به گزارش سینماخبر،مریم فیروزفر: زنده یاد «علی حاتمی» در سال 58 و پس از ساخت چهار سریال تلویزیونی تصمیم گرفت این بار «هزاردستان» را در قاب جادو ماندگار کند. البته نه اینکه او یکباره و یک شبه دست به ساخت این سریال بزند. حاتمی در سال 54 کار نگارش «هزاردستان» را آغاز کرد که البته ابتدا «جاده ابریشم» نام داشته است.
او از آنجایی که فیلمنامه برایش از اهمیت بالایی برخوردار بود، در همان سالها و برای نگارش متنها عازم فرانسه شد و میگویند برای اینکه فقط زمان خود را به این موضوع اختصاص بدهد موهایش را از ته تراشید تا رویش نشود پا به خیابان بگذارد و فقط فیلمنامه بنویسد. حتی نقل شده که حاتمی این متنها را بیش از 10 بار بازنویسی کرده و از سال 58 هم که کار را کلید زد، 8 سال طول کشیده تا ساخت آن به پایان برسد.
**«هزاردستان» پرندهای که هیچ آوازی را 2 بار نمیخواند
شاید علاقه حاتمی به قصهگویی و البته منحصر به فرد بودن منجر شده تا او به نام هزاردستان که پرندهای خوشآواز است برسد و حتی تیتراژ سریال را هم با تصویری از همین پرنده زیبا آغاز کند که میگویند هیچ آوازی را دوبار نمیخواند!
**ساخت تهران در مقیاس کوچک برای تصویر تاریخ از گذشته تا به حال
آن زمان علی حاتمی برای تولید سریالش تصمیم گرفت شهرکی با نمای تهران قدیم را بازسازی کند که دیگر مو لای درز تصاویری که میگیرد نرود و همه چیز مطابق آنچه که بوده تصویر شد. البته زنده یاد حاتمی نمیدانست که با ساخت این شهرک سینمایی چه لطف بزرگی در حق سینما و تلویزیون میکند و با گذشت بیش از 30 سال هنوز که هنوز است کارگردانان ما برای تصویر آثار تاریخی خود به شهرک سینمایی غزالی میروند.
در حقیقت علی حاتمی میخواست اوایل قرن چهاردهم شمسی را تصویر کند و به همین منظور هم زمینی به مساحت 10 هکتار در اختیار او قرار گرفت تا مقدمات کار را فراهم کند. اما حاتمی به اینها بسنده نکرد و عکسهایی از ساختمانها، عمارتهای دولتی، محلهها، خیابانهای تهران و لباسها و پوشش آن زمان در اختیار وی قرار گفت تا کار دقیقتر جلو برود.
حاتمی عکسها و اسناد را در شهرک سینمایی ایتالیا، به نام چینه چیتا با کمک نقاشی ایتالیایی اتود زد و تابلوهای کوچکی به وجود آورد. بعد از آن هم با کمک یکی از بهترین دکوراتورهای ایتالیایی به نام جانی کورتینا و گروه بزرگ او، نقشه شهرک را در مقیاس 1:100 ترسیم کرد و با ساخت ماکتی از شهرک به ایران بازگشت و پس از مدتی ساخت شهرک آغاز شد.
از مکانهای سریال هزار دستان به میدان توپخانه، ساختمان شهرداری، ساختمان عدلیه، خیابان لالهزار، خیابان اکباتان، جواهر فروشی قازاریان، گراند هتل، ساختمان شاهآباد و کافه پارس تهران قدیم میتوان اشاره کرد. نماهایی از خیابان اکباتان، لاله زار، و تهران قدیم بین سال 1315 تا 1320، نیز موجود است. یکی دیگر از بناهای مهم سریال هزار دستان، ساختمان سینما تابان است که نبش خیابان لاله زار واقع شده است و جزو اولین سینماهای تهران است که اولین فیلم ناطق ایرانی نیز به نام دختر لر، ساخته عبدالحسین سپنتا، در آن اکران شد.
**5 پیشکسوت سینمای ایران در یک قاب
امروز نام عزتالله انتظامی، محمدعلی کشاورز، زندهیاد داوود رشیدی، جمشید مشایخی و علی نصیریان بر تارک سینمای ایران میدرخشد و این هنرمندان برجسته در مجموعه تلویزیونی «هزاردستان» هم ستونهای اصلی را تشکیل میدادند.
از نکات قابل توجه نیز تصویر این 5 هنرمند در اولین قاب از تیتراژ پایانی مجموعه «هزاردستان» است. در آغاز تیتراژ پایانی سریال، تصویری از این هنرمندان به نمایش درمیآید و نشان میدهد که در همان زمان هم علی حاتمی حساب ویژه ای روی این هنرمندان باز کرده بوده است.
**از مرغ سحر تا هزاردستان جادوی موسیقی ماندگار سریال
یکی از رازهای صلابت و ماندگاری مجموعه تلویزیونی «هزاردستان» موسیقی جادویی آن است که تکرار ناپذیر مینماید.
تیتراژ ابتدایی این سریال پیش درآمدی در آواز اصفهان ساختهٔ مرتضی نیداوود است که تصنیف مرغ سحر را هم او ساخته است و مرتضی حنانه نیز تنظیم ارکستر آن را انجام داده است.
**هنرمندانی که امروز میان ما نیستند
در این مجموعه تعداد زیادی از بازیگران هنرمندی کردهاند که از میان آنها می توان به اسامی زیر اشاره کرد:
جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، حسین گیل، جعفر والی، شهلا میربختیار، افسر اسدی، رقیه چهره آزاد، مهری ودادیان، مینو ابریشمی، جهانگیر الماسی، پرویز پورحسینی، هوشنگ بهشتی، محمد مطیع، اصغر همت، سروش خلیلی، جهانگیر فروهر، جمشید لایق، محمد ورشوچی، نعمتالله گرجی، اسماعیل محرابی، منوچهر آذری، فرهنگ مهرپرور، اکبر دودکار، منصور والامقام، افراسیاب طوفان، اسفندیار ماوندی، محمود بصیری، اسماعیل محمدی، عطاءالله زاهد، لیلا حاتمی، رضا عبدی، حسین حاتمی، سعید سلیمانی، سامی تحصنی، حامد تحصنی، محمدتقی کهنمویی، خیرالله تفرشی آزاد، حسین شهاب، حسین صفاریان، میرصلاح حسینی، اسماعیل پاینده، حسین رنگین وند، حسن عظیمی، حسن کهن، علی کنگرلو، محمد مردانی، سیدحسن روشن ضمیر و ...
متاسفانه بسیاری از این هنرمندان امروز در میان ما نیستند و برایشان از خدواند متعال طلب آمرزش داریم.
**افسر اسدی: با شاه دخت هزاردستان به تلویزیون آمدم
در رابطه با روند تولید و ساخت مجموعه تلویزیونی «هزاردستان» با افسر اسدی که آن روزها بازیگر جوانی بوده و شاید خیلیها نمیدانند که او هم در این سریال نقش آفرینی کرده، گفتوگویی انجام دادیم که ماحصل گفتوگوی این هنرمند را در ادامه میخوانید:
-صحبت از حدود 25 سال پیش است و من آن زمان حدود 27 سالم بود. یادم هست که دستیار آقای حاتمی که از دوستان ما بودند در آن کار بودند و آقای اصغر همت (همسر خانم اسدی) هم گریمور کار بود و یک نقشی به نام حسن سرباز را هم در سریال داشت. شهرک سینمایی هم تازه افتتاح شده بود و هزاردستان هم اولین کار بود و طراحی آن متعلق به خود آقای حاتمی بود.
-آقای همت و آقای نجاری که دستیار آقای حاتمی بودند مدام اصرار میکردند که یک روز بیا و شهرک را از نزدیک ببین.بالاخره اولین شهرک سینمایی بود که در آن شکل و شمایل ساخته شده بود و برای هنرمندان جذابیتهایی داشت ولی من مدام تنبلی میکردم تا اینکه یک روز ناغافل و ناگهانی من را به آنجا بردند. نمیدانم که آن زمان با آقای حاتمی درباره من صحبت کرده بودند یا نه ولی ایشان به من گفتند که میتوانی به آرشیو لباس بروی و چند لباس بپوشی؟ من هم که نمیتوانستم به ایشان نه بگویم. رفتم پرو لباس و تست گریم دادم و در نهایت ایشان از من خواستند که نقش شاه دخت را ایفا کنم. بدون اینکه اصلا فیلمنامه و چیزی در دست داشته باشند. البته شیوه زنده یاد حاتمی این بود که روزانه و شبانه سکانسها را می نوشتند و خیلی به متنی که از قبل به بازیگر بدهند اعتقادی نداشتند.
-این شخصیت (شاه دخت) دیالوگی نداشت و لازم نبود که من چیزی بگویم. فقط به من توضیح دادند که برای افتتاح سینما میروی. به هر شکل برای من افتخاری بود که با ایشان و زنده یاد رشیدی در سنین جوانی کار کردم. آن زمان من در سنین جوانی بودم و شروع کارم بود و هنوز خیلی از کسانی که این روزها کار می کنند یا هنوز به دنیا نیامده بودند و یا هنوز بازار گرمی نداشتند. آن زمان شروع انقلاب بود و در واقع دنیای تصویر داشت پاکسازی و بازسازی میشد و نیروهای جدید و سالمتری وارد دنیای هنر می شدند و در همین مقطع این افتخار هم نصیب من شد.
-پیش از هزاردستان در کار جستجو در شهر با حجت اله سیف کار کردم و خانم معصومی و جمشید گرگین نیز بودند و اگر اشتباه نکنم روزهای انتظار اصغر هاشمی را هم کار کرده بودم و قبل از آن هم در دوران دانشجویی کار تئاتر کار کرده بودم و با جمشید شیبانی تئاتر نقاشی روی چوب را کار کرده بودم اما میتوانم بگویم که هزار دستان اولین سریالی بود که کار کردم و با آن به تلویزیون آمدم.این را هم بگویم که قرار بود در سریال سربداران نقش ترکان بانو را داشته باشم ولی به توافق نرسیدیم و دوست عزیزم خانم بایگان این نقش را ایفا کردند.
افسر اسدی در نمایی از سریال هزاردستان
-سریال هزاردستان با دقت و حساسیت بسیار بالایی ساخته شد. من 2 جلسه در کار حضور داشتم و اینکه شکل گیری سریال چطور بود را خیلی از نزدیک ندیدم. ولی بعدها و سالها بعد که فیلم جهان پهلوان تختی را که علی حاتمی میساخت و من نقش دایه تختی را داشتم بیشتر با سبک کاری او آشنا شدم. با وسواسی که روی عناصر کاری داشت، چیزی را سرسری نمیگرفت. من یادم هست سر تختی یک جوراب مادربزرگی قدیمی که رنگ خاصی داشت را در نظر داشت. بچه های گروه ده ها بار آن را آوردند ولی او نپذیرفت و میگفت که این رنگ ها را نمیخواهم. من باید جوراب را میپوشیدم و چادر سرم بود شاید به اندازه یک بند انگشت جوراب مشخص بود ولی او این دقت را داشت. برایش مهم بود و این تازه یک نمونه کوچک بود. او آنچه که در ذهنش بود را پیاده میکرد. روح آقای حاتمی عزیز و دیگر عزیزان که دیگر میان ما نیستند شاد باشد.
-صحنهای که من در هزاردستان بازی داشتم، با آقای داوود رشیدی بود. خود من به صورت پراکنده این سریال را دیدهام. میتوانم بگویم خودم فقط یکبار کار را کامل دیدم. موجی که از آقای رشیدی دریافت میشد، وقار، نجابت، صمیمیت، مهربانی و خوش رویی بود. اگرچه محافظ شاهدخت محسوب میشدند اما خودشان مانند یک شاهزاده و بزرگزاده رفتار میکردند و برایم خیلی جالب بود. امیدوارم که روح این هنرمند گرانقدرمان شاد باشد.
**گریم ۴ ساعته کشاورز برای ایفای نقش شعبون استخونی
یکی از شخصیتهای ماندگار این سریال «شعبون استخونی» با بازی محمدعلی کشاورز است. او درباره حضورش در این سریال گفته که حدود یک ماه درباره این شخصیت مطالعه کرده، مسافرت رفته، به برخی محلههای جنوب شهر میرفته و با آدمهای آنجا صحبت میکرده تا با نحوه بیانشان آشنا شود و حرکاتشان را به ذهن بسپارد.
او درباره گریمش هم گفته است: پوستم کنده میشد تا این گریم پرحجم را از چهرهام پاک کنم. پس از پاک کردن صورتم، سوزش وحشتناکی در اطراف چشمم شروع میشد و روی پیشانی و اطراف صورتم و در نهایت ملتهب میشد » در زمان ساخت «هزاردستان» حدود چهار ساعت زمان صرف گریم کشاورز میشده است.
کشاورز
گفته است که علی حاتمی اصلا سر صحنههای زد و خورد حاضر نمیشد، چون از
خون میترسید و با دیدن خون حالش بد میشد و بیشتر صحنههای دعوا را
دستیارش (احمد بخشی) میگرفت.
**هنرنمایی زنده یاد داوود رشیدی در تصویر مفتش شش انگشتی
از دیگر نقشهای به یادماندنی سریال هزاردستان نقش مفتش شش انگشتی با هنرنمایی زنده یاد داوود رشیدی است.
به گفتهٔ حاتمی، شخصیت مفتش، ملغمهای از افرادی نظیر سرلشکر آیرم، سرپاس مختاری، سرهنگ درگاهی، پاسبان عباس بختیاری (معروف به شش انگشتی) و پاسیار یحیی رادسر (ادیبالسلطنه) است. این شخصیت توسط غلام عمه و به خونخواهی شعبون استخونی کشته شد.
از نکات قابل توجه نیز استفاده از صدای ایرج ناظریان به جای صدای این شخصیت است.
**داستان رضا دواتگر و رضا تفنگچی در ۲ قاب
این سریال به داستان زندگی رضا خوشنویس، که شخصیتی تخیلی مبتنی بر شخصیتی تاریخی بهنام کریم دواتگر است، و نظریهٔ توطئهای مبنی بر دست داشتن شخصیتی به نام خان مظفر در وقایع پشت پردهٔ سیاسی و اجتماعی ایران در دوران قاجار و پهلوی میپردازد.
فیلم در دو بخش اصلی تشکیل شدهاست، بخش اول که به داستان رضا تفنگچی است که دوران احمدشاه و آغاز حکومت رضا شاه و بخش دوم در مورد زندگی رضا خوشنویس است که در دوران پایانی حکومت رضا شاه و آغاز حکومت محمدرضا شاه میباشد. بازی جمشید مشایخی یکی از درخشانترین بازیهای اوست.
پس از مرگ حاتمی، دو فیلم سینمایی با تدوین واروژ کریممسیحی بر اساس هزاردستان ساخته شد. این دو فیلم کمیتهٔ مجازات و طهران، روزگار نو نام دارند.
داستان هزاردستان دو دوره از تاریخ معاصر ایران را روایت میکند: اواخر حکومت احمد شاه تا آغاز سلطنت رضا شاه و دوران پایانی حکومت رضا شاه تا به تخت نشستن محمدرضا پهلوی. بسیاری از شخصیتهای این مجموعه تلویزیونی برگرفته از یک یا چند شخصیت تاریخی هستند که با تخیل فیلمساز درآمیختهاند و داستانی غیرمستند از وقایع تاریخی دوران خود را روایت میکنند.
فارس
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com