حداقل یک آیه در روز/17 مرداد 95/
سوگند به عزتت حتماً همگیشان را اغواء میکنم
امام صادق ع درباره سجده نکردن ابلیس بر آدم فرمود: ... ابلیس گفت: پروردگارا! مرا از سجده بر آدم عفو کن و من تو را چنان عبادت کنم که هیچ فرشته مقرب و نبی مُرسَلی تو را آن گونه عبادت نکرده باشد.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 17 مرداد به آیه 82 سوره ص پرداخته شده و در آن آمده است:
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ
سوره ص (38) آیه 82
ترجمه
[ابلیس] گفت: پس [حال که چنین است]، سوگند به عزتت حتماً همگیشان را اغواء میکنم؛
حدیث
1) امام صادق ع درباره سجده نکردن ابلیس بر آدم فرمود: ... ابلیس گفت: پروردگارا! مرا از سجده بر آدم عفو کن و من تو را چنان عبادت کنم که هیچ فرشته مقرب و نبی مُرسَلی تو را آن گونه عبادت نکرده باشد.
خداوند تبارک و تعالی فرمود: نیازی به عبادتت ندارم. من فقط میخواهم آن گونه که من میخواهم عبادت شوم، نه آن گونه که تو میخواهی. بدین ترتیب، از سجده کردن ابا کرد و خداوند متعال فرمود: «بیرون شو که تو راندهشده هستی؛ و تا روز جزا لعنت من بر تو باد.» (ص/77-78)
ابلیس گفت: پروردگارا! چگونه چنین میکنی در حالی که تو محض عدالت هستی و بر کسی ستم نمیکنی؟ آیا پاداش عمل [گذشته]ام هدر است؟
فرمود: نه؛ از امر دنیا هرچه میخواهی به عنوان پاداش عملت بخواه تا به تو بدهم.
پس اول چیزی که خواست باقی ماندن تا روز جزا بود؛ که خداوند فرمود: به تو عطا کردم.
گفت: مرا بر فرزندان آدم مسلط فرما!
فرمود: مسلطتت کردم.
گفت: مرا همچون خون در رگها در وجود آنها جاری ساز.
فرمود: جاری ساختم.
گفت: خدایا هیچ فرزندی نیاورند مگر اینکه به ازای هریک دو فرزند به من دهی؛ و من آنها را ببینم در حالی که آنها مرا نمیبینند؛ و به هر صورتی که بخواهم برایشان ظاهر شوم.
فرمود: به تو عطا کردم.
گفت: پروردگارا ! بر من بیفزا!
فرمود: جایگاه تو را در سینههای آنها قرار دادم.
گفت: همین بس است. و آنگاه بود که گفت: «سوگند به عزتت حتماً همگیشان را اغواء میکنم؛ مگر بندگان خالصشدهات را.» (ص/82-83) «سپس از مقابل و از پشت سر، و از راست و از چپ میآیم و اکثرشان را سپاسگزار نخواهی یافت.» (اعراف/17)
و از امام صادق ع روایت شده است که چون خداوند تبارک و تعالی به ابلیس آن توانایی را داد، آدم گفت: پروردگارا ! او را بر فرزندانم مسلط گردی و و همچون جریان خون در رگها جاری ساختیريال و به او دادی آنچه که دادی؛ پس سهم من و فرزندانم چه میشود؟
فرمود: برای تو و فرزندانت اینکه هر بدی را یکی، و هر خوبی را دهبرابر [پاداش میدهم].
گفت: پروردگارا ! بر من بیفزا!
گفت: توبه را تا زمانی که جان به گلو برسد گسترش دادم.
گفت: پروردگارا ! بر من بیفزا!
فرمود: میبخشم و برایم مهم نیست [بیمحابا میبخشم]
گفت: همین بس است.
[به امام صادق ع] گفتم: فدایت شوم! به موجب چه چیزی ابلیس از جانب خدا مستوجب آن چیزهایی شد که خدا به او داد؟
فرموئ: به خاطر کاری که انجام داده بود که خدا از آن کارش قدردانی کرد.
گفتم: فدایت شوم: آن چه بود؟
فرمود: دو رکعت که در آسمان در مدت چهار هزار سال بجا آورد.
تفسير القمي، ج1، ص42
برای مطالعه متن اصلی (عربی) حدیث به لینک زیر مراجعه کنید:
http://lib.eshia.ir/12015/1/42
تدبر
1 «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ ...»: قبلا (در جلسه122، «نکات ترجمه») بیان شد که «عزت» به معنای «شکستناپذیری»، و حالتی در شخص است که مانع از آن میشود که مغلوب واقع شود. جالب است که شیطان برای گمراه کردن انسانها، به عزت خدا قسم میخورد. این قسم،
از طرفی نشان میدهد که او چقدر در کارش مصمم است (بویژه که با «لـ» و «نّ» هم بر این اغواگری تاکید کرد)؛
و از طرف دیگر نشان میدهد که خودش هم میداند که کارش خدشهای در ربوبیت خدا ایجاد نمیکند، چرا که در عین اذعان به اینکه خدا به هیچ عنوان مغلوب واقع نمیشود، اقدام به گمراه کردن انسانها میکند.
2 «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ»: چرا شیطان کلمه «أجمعین» را به کار برد، بویژه که در آیه بعد، مخلصین را غیرقابل اغواء دانست؟
الف. ظاهرا شیطان میخواهد بگوید من تمام سعی و تلاش خود برای گمراه کردن همگان را به کار میبرم و از این جهت هیچکس را هم استثنا نمیکنم؛ اما پیشاپیش میدانم که یک عدهای هستند که هرچقدر هم من بکوشم، حریف آنها نمیشوم. این نشان میدهد عصمت مخلَصین (انبیاء و امامان) منافاتی با اختیار آنها ندارد، و با عصمت فرشتگان متفاوت است. شیطان اصلا سراغ فرشتگان نمیرود، اما سراغ معصومین هم میآید، هرچند خودش میداند که حریف آنها نمیشود. (توضیح بیشتر ان شاءالله در بحث از آیه بعد خواهد آمد)
ب. کلمه «جمیع» و «أجمع» برای تاکید بر «اجتماع در یک امر» است (مفردات/202) بهویژه در جایی که احتمال جدایی افراد میرود (المصباح المنیر2/ 109) و علیالقاعده این تاکید در تعبیر «أجمعین» بیشتر هم شده است. شاید شیطان میخواهد بگوید من بشدت روی کار جمعی حساب میکنم تا کار فردی؛ همان چیزی که همواره مشاهده میشود فرد بسیاری از اوقات تحت تاثیر جماعت قرار میگیرد (تا حدی که برخی معتقد به جبر جامعه شدهاند) و هر باطلی وقتی توسط جماعتی انجام میشود، قبح آن میشکند؛ و وقتی گناهی در جامعهای عمومیت یافت، هم انجام آن برای تکتک افراد راحتتر میشود و هم انجام ندادن و مخالفت کردن با آن بسیار دشوارتر میشود.
اگر این نکته را جدی بگیریم درمییابیم که چرا اسلام این اندازه بر امر به معروف و نهی از منکر تاکید کرده است، تا حدی که قرآن کریم معیار بهترین امت بودن را رعایت آن دانسته (آلعمران/110)؛ و امیرالمومنین ع تمامی اعمال نیک (از جمله جهاد) را در قبال آن همچون آب دهانی در قبال دریایی عمیق معرفی کرده است. (نهجالبلاغه، حکمت374)
3 «قالَ فَبِعِزَّتِكَ ...»: استفاده از تعبیر «فَبِعِزَّتِكَ» توسط شیطان نشان میدهد که اگرچه ایمان باید مبتنی بر شناخت باشد، اما ایمان چیزی بیش از شناخت است. شیطان خدا را چنان میشناخت که میدانست او قدرت مافوقی است که هیچگاه مغلوب نمیشود، و حتی به او قسم خورد؛ اما در عین حال به تصریح قرآن کریم «کافر» بود (بقره/34؛ ص/74). وی علاوه بر توحید، نبوت (اینکه عدهای مخلَص و لذا معصوماند: ص/83) و معاد (چون تا روز قیامت مهلت خواست: ص/79) را هم میشناخت، با این حال، کافر بود. اینها نشان میدهد، برای مومن بودن، علاوه بر شناخت، تسلیم بودن در برابر حقیقت و استکبار نورزیدن در برابر حق هم لازم است. (مطهری، عدل الهی/267-278)
4 «قالَ فَـ + بِعِزَّتِكَ ...» حرف «فـ» اصطلاحا فاء تفریع است، یعنی این مطلب را فرع بر مطلب قبلی قرار میدهد. آیه قبل، بحث از مهلتی است که خدا به شیطان داد؛ و کاربرد «فـ» در ابتدای جمله شیطان، بدین معناست که: حالا که به من مهلت دادی، من هم همه را گمراه میکنم.
این یک خصلت شیطانی است که متاسفانه در بسیاری از افراد پیدا میشود: اینکه به آنها امتیازی میدهند، اما به جای تشکر و قدردانی، همان امتیاز را دستمایه سوءاستفاده و ضربه زدن قرار میدهند.
مواظب باشیم این خصلت شیطانی در ما راه پیدا نکند؛ یا اگر خدای ناکرده راه پیدا کرده، علاجش را جدی بگیریم؛ که بعد از سجده نکردن، این اولین گام شیطان در فاصله گرفتن از خدا بود.
5 سوال
چرا خدا به شیطان اجازه گمراه کردن انسان را داد و این همه امکانات در اختیارش قرار داد (حدیث1)؟
پاسخ:
خداوند به انسان اختیار داده که بتواند خودش راه سعادت را انتخاب کند. در عین حال، هم پیامبرانی فرستاده و هم به او توانایی فهم و عقل داده که بتواند راه درست را بشناسد. در واقع، یکی از فلسفههای خلقت انسان، این است که امتحان شود و با انتخاب خودش رشد کند.
امتحان و انتخاب زمانی معنا دارد که نهتنها دست کم دو گزینه پیش روی شخص وجود داشته باشد، بلکه برای هر دو گزینه نیز انگیزههایی در کار باشد. فطرت و وجدان انسان و فرشتگان از سویی او را به سمت خوبیها دعوت میکنند.
بدی هم از آن جهت که بد است، رغبت کسی را برنمیانگیزد؛ پس لازم است که شیطانی فریبکار هم در کار باشد که بدی را خوب جلوه دهد و انسان را به سمت بدیها بخواند تا امتحان الهی واقعی باشد. اگر شیطان نبود و بدیای نبود، ارزش خوبیها واقعا شناخته نمیشد. به همین جهت است که انسانی که میتواند گناه بکند و نمیکند، به جایگاهی برتر از فرشتگانی میرسد که اصلا نمیتوانند گناه بکنند. به تعبیر دیگر، پاکیای بسیار ارزشمند است که شخص بتواند ناپاک باشد و انگیزهاش را هم داشته باشد، اما پاک بماند.
منبع: بولتن نیوز