صدام که ده سال پیش، در سحرگاه عید قربان سال 2006، به دار آویخته شد، پای چوبۀ دار، آخرین سخنان خود را دربارۀ ایران و ایرانیان بر زبان آورد.
به گزارش
بولتن نیوز،موفق الربیعی، سیاستمدار و وزیر سابق امنیت ملی عراق، که در مراحل تحقیقات و
بازجویی از صدام تا لحظۀ اعدام او حضور داشت در مصاحبه با شبکۀ عراقی
«آسیا» تأکید کرد صدام توهم ایران هراسی داشته است. الربیعی گفت: «وقتی که
جلو در مرکزی که قرار بود حکم اعدام در آن اجرا شود صدام را تحویل گرفتم و
به اتاق قاضی بردم تا لایحۀ اتهاماتش قرائت شود، صدام تکرار می کرد: مرگ بر
ایران... مرگ بر ایرانی های مجوس».
الربیعی تأکید می کند که صدام هنرپیشۀ بسیار خوبی بود و تمام زندگی برایش
به مثابۀ یک تئاتر بود که باید در آن نقش بازی می کرد. حتی در آخرین لحظات
زندگی هم تظاهر به قوی بودن می کرد طوری که وقتی وارد اتاق اعدام شد و طناب
دار را دید گفت: «دکتر، این برای مرد است»!
الربیعی می گوید که صدام تا آخرین لحظات خونسرد بود و قبل از مرگ با خدا
راز و نیاز یا طلب مغفرت نکرد؛ چون گفته می شود که او اساسا به عالم غیب
ایمان نداشت. حتی در لحظات مرگ شهادتین را فراموش کرده بود و ما به یادش
آوردیم که بگوید، که البته آن را فقط تا نیمه گفت. او نتوانست جمله اش را
کامل کند؛ زیرا زیر پایش خالی شد.
وی می گوید صدام در جواب این سوال که چرا با جنگ و خون ریزی مانع پیشرفت کشور شده گفت: «من می خواستم اما ایران نگذاشت»!
الربیعی می گوید صدام از اسم ایران هم هراس داشت و حتی اگر دو تا ماهی در
تنگ آب به جان یکدیگر می افتادند آن را به ایران مربوط می کرد. او معتقد
بود ایرانی ها مجوس و آتش پرست هستند و لحظات قبل از اعدام هم چون می دانست
که تصاویر ضبط شده و بعدا برای مردم پخش خواهد شد دائما شعار «مرگ بر
ایران» و «مرگ بر ایرانیان مجوس» را سر می داد.
این سیاستمدار عراقی خاطرنشان کرد که روز اعدام صدام، بیشتر مسئولان داخلی
و خارجی از بغداد خارج شدند تا در مسئولیت مرگ او شریک نباشند و فقط نوری
المالکی مانده بود که ما هم بعد از اجرای اعدام، جسد صدام را با بالگرد به
منطقۀ سبز بردیم تا به رؤیت او برسد و بعد هم برای دفن به استان صلاح الدین
منتقل شد.
نکته قابل توجه این جاست که الربیعی می گوید: «تا قبل از اعدام صدام ما
تحت فشار زیادی بودیم، هم از جانب حکومت های منطقه و هم طرف های بین
المللی. حتی نهادهای مختلف دولت آمریکا در این رابطه دو نظر متفاوت داشتند و
حاکمان کشورهای حوزۀ خلیج فارس هم اصرار داشتند این کار صورت نگیرد؛ چون
معتقد بودند با این کار مردم منطقه نسبت به حکام خود جسور خواهند شد».