دنياي عجيبي است ! عجيب از آن جهت كه توزيع برخورداري ها و موقعيت ها و امكانات و حتي توجه ها نابرابري و نا بساماني غريبي را نشان مي دهد .داراها پول بر پولشان اضافه مي شودو فقيران نداشته خود را هم از دست مي دهند .
به گزارش بولتن نیوز،دنياي عجيبي است ! عجيب از آن جهت كه توزيع برخورداري ها و موقعيت ها و امكانات و حتي توجه ها نابرابري و نا بساماني غريبي را نشان مي دهد .داراها پول بر پولشان اضافه مي شودو فقيران نداشته خود را هم از دست مي دهند .
اما اين نابرابري فقط در اقتصاد و معيشت نيست در هر كجا كه بنگري ، از هر زاويه كه جستجو كني درد تند نابساماني و تبعيض را مي يابي ! آنان كه توان دارند در صدر مي نشينند و آنان كه به نقصي دچارند پناهي براي ياري پيدا نمي كنند .ماجراي بازگشت غريبانه معلولان افتخار آفرين كشورمان از بازي هاي المپيك تنها يك نمونه از همان توزيع هاي ستم آسا است . اينكه كاروان پارا المپيكي كشور با 23 مدال باز گردد و هيچ مقام بلند پايه ورزشي به استقبالشان نرود با هيچ معيار اخلاقي ، عرفي ، انساني و حتي سياسي و اجتماعي قابل توجيه نيست . معلولان در شرايط عادي و در زندگي روزمره هم با انواع بي مهري هاي ساختاري و شهري و كاري و حتي خانوادگي دست به گريبانند آنان كه توانسته اند از سد ها ومشكلات گوناگون روزمره عبور كنند و خود را به المپيك برسانند واقعا در نوع خود قهرمانند .
آنان بيش از ورزشكاران عادي تلاش كرده اند و به عبارتي تلاششان با ديگران قابل مقايسه نيست .حالا همين دردمندان براي كشور خود افتخار و مدال آورده اند ،افتخار آوري اينان هم از نظر كميت كه 23 است وهم از نظر كيفيت كه با رنج و زحمت افزونتر حاصل شده است يك افتخار استثنايي است . لازم نبود مسوولان ورزشي لطف كنند و قدم رنجه فرمايند و به استقبالشان بروند اين وظيفه آنها بود و حالا كه نرفته اند واقعا جفا كرده اند . معلولان ورزشكار در مقابل ديگراني كه به هر دليل با حداقل ها باز گشتند براي كشورآبرو خريدند .آنها ثابت كردند كه هستند و برفراز مشكلات جسمي بر قله غرور آفريني هم مي ايستند .ورزشكاران معلول نياز به لطف كسي ندارنداين حق آنان است كه از امكانات برابر با ديگر ورزشكاران برخوردار شوند . وقتي هنگام بازگشت از سفر غرور آفرين اينگونه با آنها برخورد مي شود كاملا پيدا است كه در هنگام توزيع اعتبارها و امكانات چه سان با آنها معامله خواهد شد ؟
البته در زمانه اي كه يك معلول در شهر براي عبور از يك پياده رو ، مراجعه به يك اداره يا بانك دولتي و حتي ستاندن پولي از يك عابر بانك نفس هايش به شماره مي افتد و اغلب مجبور مي شود از خير خواسته خود بگذرد بايد هم كه در ورزش چنين عيان و درد آور با نامهرباني روبو شود . در واقع ماجراي بازگشت غريبانه غرور آفرينان پارالمپيك نماد برخورد جامعه ما با قشر دردمند معلولان است .حالا رييس جمهور محترم ونمايندگان مجلس اگر بخواهند اوضاع برخورداري هاي معلولان را بدانند به تصاوير غريب فرودگاه هنگام بازگشت اين عزيزان بنگرند . راستي در اين ميان سازمان بهزيستي و بنيادشهيد كجاي ماجرا قرار مي گيرند ؟
آيا آنان در اين مسايل احساس مسووليتي مي كنند ؟ آيا در اين برخورد نا موجه اولين صدا و اعتراض نبايد از سوي آنها بر مي خواست ؟ اگر متوليان رسمي جانبازان و معلولان در چنين مواردي سا كتند و به رايزني نمي پردازند از ديگر ارگان هاي دولتي چه انتظاري مي رود كه درد و رنج و موقعيت معلولان كشور را درك كنند و در همه صحنه ها ياريگر آنان باشند ؟ بگذريم ، معلولان در دنياي تنهايي خود به خداي خويش متوكل و متصل هستند و ياد گرفته اند كه در اين روزگار نامهربان بر توانايي ها و تلاش خود متمركز شوند و در عرصه هايي كه سالم ها باز مي مانند جلودار و صف شكن باشند و براي خود عزت بخرند .