برایان سویلز، آیندهپژوه و تحلیلگر فضای دیجیتال، در سال 2007، مقالهای با عنوان «روزنامهنگاری نمرده اما روزنامهها میمیرند» نوشت. گرچه 2007 سالی بود که عرضه نسل اول آیفون نوید روند خوبی را در دنیای دیجیتال میداد، با این حال پیشبینیهای «مرگ تدریجی روزنامهها» چندان وسعتی نداشت.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، برایان سویلز، آیندهپژوه و تحلیلگر فضای دیجیتال، در سال 2007، مقالهای با عنوان «روزنامهنگاری نمرده اما روزنامهها میمیرند» نوشت. گرچه 2007 سالی بود که عرضه نسل اول آیفون نوید روند خوبی را در دنیای دیجیتال میداد، با این حال پیشبینیهای «مرگ تدریجی روزنامهها» چندان وسعتی نداشت.
سویلز میپرسد: «ما در زمانهای شگفتانگیز زندگی میکنیم. همه چیز در پیرامون ما با پشتکاری خوفناک در حال تغییر است. اما سازگاری و تمایل به حفظ مصرفکنندگان در صنعت رسانه کجاست؟ آیا روزنامهنگاران مشکل دارند؟» سویلز این مقاله را با نگاهی مثبتانگارانه پایان میدهد: نیاز است تا با پیشرفتهای فناوری سازگار شد به جای آنکه دست روی دست گذاشت و آن را انکار کرد. روزنامهنگاری سنتی شاید بمیرد اما این به معنای مرگ خبر و گزارش نیست.
اما در سال 2016، دیل ماهاریج، استاد روزنامهنگاری دانشگاه کلمبیا، در مقاله «چه بلایی سر روزنامهنگاران میآید وقتی کسی دیگر نخواهد آثار آنها را چاپ کند؟» اثر پیشرفتهای فناوری را بر رسانههای خبری امروزی ارزیابی کرد. اتاقهای خبر محو خواهند شد و گزارشگران پیشکسوت از سوی حرفه خود بیش از همیشه در حال فشار خواهند بود. به کار بردن واژه «زلزله» نخنما شده اما تنها همین واژه است که آنچه بر روزنامهها میرود را توضیح میدهد.
در ایالات متحده در سال 2007، 55 هزار روزنامهنگار تماموقت در 14هزار نشریه روزانه مشغول بودند. در سال 2015 این رقم به 32هزار و 500 نفر رسیده است. در پاییز 2015 نیز شاهد افزایش تعدیل و اخراجها در رسانههایی چون لسآنجلستایمز، نیویورک دیلی و نشنال جئوگرافیک بودهایم. به طور سنتی خبرنگاران احساس ثبات شغلی دارند چرا که روزنامهها همیشه پرتقاضا بودهاند و اتاقهای خبر با سردبیران و گزارشگران پرشور خود، حتی در دوران رکود بزرگ امریکا، در دهه 1980، دست به اخراج خبرنگاران نزدند.
مقالهای دیگر در «وسترن ژورنالیسم» ابعاد دیگر این قضیه را بازگو میکند: ظاهراً سهامداران رسانههای عمومی از پرداخت حقوقهای بالا به روزنامهنگاران سرشناسی که مردم کمتر و کمتر به خواندن مطالبشان رغبت میکنند، خسته شدهاند. صنعت رسانه در تلاش است با این واقعیت کنار بیاید که تنها نسلهای قدیمیتر هنوز به خواندن روزنامه و گوش دادن به رادیو یا حتی دیدن اخبار شبانگاهی میپردازند. اما نسل هزاره رفتار دیگری دارند: آنها اخبار را پس از اینکه دوازده ساعت برخط (آنلاین) بوده، کهنه خواهند یافت؛ جایی که قبل از اینکه برای چاپ به اتاق خبر برسد از طریق شبکههای اجتماعی بازیافت و بازآورده و بازقالببندی شده است. با توجه به این، گرچه اخبار تلویزیونی چرخه کوتاهتری دارند، اما نسل هزاره آنقدر با گوشی هوشمند خود مشغول است که نمیرسد اخبار را از تلویزیون تماشا کند. چرا باید زحمت روشن کردن آن را در بخش خبری ساعت 21 به خود بدهد وقتی که هر خبر تازهای را در وقت خودش میتواند دنبال کند؟ در نتیجه خبرنگارانِ امروز با تعداد کلیک و اشتراکگذاری و نظراتی که تولید میکنند رسمیت خواهند یافت. بدون بازدید از صفحه، او بیکار خواهد بود.
آماندا سانتوز، تحلیلگر روزنامهنگاری و رسانههای اجتماعی، در مقالهای در لینکداین، نقش آینده نسل هزاره را در رسانههای خبری مورد بررسی قرار میدهد. آیا این نسل رشد خواهند کرد و پس از اینکه چشمهایشان در اثر زل زدن به صفحه نمایش درخشان و کوچک آسیب دید، به سمت «عادتهای قدیمی» تماشای تلویزیون و خواندن روزنامه و اشتراک مجلات بازخواهند گشت؟
خیر. نسل هزاره در حال بازگشت نخواهد بود. چرا که در این میان رسانههای خبری آسیب دیدهاند و آنها را وامیدارد دوباره به کلیک رو آورند. حتی محتوای اخبار نیز آسیب دیده است؛ برای مثال گزارش هر توئیت بیمعنایی از دونالد ترامپ: «من راجع به هر چیز بیاهمیتی هم که توئیت کنم، آنها در عرض چند ثانیه آن را گزارش میکنند.» این مقاله چنین آینده تلخی برای رسانههای خبری تصویر میکند: «ما شاهد تولید روزافزون اخباری خواهیم بود که در بنگاههایی خارج از روزنامهنگاری رسمی تولید شدهاند و از اینرو اخبار مستقل جای خود را به تبلیغاتگرایی خودمحورانه خواهد داد.»
با این حساب آیا روزنامهنگاری مستقل به حیات خود ادامه خواهد داد؟ سانتوز معتقد است که عادتهای فعلی، تمامیت روزنامهنگاری را به خطر انداختهاند و آنچه را «ارزش خبری» نام دارد آلوده کردهاند. با این حال منابع موثق منسوخ نخواهند شد؛ «نقش خبرنگاران حرفهای تنها مطلع کردن ما از آنچه رخ میدهد نیست بلکه آنان به شیوهای که ما بتوانیم درک کنیم، رویدادها را تفسیر، تشریح و ترجمه میکنند. آنان بافت تاریخی، پسزمینه و پیوند رویدادها به تصاویر را به دست میدهند؛ کاری که روند یک هشتگ در توئیتر قادر به انجام آن نیست.»روزنامهنگاری واقعی با تاریخ طولانی خود، در تکامل و انطباق با نیازهای مردم و ابزارهای همیشه در حال تغییر تعریف میشود. روزنامهنگاری با اختراع ماشین چاپ که انتشار کتابهای خبری، مجلات و روزنامهها را ممکن ساخت تکامل یافت. پیدایش تلگرام نیز آن را وادار به تغییر کرد و گزارش اخبار را به نحوی بیسابقه میسر کرد. اختراعات معاصر نیز همواره روزنامهنگاری را به سمت تغییر و تکامل سوق میدهند و در واقع اینترنت نیز چیزی بیش از همان اختراعات نیست.
سالیان سال، محققان و منتقدان اجتماعی نگران نسلهای جدید بودند که کمتر از نسلهای قبلی و دوران پیشادیجیتال به اخبار علاقهمند هستند. در حالی که نسلهای قبلی روزنامهها را میخوانند، کانالهای خبری را میبینند و اغلب اخبار را دنبال میکنند، اما نسل هزاره وقت بیشتری را در شبکههای اجتماعی سپری میکنند و آگاهی آنان از جهان از طریق کشف اتفاقی و تصادفی اخبار در همین شبکهها انجام میگیرد. اما واقعیت این است که نسل هزاره از این شبکهها اخبار را میجوید. مطابق آمارها درصد بالایی از استفادهکنندگان شبکههای اجتماعی اذعان کردهاند که اطلاع از اخبار مهمترین انگیزه آنان در استفاده از این برنامهها است. در حقیقت با نفوذ شبکههای اجتماعی بر رسانهها، منصفانه است که بپرسیم آیا این شبکهها برای اخبار فوری و مهم تبدیل به یک ابزار مناسب نشدهاند؟در هر صورت بدون شک روزنامهنگاری، آن ابزاری که به کار گرفته میشود، نیست. قبل از آنکه بخواهیم آن را مرده فرض کنیم، مهم است که جهان در حال تغییر و پیشرفتهای فناورانه را مد نظر قرار دهیم. و نیز کسانی که میخواهند با رسانههای خبری کار کنند برای حفظ خوشنامی تاریخی روزنامهنگاری باید خود را با این تحولات همراه کنند. در تماس بودن با جهان مهمترین بخش از زندگی نسل هزاره است و همین نویدی است برای آینده روزنامهنگاری.