اولین تابستان بسکتبال ایران با درک بائرمن و تیمی که او با چهره‌ جدید در اختیار دارد، گذشت. او را در لابی هتل المپیک ملاقات کردیم.
به گزارش بولتن نیوز؛ با پژو ۴۰۵ نقره‌ای که فدراسیون در اختیار گذاشته خودش را از سوئیتش در مجموعه ۵ سالن آزادی به آنجا رسانده بود. او اولین خارجی تاریخ بسکتبال ایران است که راننده ندارد و خودش کارهایش را انجام می‌دهد. از موتورسوارهای تهران خاطرات بامزه‌ای تعریف می‌کند. ترافیک اعصاب او را هم خرد کرده اما می‌گوید تجربه "عالی" به دست آورده. درک بائرمن آلمانی؛ پدر یک دختر ۲۴ و ۳ ساله، سرمربی سابق تیم ملی آلمان و یکی از کارنامه‌دارترین مربی‌های تاریخ آسیا. آنچه می‌خوانید حاصل یک ساعت گپ با مردی‌ است که حتی وقت چای دم کردن هم ندارد و عاشق لیموترش است.

تقریبا یک سال و نیم از حضور شما در اینجا می‌گذرد. چه حسی نسبت به ایران دارید؟
خیلی از اینجا خوشم می‌آید و تقریبا احساس خانه بودن دارم. کسانی که با آن‌ها کار می‌کنم و می‌بینم بسیار دوستانه و محترمانه با من برخورد می‌کنند.


برای مدت طولانی‌تر اینجا می‌مانید؟
قرارداد ۴ ساله با فدراسیون ایران امضا کرده‌ام. فکر می‌کنم این به خوبی نشان می‌دهد که من دنبال یک پروژه طولانی مدت در ایران هستم. این چیزی است که فدراسیون و بسکتبال به آن‌ نیاز دارند. البته که من به قراردادم با فدراسیون ایران به چشم یک پروژه طولانی مدت نگاه می‌کنم.


پروژه‌ای که در نظر دارید در این تابستان چطور پیش رفت؟
نمی‌توانست بهتر از این باشد. همانطور که می‌دانی من به تیم زیر ۱۸ سال هم کمک می‌کنم. این تیم توانست قهرمان آسیا شود. قهرمان چلنج کاپ شدیم که اصلا آسان نبود و با تیم جوانی به قهرمانی رسیدیم که فشار زیادی روی آن بود. تقریبا تابستان فوق‌العاده‌ای بود.


این روزها همه درباره حامد حدادی صحبت می‌کنند. نمایش او در چلنج کاپ فوق‌العاده بود و به نظر می‌آید بقیه بازیکن‌ها زیر سایه نمایش او قرار گرفتند.
فکر نمی‌کنم آن‌ها زیر سایه حامد قرار گرفته باشند. او به وضوح بهترین بازیکن مسابقات بود اما همه بازیکن‌های ایران خوب بازی کردند. بارها گفته‌‌ام که با یک بازیکن نمی‌شود قهرمان یک تورنمنت شد. شما به یه گروه از بازیکن‌های خوب نیاز دارید. ما فقط به خاطر نمایش حامد که فوق‌العاده بود قهرمان نشدیم. ما قهرمان شدیم چون علاوه بر حمله در دفاع هم کار تیمی بسیار خوبی داشتیم. در این رقابت‌ها ترکیبی از وظیفه‌شناسی، دفاع تیمی و یک حامد حدادی باورنکردنی بودیم.


نقش بعضی بازیکن‌ها در تیم شما با نقشی که در تیم‌های باشگاهی دارند متفاوت است.
این همیشه اتفاق می‌افتد. شما نمی‌توانید در تیم ملی بازیکن‌ها را به خدمت بگیرید و اوضاع با باشگاه بسیار متفاوت است. کار شما در تیم ملی این است که بازیکن‌ها را به بالاترین حدی که می‌توانند به تیم کمک کنند برسانید. بعضی وقت‌ها مجبور می‌شوید این نقش‌ها را تغییر دهید. مثلا درباره اوشین (ساهاکیان) او ۹۰ درصد عمرش را در پست چهار بازی کرده و چون ما خیلی بازیکن سطح بالا در این پست داریم، اوشین را به پست ۳ بردیم. این کار برای او آسان نبود اما فکر می‌کنم جواب داد. حضور اوشین در این پست به ما یک ریباند کننده فوق‌العاده دیگر در حمله، یک بازیکن با سایز مناسب در دفاع و تجربه بسیار زیاد در حمله داد.

هواداران و البته رسانه‌ها هنوز درباره نیکخواه، آفاق و کامرانی صحبت می‌کنند. درباره این مثلث چه نظری دارید؟
بازیکن‌های بسیار بزرگی هستند. آن‌ها نزدیک ۳۵ سال سن دارند. father time is undefeated (ضرب‌المثلی آمریکایی به این معنی: وقتی سنت بالا می‌رود باید کارهایی که در جوانی انجام می‌دادی را انجام ندهی.) من کاملا درک می‌کنم که رسانه‌ها و هواداران همچنان درباره آن‌ها صحبت کنند اما حقیقت این است که ما در حمله و دفاع کاملا مسلط هستیم. نزدیک‌ترین بازی که در چلنج داشتیم را با ۱۱ امتیاز بردیم. نمی‌توانید درگیر گذشته باشید و باید به آینده فکر کنید. ما بسکتبال بسیار موفقی در این تابستان داشتیم. قهرمان غرب آسیا، چلنج و اطلس کاپ شدیم. برای من چیز بیشتری برای گفتن وجود ندارد.


مسئله اصلی نوع کنار رفتن آن‌هاست. آ‌ن‌ها لیاقت بازی در خانه و قهرمان شدن را داشتند.
البته که داشتند. آن تصمیم یک تصمیم ۵۰ – ۵۰ بود. به عنوان یک سرمربی، البته که می‌خواهید بهترین کار را برای بازیکن‌های قدیمی که کارهای زیادی برای کشورشان انجام داده‌اند انجام دهید. همینطور می‌خواهید بهترین کار را برای تیم‌تان انجام دهید؛ برای آینده بسکتبال. کاملا متوجه هستم که آن‌ها حس می‌کنند که باید بازی می‌کردند اما باید بهترین کار را برای بسکتبال کشور انجام می‌دادیم.


به نظر می‌رسد گرفتن این تصمیم که این بازیکن‌ها در چلنج نباشند بسیار سخت بوده؟
خیلی. شب‌های زیادی تا صبح بیدار بودم. این یک تصمیم جمعی در فدراسیون بود.


صحبت از آینده کردید. قدم بعدی چیست؟
قدم بعدی کار کردن با سرمربی‌هاست. باید تعداد زیادی کلینیک آموزشی برگزار کنیم. دو کلینیک تا امروز برگزار کردیم اما برنامه این است که ۶ کلینیک دیگر در سه ماه آینده در شهرهای مختلف داشته باشیم. همچنین باید روی تیم‌های پایه تمرکز کنیم. تیم زیر ۱۹ سال جام جهانی را در پیش دارد و تیم زیر ۱۶ سال باید در قهرمانی آسیا بازی کند. تیم‌ زیر ۱۸ ساله‌ هم به زودی باید برای جام جهانی آماده شود. برنامه شخصی من هم این است که با چند بازیکن جوان اختصاصی کار کنم. با باشگاه‌ها و سرمربی‌ها تماس می‌گیرم و بازیکن‌هایی مثل صدیقی، ترابی، یوسف‌وند، سالار منجی، نوید رضایی و بقیه را اختصاصی زیرنظر می‌گیرم.


وقتی شما به ایران آمدید خیلی‌ها منتظر بودند با استفاده روابط شما در سطح بین‌المللی، پای سرمربی‌ها و بازیکن‌های بزرگ دنیا به ایران باز شود. برنامه‌ای برای این موضوع داریم؟
در ایران سرمربی‌های بسیار خوبی وجود دارند. دقیقا مثل کار کردن با بازیکن‌ها، در آموزش مربی‌ها هم نباید ۱۰ نفر با او صحبت کنند چون باعث سرگیجه می‌شوند. قطعا از ارتباطات من استفاده خواهیم کرد. ما با "ران آدامز" سرمربی سازمان دفاعی گلدن استیت وریرز (مدافع عنوان قهرمانی NBA) صحبت کردیم و او موافقت کرد در جریان چلنج کاپ به ایران بیاید و کلینیک برگزار کند. اما این مسئله اتفاق نیفتاد چون آن‌ها تغییرات زیادی داشتند و باشگاه به او اجازه نداد. فلسفه او بسیار شبیه من است. زمانی که من در آمریکا سرمربی کالج بودم او رئیس من بود. نمی‌خواهیم کسی بیاید و حرف متفاوتی نسبت به حرف‌هایی که ما داریم می‌زنیم بزند. "ران" یک سرمربی بزرگ و مشهور است و تلاش می‌کنیم او را به موقع اینجا داشته باشیم.


شما حدود ۴ دهه در بسکتبال حضور دارید. حالا که به عقب نگاه می‌کنید این ۴ دهه را چطور می‌بینید؟
مقام‌ها و تجربه‌هایی که داشته‌ام فوق‌العاده هستند. دوران حضور من در بسکتبال حرفه‌ای نمی‌توانست از این بهتر باشد.

اگر از شما بخواهم در یک جمله دلیل این موفقیت‌ها را بگویید، آن جمله چه خواهد بود؟
به یاد گرفتن ادامه بده. هیچ‌وقت نباید به این فکر کنی که همه چیز را می‌دانی. باید ذهنت باز باشد و ببینی بسکتبال چقدر پیشرفت می‌کند. اگر به خودم نگاه کنم و ببینم در سه سال دارم از یک نقشه استفاده می‌کنم میفهمم که در مسیر درستی قرار ندارم.


درک بائرمن کیست؟
باید از دیگران این سوال را بپرسی. هدف اصلی من همیشه این بوده که کسی سخت‌تر از من کار نکند. من هر روز هفته کار می‌کنم. تلاش می‌کنیم تیم‌ها را کنار هم نگه دارم و به آن‌ها کمک کنم به بالاترین سطح برسند. اگر به رزومه من نگاه کنی میبینی که همیشه دنبال پیروزی بوده‌ام.


آدمی که اینقدر سخت کار می‌کند، چطور می‌تواند برای خانواده‌اش وقت بگذارد؟
وقتی با بچه‌هایم هستم، واقعا با آن‌ها هستم. تلفن را خاموش می‌کنم، ایمیل‌هایم را چک نمی‌کنم و صد در صد پیش آن‌ها هستم. فکر می‌کنم این نسبت به اینکه آنجا باشم ولی حواسم به آن‌ها نباشد بهتر است. همسرم می‌دانست من قرار است چه آدمی باشم. اینطور نبود که یک نیمه شب از خواب بپرم و بگویم می‌خواهم سرمربی حرفه‌ای بسکتبال باشم. او می‌داند که اگر سخت کار نکنم، موفق نخواهم بود.


دوست دارید او را به ایران بیاورید؟
البته. حتما یک روز او را به اینجا می‌آورم. البته خیلی سخت خواهد بود چون من اینجا سرم شلوغ است.


درک بائرمن به عنوان سرمربی حرفه‌ای بسکتبال یا درک بائرمن به عنوان پدر و همسر؛ کدام بهتر هستند؟
نمی‌توانیم این دو را باهم مقایسه کنیم. هدف بزرگ من در زندگی این است که یک آدم صادق و خوب باشم. من کسی را بازی نمی‌دهم. وقتی من را می‌بینی، درک بائرمن را میبینی. البته بستگی دارد که چه نگاهی به من داری. همین مسئله درباره زندگی شخصی من هم وجود دارد. من همین که میبینید هستم.

 

وقت دارید فیلم هم ببینید؟ کتاب بخوانید و سرگرمی‌های این شکلی.
البته. همیشه وقت خالی برای دیدن فیلم، خواندن کتاب و دویدن پیدا می‌کنم. البته وقتی میدوم ناگهان میفهمم دارم به بازیکن‌ها فکر می‌کنم. وقتی فیلم تماشا می‌کنم یک دفعه می‌بینم اصلا توجهی به فیلم ندارم و مثلا به این فکر می‌کنم چطور شوت امیر (صدیقی) را بهتر کنم.


وقتی کنار خانواده هستید هم این اتفاق میفتد؟
همیشه اتفاق میفتد. معمولا همسرم باید یادم بیندازد که دارم با آن‌ها بازی می‌کنم و هیچ توجهی ندارم.


عصبانی هم می‌شود؟
نه. او من را می‌شناسد و عصبانی نمی‌شود.


به نظر خودتان زندگی کردن با چنین آدمی سخت نیست؟
سخت از این نظر که همه تمرکزم روی بسکتبال است چرا اما اینکه نتوانند روی من حساب کنند؛ نه. خانواده‌ام می‌دانند که من چه کسی هستم.


آخرین فیلمی که دیدید؟
یادم نیست. بیشتر سریال نگاه می‌کنم چون وقت کمتری می‌گیرد.


آخرین سریالی که دیدید؟
Scandal (یک سریال جاسوسی آمریکایی) و modern family (یک سریال خانوادگی آمریکایی).


پدر جدی هستید؟
نه اصلا.


اگر من پسر شما بودم می‌توانستم از شما درباره مسائل احمقانه و عجیب غریب سوال کنم؟
البته. دختر بزرگتر من همیشه این حالت را دارد. رابطه فوق‌العاده‌ای داریم.


اینکه دختر ۳ ساله‌تان را نبینید سخت نیست؟
البته که سخت است اما به خوبی با آن کنار آماده‌ایم. زندگی همین است.


گفتید همسرتان همیشه باید یادتان بیندازد در کنار خانواده هستید. هیچ‌وقت شده وسط تمرین یا هرچیزی مربوط به بسکتبال یاد خانواده بیفتید؟
نه. وقتی درگیر بسکتبال هستید همیشه روی آن تمرکز می‌کنید. اگر زنگ بزند یا مسیج بدهد چرا. تمرکز من همیشه روی بسکتبال است.


چقدر رسانه‌ها را می‌خوانید؟
باید بدانید بازیکن‌ها و رسانه‌ها چه می‌گویند. باید بدانید گوش‌ها و چشم‌های اصلی چه می‌شنوند و چه می‌گویند.


نظرتان درباره بسکتبال‌نویس‌های ایران؟
ژورنالیست بودن همیشه سخت است. از یک طرف می‌خواهید حقیقت را بگویید و از طرف دیگر به مخاطب نیاز دارید. اگر کسی شما را نخواند مهم نیست چقدر صادق هستید چون کسی نمی‌بیند. کنار هم گذاشتن این‌ها خیلی سخت است. فکر می‌کنم شما بچه‌ها تلاش خوبی برای این مسئله دارید. من همیشه سعی می‌کنم رابطه خوب و حرفه‌ای با رسانه‌ها داشته باشم و اغلب شما بچه‌ها هم همینطور هستید.

منبع: وب سایت رسمی برنامه نود

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین