تاریخ نشانگر این واقعیت است که اسلام با تمام شئون خود در جوامع مختلف نفوذ کرده است. اگر این نفوذ تنها وابسته به توان نظامی بود قابلیت حضور در قلب اروپای جاهلی را نداشت، اما پیشرفتهای علمی، اقتصادی و رفتاری و معرفتی مسلمانان جوامع مختلف را جذب خود کرد...
گروه سیاسی: فتح آندلس و پیشروی مسلمانان در مغرب زمین و اروپا را میتوان اوج قدرت مسلمانان و توانایی سیاسی، اجتماعی و نظامی ایشان نامید.
به گزارش بولتن نیوز، اما خارج از صحبت درباره توانایی نظامی و اقتصادی حکومت اسلامی، آنچه که بیشتر قابل توجه است، چگونگی کشورگشایی و در قبال آن وضع منطقهای که مسلمانان بر آن استیلا یافته بودند در مقابل رفتار دول غربی و استعمارگری که بر سرزمینهای اسلامی سیطره یافته بودند جلب نظر میکند.
تاریخ نشانگر این واقعیت است که اسلام با تمام شئون خود در جوامع مختلف نفوذ کرده است. اگر این نفوذ تنها وابسته به توان نظامی بود قابلیت حضور در قلب اروپای جاهلی را نداشت، اما پیشرفتهای علمی، اقتصادی و رفتاری و معرفتی مسلمانان جوامع مختلف را جذب خود کرد. برای نمونه در ایران نیز مردمی که سلوکیان را وادار به تغییر و خروج از ایران کرده بودند، با شیوه رفتاری مسلمانان و آنچه که ایشان به ایرانیان عرضه کرده بودند، با همه وجود پذیرای اسلام گشتند و هماکنون مهمترین پایگاه اسلام نیز سرزمین ایران میباشد.
اساسا در طول تاریخ هر زمان که مسلمانان به منطقهای جدید ورود میکردند، آن منطقه پس از مدتی به اوج شکوه خود در تمامی زمینهها دست مییافت. برای مثال سرزمین «ایبری» که پس از فتح توسط مسلمانان به «آندلس» تغییر نام پیدا کرد، سرزمینی فقیر، عقب افتاده، درگیر تفتیش عقاید و خشک و بی آب و علف بود. اما پس از فتح توسط مسلمانان، به علت پیشرفتهای بسیار در زمینه علمی، شاهدتغییراتی چشمگیر در این منطقه هستیم. از راهاندازی مزارع و آباد کردن مناطق مختلف تا راهاندازی مشاغل و کارخانههای پارچه بافی، برای مثال در شهر طلیطله فقط پنجاه کارخانه ریسندگی و پارچهبافی وجود داشت که چهل هزار کارگر در این صنایع مشغول به کار بودند.
این پیشرفت محدود به کشاورزی و صنعت نمیباشد. رشد علمی در همه علوم آنروز جهان مانند پزشکی، ستارهشناسی، فلسفه و بسیاری دیگر نشاندهنده نوع رفتار مسلمانان فاتح میباشد. همچنین آثار تاریخی برجای مانده در مناطق تحت سیطره مسلمانان، نشاندهنده اوج هنر معماری در طول تاریخ میباشد که نمود بسیار زیادی نیز دارد. علاوه بر اینها رشد اجتماعی در این جوامع شایان توجه است. توجه به نقش زنان در اجتماع، رشد اخلاقی و رفتاری و معرفتی جامعه همواره سرلوحه مسلمانان بوده است و توانستهاند تغییراتی اساسی در همه این زمینهها در این جوامع به وجود بیاورند. آنچه که اهمیت دارد پذیرش تمامی این ویژگیها از سوی مردم مناطق تحت تسلط حکومت اسلامی بوده است و همین پذیرش، باعث قبول تغییرات و بروز پیشرفتهای چشمگیر در همه شئون بوده است.
حال در مقابل اینگونه از کشورگشایی و فتوحات، به رفتار دول استعمارگر غربی در مناطق اسلامی باید توجه کرد. ایشان به لحاظ مذهبی چیزی برای عرضه در این ممالک نداشتند اما به علت اختلافات داخلی مسلمانان و ضعیف شدن توان مالی و نظامی ایشان، این حکومتها مجبور به تسلیم و ایجاد روابط دوستانه و دادن امتیازات فراوان به این دول بودند تا جاییکه کمکم همین حکومتها کنترل اوضاع اقتصادی و سیاسی حکومتهای اسلامی را در دست گرفتند و به گسترش سیطره خود و بهرهبرداری اقتصادی در جهت منافع خود پرداختند.
روشهای مختلف نفوذ استعمار نیز قابل تأمل است. در دورهای از قدرت نظامی و جنگ و خونریزی برای سرکوب مردم و مناطق اسلامی استفاده کردند تا جایی که به قتل عام مسلمانان در سرزمینهای خود پرداختند که نمونه بارز آن الجزایر میباشد. پس از آندوره بهرهبرداری اقتصادی از تمامی منابع این کشورها آغاز گشت، به طور مثال قراردادهای نفتی یا قرارداد تنباکو در ایران نشاندهنده همین استثمار و بهرهکشی از مسمانان در جهت منافع اقتصادی دول غربی بود.
اما ماجرا تنها به همینجا ختم نمیشود و تغییرات فرهنگی و سیاسی و حکومتی نیز همچنان ادامه مییابد، تا جاییکه در ایران رضا پهلوی توسط انگلیسیها به قدرت میرسد و مجددا توسط همین حکومت از رأس امور کنار گذاسته میشود. همچنین کشف حجاب یا راهاندازی آموزش زبانهای خارجی به صورت گسترده همگی از برنامههای هدفمند استعمارگران غربی بوده است.
متأسفانه دول غربی همچنان در پی همان خلق و خوی خود و برای دسترسی به منابع بسیار خاورمیانه، کشورهای اسلامی را مشغول به جنگ و درگیری کردهاند و خود از این اتفاقات سود فراوانی میبرند و با ارتشهای خود به بهانه همین درگیریها به این سرزمینها ورود کردهاند.
تفاوت رفتاری مسلمانان با مناطق تحت نفوذ و پیشرفت این جوامع در تمامی شئون زندگی خود در مقابل عقبماندگی حاصل از حضور و نفوذ غربیها در مناطق اسلامی، تنها یک دلیل دارد و آنهم تنها اسلام و تعالیم بینظیر اسلامی است که این تفاوت را باعث گشته است.