دانشجو که بودم استادی داشتیم از فیلمبردارهای قدیمی سینما. دوربین های دیجیتال تازه داشت بین بچه های فیلم کوتاه ساز جا باز می کرد. ما دانشجویان و تازه کاران اواخر دهه ی 70 از اولین هایی بودیم که به جای ساختن فیلم با...
گروه فرهنگ و هنر: دانشجو که بودم استادی داشتیم از فیلمبردارهای قدیمی سینما. دوربین های دیجیتال تازه داشت بین بچه های فیلم کوتاه ساز جا باز می کرد. ما دانشجویان و تازه کاران اواخر دهه ی 70 از اولین هایی بودیم که به جای ساختن فیلم با فرمت های 8، 16 و یا 35 میلیمتری، از دوربین های دیجیتال استفاده می کردیم. استاد محترم اما به شدت و با بند بند وجودش از دوربین های ویدئو بیزار بود. عبارتی داشت که هر وقت بحث این موضوع می شد به کار می برد؛ ایشان فیلمسازی با دوربین های 35 میلیمتری را مصداق کباب سلطانی و فیلم ویدئویی را – با شرمساری فراوان - مانند باد گلوی بعد از آن می دانست. هرچه بحث می کردیم که خود فیلم مهم است و نه فرمتِ ضبطِ دوربینِ آن، به خرج استاد محترم مان نمی رفت.
برای ما که عاشق فیلم ساختن بودیم دسترسی به دوربین ها و حلقه های فیلم 35 میلیمتری چیزی دور از دسترس بود. باید هفت مرتبه هفت خوان رستم ارشاد و فارابی و انجمن سینمای جوانان را طی می کردیم، با صد رنگ آدم سر و کله می زدیم و ده جور درخواست می دادیم تا گوشه ی چشمی به ما بشود و دوربین 35 میلیمتری را برای چند روزی با منت فراوان به ما بدهند. بعدتر تصمیم گرفتیم به جای این سر و کله زدن های بیهوده ی جانکاه که تنها آدمیزاد را فرسوده می کند و از فیلم ساختن دلزده، از دوربین های در دسترس ویدئو استفاده کنیم. حالا بعد از گذشت سال ها تقریبن دیگر هیچکس با فیلم 35 میلیمتری فیلمبرداری نمی کند. دیگر کار کردن با دوربین دیجیتال مانند بادگلو زدن نیست. مخالفت کردن با ورود دوربین های دیجیتال مانند مخالفت منتقدان ورود صدا و فیلم رنگی و سینما اسکوپ به سینما بود. حالا آن مخالفین سرسخت بیانیه صادرکن کجا هستند؟ تنها خاصیت شان این است که در کتاب های تاریخ سینما بر لب خواننده لبخند می نشانند. حالا همان نگاه نسبت به فیلمسازی با مجوز ویدئویی وجود دارد. حتا وقتی برای گرفتن مجوزهای قیچی به ارشاد می رفتم نگاه – برخی از –کارمندان محترم ارشاد به من به عنوان تهیه کننده ی فیلمی با مجوز ویدئو نگاهی از بالا بود. البته این عجیب نیست. شاید آن کارمند گرانقدر از روی رفتار بالادستی ها می آموزد، چون حتا خانه ی سینما هم فیلم هایی با مجوز ویدئویی را – حتا آنهایی که به نمایش عموم درآمده اند و در جشنواره ی فجر هم حاضر بوده اند- به رسمیت نمی شناسد. این به معنای آن نیست که هنوز تفکر آن استاد نازنین و نوع مقایسه اش بین فیلم های ویدئویی و سینمایی وجود دارد؟ ما اگر سراغ مجوز ویدئویی می رویم به دلیل قوانین سخت و دست و پاگیر است، همان قوانینی که سال ها پیش برای گرفتن دوربین های 35 میلیمتری وجود داشت.
منِ تهیه کننده اگر ده فیلم با مجوز ویدئو تهیه کنم، که هم در سینماها نمایش داشته باشند و هم در جشنواره های داخلی و خارجی حاضر باشند بازهم از دید ارشاد تهیه کننده ی سینما به حساب نمی آیم. شک ندارم که سال ها بعد، به تمایز قائل شدن بین فیلم هایی که با مجوز ویدئو و سینمایی ساخته می شدند خواهیم خندید. برای هم خاطره خواهیم گفت و سر تکان خواهیم داد و تاسف خواهیم خورد.
به هر حال یک روزی تاریخ سینمای این روزها را هم می نویسند...
احسان فولادی فرد
با افتخار تهیه کننده ی فیلم ویدئویی «قیچی»