شما بهعنوان هنرمندی که دغدغه محیط زیست سالم را دارید و همیشه خیلی مشتاقانه در اینباره حرف میزنید. فکرمیکنید چرا بدن سالم در کشور ما به مخاطره افتادهاست؟
بیماریهای این دوره و زمانه، دو جنبه دارد. جنبه اول آن ناامنی اجتماعی، مشکلات اقتصادی، بینظمی، شلختگی، بیکاری و تورم است که هیچکدام مدیریت درست و حسابی نمیشوند. این مشکلات باعث اضطراب و دلهره آدمها میشوند. افزایش بیماریها فقط مربوط به بیماریهای جسمانی نیست و اتفاقا بیماریهای روحی بیشتر است. فکر میکنم خیلی از این بیماریها روان-جسمانی است. روان آدمیزاد، روی جسم او تاثیرمیگذارد و اگر روح و روان فردی مضطرب و خسته باشد، جسم او را بیمار میکند. از دوست و آشناها میشنویم که میگویند امنیت شغلی نداریم. فردی کلی سرمایه میگذارد و کاری مثل یک نمایشنامه و فیلمنامه را شروع میکند(من در مشاغل مرتبط با هنر مثال میزنم در حوزههای دیگر هم بهعنوان مثال فردی تمام سرمایهاش را میگذارد و یک کارخانه لبنیاتی تاسیس میکند) اما بعد از مدتی میبیند که امنیت سرمایه درشغلش آنطور که باید نیست و هزار نوع مشکل سر راهش سبز میشود. وقتی میخواهیم فیلم بسازیم، باید از تمام افراد در هیاتهای مختلف ارشاد طی مراحل مختلف ساختن، مهر و امضا بگیریم و تایید آنها را بگیریم تا سناریویی ساخته شود. سناریو را میخوانند، تایید میکنند و بعد فیلمساز شروع به تولید میکند اما زمانی که فیلم ساختهشده و میخواهد اکران شود، یکمرتبه جلوی نمایش آن را میگیرند! این کارها چه معنی میدهد؟ اگر موضوع فیلم ممنوعه بود، از اول میگفتید ساختن این فیلم ممنوع است. چرا در این وضعیت اقتصادی نابسامان اجازه ساختن را صادر و کاری کردید که یک گروه فیلمسازی به مدت یکسال تا یکسال و نیم، تمام وقت و انرژیشان را صرف تولید فیلم کنند و در نهایت بیسرانجام بماند. بهعنوان مثال آقای وزیر یا معاون وزیر بگوید: «نخیر؛ این فیلم نباشد.» از اول میگفتید که این فیلم نباشد. بعد در جواب میگویند: «من تازه رفتهام این فیلم را دیدهام.» وظیفه شما بهعنوان وزیر این است که از همان اول این فیلمها را ببینید، راشها را ببینید و بفهمید سناریو آن چیست. اگر هم خودتان وقت چنین کاری را ندارید، یک عده را برای این نوع فعالیتها بگذارید. افرادی که نظرشان در آخر مورد تایید شما باشد. نه اینکه هیاتهای مختلف، در این وزارتخانه بنشینند و مجوزها را امضا کنند و بعد یکمرتبه وزارتخانه زیر همه قول و قرارها بزند و امضاهای مسئولانش را نقض کند. پس اگر چنین است و افرادتان را قبول ندارید، خود شما از اول بیایید در این امور دخالت کنید. این رویهها غلط است.
به نظر شما این برخوردها، موجب بروز ناراحتیهای جسمی و روحی نمیشود؟
مدیران ما باید یاد بگیرند. همین کارهای نادرست است که باعث عصبیت و آسیب به سلامتی مردم میشود. جنبه دوم بیماریهایی امروزه هم به آلودگیهای محیطی فضای زندگی ما برمیگردد. فضایی که در آن زندگی میکنیم. در این فضا اصلا اکسیژن کافی به ما نمیرسد. کارشناسان محیط زیست میگویند در هوای مورد تنفس ما ایرانیها، سرب و مواد سمی زیادی وجود دارد و با تنفس وارد جریان خونمان میشوند. همین مواد سمی است که باعث میشود، آدرنالین در بدنمان بیش از حد ترشح کند و روی جسممان تاثیر بگذارد. مگر میشود هر روز در معرض آلودگیهای مختلف زیست محیطی بود و جسم بیماری نداشت. این آلودگیها مثل زهر است و ما آن را استنشاق میکنیم. ممکن است جوانها بیشتر مقاومت کنند اما سالخوردگان نمیتوانند تحمل کنند و زودتر آسیب میبینند.
همانطور که اشاره کردید و به گفته کارشناسان سلامت، در شرایط کنونی دلیل 85 درصد سرطانها، عوامل محيطي است و بخش كمتري به وراثت مربوط میشود. به هرحال این بحران در جامعه ما در حال وقوع است. بهنظر شما باید یک برنامه ضربتی داشته باشیم؟
همیشه این پرسش برایم باقی است که چرا هیچگاه راهکاری ضربتی، عملی و عملگرا ارائه نمیشود و درباره موضوع بسیار حساس آلودگی هوا همچنان بهعنوان تز و نظریهای انتزاعی صحبت میشود و آلودگی محیط زیست همچنان پایدار و هر سال بد و بدتر میشود؟
فکر میکنید باتوجه به تبعات اجتماعی کاهش سلامتی در جامعه، چگونه میتوان همچنان به بسیج سرمایه اجتماعی در این زمینه امیدوار بود؟
من بهعلت شرکت در فستیوالهای فیلم به اغلب کلان شهرهای بزرگ مثل لوسآنجلس، شیکاگو، نیویورک و شهرهای اروپا، پاریس، لندن، رم و همینطور توکیو و هنگگنگ و شانگهای و تایوان و غیره سفرکردهام و همهجا شاهد آلودگی هوا و چند سال بعد رفع و رجوع آن بهصورت حیرتآوری بودهام. نمونه اولش شهر لسآنجلس در دهه شصت بود که در دانشگاه آنجا تحصیل میکردم و هر روز صبح اولین خبر، مسئله اسماگ (smog) ؛ یعنی همان دود و آلودگی و میزان چشمدرد (Eye Irritation) بود ولی چند سال بعد که دوباره به آنجا رفتم، شهر را تر و تمیز و بری از آلودگی، مگر در نقاطی از مرکز شهر و آن هم بسیارکم، یافتم. خب اینها چهکار کرده بودند؟ بهترین نمونهاش شهر رم است که تقلید همان الگوی کلانشهرهای دیگر مثل توکیو و غیره است. اینها با یک تیر، سه نشان زدهاند و همه موفق شدند. میزان مشارکت عملی دولت یا سرمایههای اولیه مهم است. از یک طرف، کلیه اتومبیلهای دودزا و از کارافتاده را انتظامات آنها دستگیر کردند و دولت آنها را از صاحبانشان در کمال گشادهدستی و کمکرسانی خرید، با اقساط طولانیمدت و همه را روانه کارخانههای بازیافت کرد. به این ترتیب هم از شر کامیونها، اتوبوسها، مینیبوسها، سواریها و بهخصوص موتوریهای دودزا و اسقاط خلاص شدند و هم با بر پایی سیستم بازیافت کلی شغل ایجاد کردند و باعث رونق اقتصادی و کاریابی شدند. از آنطرف هم کارخانههای متعدد تولید اتومبیلهای نو، جهت صاحبان اسقاطها را به راه انداختند و با اشتغالزایی بالا به رشد اقتصادی کمک کردند و آلودگی را به میزان هشتاد درصد کاهش دادند. این یک فرمول کارآمد و شناختهشده است که نمیدانم چرا دولت در اجرای آن اینقدر ضعیف عمل میکند. مسئله معاینه فنی خودروهای دودزا از نوع کارهای عبث است چون بهخوبی دیده شده که یک ماه یا یک هفته بعد دوباره خودرو به دودزایی افتاده است. روزانه هزاران اتومبیل به شهرهای ما اضافه میشود، در ازای آنها چند اتومبیل اسقاط -با این بنزین معیوب- از دور خارج میشود.
به نظر شما اینها تا چه حد امكان عملیاتی شدن دارد؟ یا اینكه بیشتر حرف روی كاغذ است؟
مسئله آلودگی، یک معضل همگانی است که شامل حال دولت، ملت و همه نهادهای دولتی و غیردولتی میشود، هر روز میزان متناوبی سم و زهر به ریههای کلیه ابنا بشری که در ایرانزمین زندگی میکنند رسوخ میکند. این کامیونهای غولآسایی که از بیخ گوش شما میگذرند و دود سیاه غلیظی را به حلقوم شما وارد میکنند، شوخی ندارند. شما و بچه شما را مسموم میکنند که عوارضش بهزودی بروز خواهدکرد. خدا نکند که سه چهار تا از این کامیونها در یک تونل دراز رو به شمال یا جنوب بهعلت بسته بودن راه بایستد و همچنان دود غلیظ و سیاه خود را بیریا و آزادانه رها کنند. ما اگر ملت هوشمند و خردمندی باشیم باید یک راهکار عملی –همانکه در تمام کلان شهرهای دنیا به آن عمل کردند- ابداع و اختراع کنیم. در جواب سوال شما باید بگویم بهنظر من خود ملت هم باید بسیج شوند و با استفاده از نیروهای کارآمد، سپاه، بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) و آستان قدس رضوی که از سرمایههای کلانی برخوردارند و خوب میدانند که با سرمایهگذاری در این زمینه باعث نجات خانواده، فرزندان و مردم کشور خود میشوند. گشتهای ارشاد و بسیج، یک بسیج عمومی وسرمایهگذاری کلان به راه اندازد تا طبق فرمولهای رایج که در کلانشهرهای دنیا اجرا و به نتایج مطلوب رسیده است، این معضل را حل کنند.
فکر میکنید دولت تا کجا میتواند مردم را در مشکلات درمانیشان همراهی کند؟
دولت باید به وضعیت بیمه توجه بیشتری کند. بیمهها هیچ کمکی به درمان نمیکنند. فقط 20 تا 30 درصد هزینه را تامین میکند و برای خیلی از داروها و بیماریها هم بیمه تعلق نمیگیرد. در حالیکه کشور ما میتوانست درمیان کشورهای اطرافش وضع بهتری از این نظر داشته باشد و دولت همه مردم را بیمه کند. ما باید تامین اجتماعی داشته باشیم، چیزی که همه دنیا دارند. وقتی مردم مریض میشوند و به بیمارستان میروند 80 تا 90 درصد هزینههای درمانشان را دولت میدهد. ما هم باید بیمه اجتماعی داشته باشیم دولت وظیفهاش این است که همه را بیمه کند. هزینههایی که صرف چیزهای دیگر میکنند، کمی از آن را صرف تامین اجتماعی مردم بکنند. مهمترین وظیفه دولتها همین است که همه مردم نه فقط شاغلان را و حتی آنهایی که تا به حال شاغل نبودهاند و کسی را ندارند بیمه تامین اجتماعی کنند. گرانی زیاد شده است و همین گرانی، مشکلات بیشتری را برای مردم ایجاد کرده است. وزارتخانههای مختلف بودجههای مناسبی را از دولت میگیرند ولی در بودجهبندیشان بخشی را به این سازمان و بخشی را به آن سازمان میدهند و سازمانها هم کاری از پیش نمیبرند. در حالیکه این بودجهها باید صرف مشکلات مردم شود.
با توجه به مشکلاتی که آلودگیهای زیستمحیطی درمیان مردم ایجاد کرده است، آیا شما هم این اتفاق را در زندگی شخصیتان احساس میکنید؟
بله؛ کاملا تفاوتها را نسبت به گذشته احساس میکنم. بهعنوان مثال خیلی بیشتر از قبل میشنوم که دوستانم مریض شدهاند، سرطان یا بیماریهای دیگر گرفتهاند. انگار همه داریم تلف میشویم. من و خانوادهام در کرج زندگی میکنیم، وقتی از کرج به سمت تهران میآیم در اتوبان از یکجایی به بعد میبینم که دود سیاهی تهران را فراگرفته است، بهطوریکه حتی برج میلاد هم گاهی محو میشود و دیده نمیشود. این سیاهیها همان گازهای سمی هستند که ما آنها را تنفس میکنیم و خودمان متوجه نیستیم. چون داخل آن هستیم حسش نمیکنیم. مثل ماهی که درون آب است، ما هم درون گاز هستیم. راحت زندگی میکنیم ولی نمیدانیم چه بلایی بر سر ما خواهد آمد. این هوا و گازها برای همه اقشار جامعه است و فرقی میان ما وجود ندارد.
آیا زندگی در تهران به سلامتی شما صدمه میزد؟
تاثیر این نوع چیزها خیلی واضح و مشخص نیست. رفته رفته روی بدن اثر میگذارد، چیزی نیست که یک دفعه احساسش کنید و شوکهتان کند. اینجا هم همین است، کرج هم مثل تهران آلوده است. البته جایی که ما زندگی میکنیم خارج از کرج است و هوا بهتر است. آلودگی رفته رفته روی جسم اثر میگذارد، همانطور که آن ناامنیها رفته رفته اثراتش را نشان میدهد و مردم را دچار مشکلات روحی-روانی میکند. بهنظرم جامعه ما متشکل از افراد دو شخصیتی و چند شخصیتی شده است و وقتی نگاه میکنم میبینم چقدر همه چیز نامنظم است. نوعی دورویی در درون شخصیت ما رخنه کرده که همه را دچار اختلال روحی-روانی کرده است.
چگونه میتوان جامعه را به اهمیت سلامت حساس کرد؟
اطلاعرسانی درباره سلامت به رسانهها بستگی دارد. تلویزیون، رادیو، مجلات، روزنامهها و سینما اطلاعاتی را در اینباره در اختیارمردم بگذارند و مردم را آگاه کنند. درباره بیتوجهی به سلامت و گرفتاریهای حاصل از آن به مردم الهام که نمیشود. باید به آنها یاد داد، گوشزد کرد و اطلاع داد. دوره امروز دوران اطلاعرسانی است. باید علامتها، نشانیها و آدرسها درست باشند و مردم را اشتباه راهنمایی نکنند.
چرا سینما در این زمینه بهطور جدی وارد عمل نشده است؟
قطعا سینما هم میتواند اینکار را انجام دهد. فیلمهای مستند در این زمینه تاثیر خوبی دارند. فیلمهای داستانی باید برد داشته باشند تا مردم را درگیر خود کنند. من در فیلمی که برای محیط زیست ساختم فقط توانستم تا آنجا بگویم که در شهرها آشغال نریزید، زبالههایتان را در جای مشخصی بریزید و نگذارید آشغالها در کوچه و خیابان آلودگی ایجاد کنند. به نظافتچی شهر متکی نباشید و همانطور که خانهتان را تمیز نگه میدارید، شهر را هم تمیز کنید.
چه کارهایی در طول روز برای سلامتی خود انجام میدهید که این آسیبها را جبران کند؟
من همیشه اهل ورزش بودم. در تیم بسکتبال بودم، والیبال بازی میکردم، شنا میکردم و تنیس هم جزو یکی از محبوبترین ورزشهای من است. البته چند سالی است که کم تنیس بازی میکنم، بیشتر شنا میکنم و راه میروم. جسمم طوری پرورشیافته که در طول روز باید یک حرکتی انجام دهم و تحرک داشته باشم، نمیتوانم یکجا بنشینم.
به نظر شما سادهترین کاری که میتوان برای داشتن بدن سالم انجام داد، چیست؟
غذاهای ارگانیک بخوریم، غذاهای کنسروی و کارخانهای، ژامبونها و سوسیسها مواد نگهدارنده دارند و سالم نیستند. امروزه همه دنیا فهمیدهاند مواد شیمیایی که در غذاهای آماده وجود دارد برای بدن مضر است و بر کارکرد بدن تاثیر میگذارد.
منبع:صبا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com