ای خدا! چه می شود سفر بعد که مشهدی شوم، با دیده های خود دریابم مشهدی ها نجفی و کربلایی و عراقی شده باشند و یا این که متولیان حرم فکری به حال کوخ نشینان کرده باشند.
گروه اجتماعی: سید محمد صادق محمدی وفایی در مطلب پیش رو که از شهر بزرگ مشهد مقدس گزارش می دهم، آورده است: این کلان شهر به برکت حرم امام رضا(ع) از سراسر ایران و جهان مشتاقان و مریدانی همیشگی دارد.
به گزارش بولتن نیوز، ادامه این مطلب که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته، به شرح زیر است:
با این که آمدن این همه دلداده برای زیارت امام مهربان کاری همیشگی است و در هرسال اتفاق می افتد ولی دغدغه ی اسکان مسافران نیز هم چنان دل هر بشری را فرا می گیرد و می لرزاند.
هر مسافر و مشتاقی که به شهر مشهد می آید قبل از هر چیز خیل دلال های خانه و اسکان را درک می کند. آنان که تابلوهایی از جنس کارتن و … در دست دارند؛ به زایرین می گویند، اسکان تان را ما بر عهده داریم. غم اسکان نداشته باشید. کسی که برای نخستین بار مشهدی شده است، از این همه استقبال خوشحال می شود و خیال می کند مردم مشهد درصدی عراقی شده اند؛ و این همه دلال و تابلو به دست آمده اند، تا به دوست داران رضای آل محمد با اسکان و پذیرایی خدمتی کنند و آخرت خود را آباد کنند. اما چون دقیقه ای با آن ها صحبت می کنند، در می یابند مرام و نیت این ها با عراقی ها زمین تا آسمان فاصله دارد. در شهرهای عراق پای ارادتمندان اهل بیت را می شویند و اسکان و غذا و… را با جام جام ارادت تقدیم می کنند. به هیچ وجه وجهی نمی گیرند. آنان می گویند؛ ابوالفضل خدمتگذار امام حسین(ع) بود و ما که عددی نیستیم. نوکر امام حسین باشیم، ولی به عشق او هرچه داریم نثار زوار می کنیم و دل شان به عشق اهل بیت زنده است.
اما در شهر مشهد به شدت چشم ها به جیب ها دوخته شده است و از آن عشق ها برای اسکان و پذیرایی خبری نیست. در این شهر فقیر و ثروتمند هردو ثروتمند دیده می شوند و کسی نیست دل فقیران و کوخ نشینان را با اسکانی ارزان بنوازد.
در این شهر و در محضر امام هشتم دلال ها خوشحال اند و به استقبال مسافرین می آیند و برای اسکان هرشب یک خانواده مبلغی سیصد و چهارصد و… هزار تومان طلب می کنند.
خدایا! وقتی برادران عراقی ما به شهر مشهد می آیند و استقبال خود را با این استقبال دلال آلود مقایسه می کنند، چه قضاوتی خواهند کرد؟!
در این کلان شهر، پول داران عالم و ایران بدون هیچ سردرگردانی به هتل های سرشار از ستاره ...می روند. اما کوخ نشینانی عاشق ثامن الحجج که امام خمینی یک تار موی آن ها را با کاخ نشینان عوض نمی کرد، در محضر مشهد و مشهدیان برای چند شب اسکان متحیر و غریب اند.
این طبقه از مومنین نه توانایی پرداخت وجهی برای هتل قصر و یا برادران قصر رادارند و نه جیبی پول برای دلال ها دارند. به ناچار به سمت پارکی می روند تا چادرشان را باز کنند و خستگی سفر را بیرون کنند؛ که ناباورانه با جملات و گفتار تلخ و تند مامورین شهرداری مواجه می شوند که می گویند؛ در این شهر نصب چادر ممنوع است. نصب چادر فقط در پارک طرق و… به پارک طرق که می رسی نخستین چیزی که طلب می کنند پول است و پول.
امام عزیز! دیروز که به زیارتت می آمدم، مشتاقی از مشتاقانت را دیدم که کفش هایی کهنه و سوراخ شده داشت و در گوشه ای از پارکی بدون نصب چادر و… خوابیده بود.
به جان تک گل عالم بشریت از دل ناراحت شدم و گفتم در این دنیا رسم است هر میزبانی با تمام توان از مهمان پذیرایی می کند. اگر میزبان فقیر هم باشد، از دیگران قرض خواهد گرفت تا مهمانش آزرده خاطر نشود. پس چرا متولیان شهر مشهد و این حرم نورانی برای ارادتمندان حرم رضوی چاره ای نمی اندیشند؟!
یا امام رضا(ع)! به نقشه ی شهرت که نگاه کردم، دریافتم خیلی ثروتمند هستید. زیرا این شهر سرشار از موقوفات امامی است که درد غربت را چشیده است. پس چرا متولیان حرمت با داشتن این همه ثروت به فقیران دلداده ات خدمتی و اسکانی تقدیم نمی کنند؟!
یا امام رضا(ع)! این همه مسافر مشتاق زیارت اند. این ها که کنسرتی نیستند، پس چرا این همه غریب و بی سرپناه اند؟!
آیا نمی توانند چند مجتمع بزرگ برای این همه ارادتمند نیازمند تدارک دید؟
آیا آن امام مهربان به این همه سرگردانی ارادتمندانش راضی است؟
ای خدا! چه می شود سفر بعد که مشهدی شوم، با دیده های خود دریابم مشهدی ها نجفی و کربلایی و عراقی شده باشند و یا این که متولیان حرم فکری به حال کوخ نشینان کرده باشند.