گروه سیاسی: زیر شکنجههای طاقت فرسای ساواک اعترافی نکرد و آزاد شد. از آن زمان، وارد شاخه نظامی «هیئت مؤتلفه اسلامی» شد و با نامهای مستعار به انجام کارهاری چریکی مشغول شد و قصد ترور شاه را داشت تا اینکه در مسیر به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی با زبان روزه به شهادت رسید.
به گزارش بولتن نیوز، «سیدعلی اندرزگو» در ماه رمضان سال ۱۳۱۸ خورشیدی در شهر تهران به دنیا آمد. سختی کار و زندگی موجب شد تا تحصیل را رها کند و مشغول کار شود ولی در همان حال به علوم دینی روی آورد و دروس فقه و اصول را خواند. در نوجوانی با شهید «نواب صفوی» آشنا شد و در ستمستیزی، از او الهام گرفت. در قیام ۱۵ خرداد سال 1342، به عرصه مبارزه با رژیم شاهنشاهی ورود یافت و مورد تعقیب مزدوران ساواک قرار گرفت.
در ادامه سخنرانی قدیمی و بلیغ رهبر معظم انقلاب در وصف این طلبه شهید و چریک مبارز را خواهید شنید:
متن سخنان بدین شرح است: برای من بسیار هیجانانگیز است که در این محفل عظیمِ باشکوه سخنان خود را آغاز کنم با یاد و تجلیل از شهیدی بزرگ، مبارزی که در طول زندگانی پرماجرای خود نمودار یک انسان انقلابی به تمام معنا بود، انسان مسلمان راستینی که با عشق به شهادت، عشق به قرآن، عشق به اسلام در همین شهر مقدس سالها زندگی غرورانگیز پرافتخاری را دور از چشمهای بیگانه دور از گوشهای نامحرم در سختترین شرایط گذرانید. فراموش نمیشود کرد آن چهره متواضع را، آن اندام کوچک را، آن دل مهربان و آن صورت صمیمی را و روی آن موتور گازی حقیر با سبدی در دست در شکل کاسبکاری در حقیقت بیکاره که در کوچه و پس کوچههای سرشور و چهنو به ظاهر به دنبال کاری شبیه بیکاری اما در باطن به دنبال هدفی عظیم میگشت. برادارن دیرینش او را به نام سیدعلی اندرزگو میشناختند دیگرانی او را به نام شیخ عباس و در مشهد بیشترین کسانی که او را میدیدند به نام دکتر. این فضای ظلمانی این شب تاریک آن عقاب جوری که بال بر سر شهر و شهروندان گشوده بود، این خورشید فروزنده تابان را در زوایای خانهها در کُنج بیغولهها در شرایط دشوار زندانی کرده بودند اما خورشید هرگز زندانی نمیشود. سالها گذرانید و دشمن با همه تشکیلات وسیعش با دستگاه جاسوسی شب و روز در کارش نتوانستند شیخ عباس را بشناسند. در آخرین ماههایی که مردم ایران برافروخته و گداخته در تعقیب راه پرشکوه خود راه پیروزی جنبش اسلامی بر دستگاههای ظلم و استثمار جهانی میکوبید و پیش میرفت، شهید عزیز ما، سیدِ بزرگوار عالی مقام ما باز هم در هالهای از خموشی از گمنامی از ناشناسی مانند شهیدان تشیع در روزگار اختناق عباسی و اموی به دست گرگان خونخواره دستگاه جبار طاغوتی شهید شد. آن روزی که در همین کوچه و پس کوچهها از روی درد دل از سر درد و اندوه میگفت:
من چند سال است در مشهدم حسرت زیارت علی بن موسی الرضا بر دل من ماند. مجبور بود در اجتماعات ظاهر نشود به جاهای شلوغ و مخصوصاً زواری نیاید عکس او را به همه جا داده بودند در اشتیاق زیارت امام بزرگوار میسوخت اما دنبال کار بزرگ خود بود.شخصیت اندرزگو در دورانی شکل گرفت که کشور ایران دستخوش حوادث بسیاری از جمله جنبش ملی شدن صنعت نفت، تغییر مکرر دولت، حکومت نظامی در تهران، اعدام انقلابی هژیر توسط سید حسین امامی و سپس اعدام امامی، تبعید و بازگشت آیتاللّه کاشانی، جلسات مکرر آیتاللّه کاشانی و فداییان اسلام، اعدام انقلابی رزم آرا توسط خلیل طهماسبی و تعطیلی بازار تهران بود. اندرزگو که از اوان نوجوانی سری پرشور داشت،با دقت و مطالعه در این حوادث سرنوشتساز برای جامعه، همواره در مبارزات سیاسی برضد حکومت شاه فعالیت میکرد.
او پس از قیام ۱۵ خرداد دستگیر شد و در زیر شکنجههای طاقتفرسا اعترافی نکرد و آزاد شد. از آن زمان، وارد شاخه نظامی «هیئت مؤتلفه اسلامی» شد و در اولین حرکت خود در حالی که 19 ساله بود، در اعدام انقلابی «حسنعلی منصور»، سرسپرده آمریکا و عامل تصویب «کاپیتولاسیون» و تبعید امام خمینی(ره)، همکاری کرد.
زندگی حجتالاسلام سید علی اندرزگو از سه دیدگاه قابل بررسی و تفکر است: اول آنکه او الگوئی ممتاز از چریک اسلامی است. پیش از آنکه او قدم در عرصه مبارزه بگذارد، مبارزات مسلحانه و چریکی، از جنبه نظری و عملی منحصر گروههای چپ و مارکسیستی بود. فعالیت او و بروز تواناییهای شگفت و خارقالعادهاش، الگویی از جنگ چریکی بر مدار اندیشههای اسلامی را رقم زد و همزمان با او و پس از او بود که عده زیادی به این عرصه ورود یافتند.
روز دوم شهریور ۱۳۵۷ رژیم شاهنشاهی به شدت در تعقیب او بود و اندرزگو مجبور شد که مداوم جابجا شود تا نتوانند او را ردیابی کنند.این عنصر انقلابی برای این که مورد شناسایی ساواک قرار نگیرد، با نامهای مستعار و قیافههای متفاوت خودش را نشان میداد. از جمله اسامی مستعار او دکتر «سید حسین حسینی»، «ابوالقاسم واسعی»، «عبدالکریم سپهرنیا»، «ابوالحسن نحوی» و «آقای جوادی» بود.
چهره های متفاوت شهید اندرزگواندرزگو، نقش مهمی در وارد کردن اسلحه به ایران برای مبارزه مسلحانه با رژیم پهلوی داشت و برای این منظور به کشورهای دیگری سفر میکرد. ساواک پس از سالها تعقیب و گریز، سرانجام با کنترل مکالمات تلفنی مناطق وسیعی از تهران، او را شناسایی کرد و دریافت که در ۱۹ ماه مبارک رمضان مهمان یکی از دوستان خواهد بود. محل مورد محاصره قرار گرفت و اندرزگو که راه فرار نمیدید، اسنادی را که در جیب داشت، خورد تا به دست ساواک نیفتد. دژخیمان رژیم پس از درگیری با اندرزگو، او را مجروح کردند. با این حال، از این میترسیدند که اندرزگو، به خودش مواد منفجره بسته باشد. سرانجام، طی این درگیری در دوم شهریور ۱۳۵۷ با زبان روزه در ۳۹ سالگی به شهادت رسید. شهید اندرزگو قصد ترور شاه را داشت که شهادتش مانع انجام این نقشه شد.
اگر بخواهیم مروری بر کتاب های مرتبط با شهید سید علی اندرزگو داشته باشیم باید به کتابهای زیر اشاره کنیم.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک (کتاب هشتم) /سردار سرفراز شهید حجتالاسلام سیدعلی اندرزگو/مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات/1377.
- گفتوگو با کبری سیلسپور، همسر شهید سید علی اندرزگو(سفر بر مدار مهتاب)/مرتضی سرهنگی، هدایتالله بهبودی/کمان/1379.
- سفر صبح، زندگینامه شهید سید علی اندرزگو/محمد عزیزی/نشر شاهد/1379.
- حماسه شهید اندرزگو: بر اساس اسناد و خاطرات/مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1379.
- ستاره شمال: زندگینامه داستانی شهید سیدعلی اندرزگو/ناهید سلمانی/سوره مهر/1381.
- دار بر دوش/یعقوب توکلی/موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران/1383.
- شهید اندرزگو/رضا زنگیآبادی/انتشارات مدرسه/1385.
- فضیلتهای ماندگار:مفاخر شهدای روحانیت خراسان/محمدجواد هوشیار حاجیان یزدی/سخن گستر/1386.
- آن یار آسمانی/عبدالمجید رحمانیان/پیام آزادگان/ 1386.
انتهای پیام/