آذرنگ در گفتوگو با هنرآنلاین درباره حضور در فیلم "آباجان" بیان کرد: "آباجان" یک فیلم اجتماعی است که در دهه شصت اتفاق میافتد. این فیلم درباره اتفاقات خانواده زنجانی است که در زمان جنگ در این شهر زندگی میکنند. خیلی دراینباره صحبت نمیکنم، چرا که باید ابتدا به تصویر کشیده شود و بعد دیده شود تا بتوان درباره آن صحبت کرد.
وی درباره شخصیت منصور در این فیلم بیان کرد: این روزها به یقین برایمان رسیده است که درباره هر آدمی میخواهیم صحبت کنیم بگوییم تا الان ... مثلاً بگوییم تا الان دوستش دارم تا همین لحظه عاشقش هستم، چرا که لحظه بعد را نمیدانیم، و نمیدانیم چه اتفاقی میافتد. آدمها وقتی با چشمانداز به دیگران نگاه میکنند، ایجاد توقع میکند و بعد وقتی اتفاقی رخ میدهد دچار شوک میشوند که چرا او تغییر کرد. آدمیزاد است و جایزالخطا، البته شاید واژه مناسبی نباشد، اما با همین آزمونوخطاهاست که شخصیتش شکل میگیرد. منصور هم یکی از همین آدمهایی است که تا دقایق آخرین اثر متوجه نمیشویم که تمام این اتفاقات و کنش و واکنشها منتج از عملکرد این آدم بوده است.
بازیگر سریال "جاده قدیم" افزود: چون خودم بازی کردم، نمیتوانم قضاوت کنم، اما هیچ آدم مجرمی نیست که خودش را دوست نداشته باشد. چرا که حتماً دلایلی برای انجام آن کار دارد. اصولاً هر اثر هنری وقتی قسمت دومش ساخته شود دراماتیکتر است، چرا که این آدمها در دفاع از خود برمیآیند و بعدش دیدنی است. نمیدانم شاید اگر فصل دوم "آااادت نمیکنیم" هم ساخته شود این اتفاق بهتر واکاوی شود، وقتی یک اتفاق رخ میدهد و این آدمها به دفاع از خود برمیآیند دیدنیتر است.
آذرنگ ادامه داد: منصور قصه هم آدمی بود که با تمام مشکلاتی که در خانواده داشت و با اینکه خانوادهاش را دوست میداشت، اما میانشان کمی انفکاک شکل گرفته بود و لایههای عشق در این زندگی کمرنگ شد و به سمت و سویی دیگر رفت.
وی درباره نوع و جنس بازی که در این فیلم داشت، اظهار کرد: به شدت بازی سهل و ممتنعی بود، هم سهل و هم به شدت سخت؛ چرا که در برخی جاها نکردن کارها بهتر و بیشتر به کمک میآید و منصور این قصه نیز جزو شخصیتهایی بود که بیشتر آدم باید کاری نمیکرد که درستتر برخورد کرده باشد و این در بازیگری بسیار سخت است.
بازیگر سریال"قرعه" همچنین درباره تغییراتی که از مرحله فیلمنامه تا رسیدن به تصویر انجام شده، بیان کرد: خوشبختانه نویسنده فیلمنامه ابراهیم ابراهیمیان کارگردان و همسرشان سارا سلطانی بودند و نسبت به فیلمنامه وفادار بودند. اگر تغییراتی هم بوده وفادارانه انجام شده و نسبت به کار خودشان اجحاف نکردند.
این بازیگر در ادامه با اشاره به اینکه وقتی کارگردان به بازیگری اعتماد میکند باید بخش بازی را به او بسپارد و خودش در آن دخالتی نداشته باشد، درباره تغییراتی که در روند کار روی این نقش حاصل شده است، گفت: اصولاً هر کارگردانی که اشراف به متن خود داشته باشد و به همه زوایای درام مشرف باشد، بخش بازی را که مربوط به بازیگر میشود به خود او وامیگذارد. چرا که او به این فرد اعتماد کرده است. با هم گفتمان دارند و چالش میکنند برای به نتیجه رسیدن و همسو شدن، اما آنچه به عمل و کنش میرسد نتیجه فعل بازیگر است و بازیگر باید تلاش کند، مگر آنکه اتفاقاتی بیفتد که متأسفانه در سینمای ما کم نیست. زمانی بود که حتی کارگردانی شکل عروسکگردانی پیدا کرده بود و همه حالات صورت را هم به بازیگر دیکته میکردند. خوشبختانه الان آن دوران گذشته است. بازیگری تخصصی است که وقتی ایمان میآوری و به او اعتماد میکنی باید همه چیز را به او بسپاری، چراکه قضاوت خودش است و ما به عنوان کارگردان تنها مسئول انتخاب خودمان هستیم.
آذرنگ درباره این تبادل نظر و آرا با ابراهیمیان ادامه داد: باید چالش برای همسو شدن وجود داشته باشد، اما آنچه جلوی تصویر به وجود میآید نتیجه عملکرد و ریتم و ضرباهنگ بازیگر است.
وی در پاسخ به این پرسش که فکر میکند مخاطب تا چه اندازه از فیلمهای سینمایی استقبال میکند اظهار کرد: با توجه به اینکه از ابتدای سال فیلمها با فروش خوبی برخوردار بودند، امیدوارم این روند ادامه داشته باشد و امیدوارم این حجم مخاطبی که به سمت سینما آمده است و دوباره با آن آشتی کرده است، حفظ شود. ما به عنوان دستاندرکاران این حرفه باید بتوانیم بخش ذائقه و سلیقه مخاطب را ارتقاء دهیم و با او گامبهگام جلو برویم نه اینکه مخاطب را عادت دهیم به کارهای گیشهای که متأسفانه در دهههای اخیر رایج شده و به هر بهانهای فقط برای خنداندن تماشاچی از هر شگردی استفاده میکنند و نتیجهاش میشود هنر برای فروش، در حالی که رسالت هنر خیلی اصیلتر و بالاتر است.
بازیگر فیلم سینمایی" با دیگران" درباره سریال "چرخ فلک" و استقبال از آن تصریح کرد: من در یک اپیزود از این سریال حضور دارم و راجع به اپیزودهای دیگر این سریال نمیتوانم صحبت کنم، اما احساس میکنم که قصهها جذاب هستند. ولی اینکه چطور به تصویر کشیده شده است از آنجایی که درگیر اجرای تئاتر و بعد هم فیلم سینمایی بودم، نمیدانم ماحصل آن چه شده است، ولی امیدوارم این اتفاق خوب برای تمام برنامهها و برای همه کارها بیفتد و امیدوارم برای همه کارها دلمان بتپد و نگران باشیم. امیدوارم این خودخواهی دور شود، رقابت خیلی خوب است ولی اگر در کنار دل تپیدن برای همدیگر باشد یک اتفاق عظیمتری میافتد که خیلی شیرینتر خواهد بود.
این بازیگر تلویزیون همچنین درباره سریالهای تلویزیونی و تلاش برای آشتی مخاطب با جعبه جادویی نیز عنوان کرد: قطعاً بعد از گذشت اینهمه سال از انقلاب اسلامی باید به یک برنامهریزی مدون در تلویزیون رسیده باشیم و سالبهسال این برنامه تکمیل شده باشد و الان دیگر دغدغه مخاطب را نداشته باشیم. میباید هم ذائقه مخاطب در اختیار ما باشد که تولید کنیم و نگهش داریم و هم کادر خودمان را داشته باشیم. احساس میکنم نه تنها صداوسیما بلکه در خیلی از دوایر دولتی تأثیرگذار دیگر که کرسیهای مرتبط با فرهنگ و هنر را در اختیار دارند، اتفاقات سلیقهای شکل گرفته و برخوردهای شخصی، حذف کردن آدمهای گذشته را در پی داشته و تلاش برای اینکه خودشان را در یک مقطعی ثبت کنند، حالا با هر چشمانداز و عملکردی که دارند. متأسفانه این طرز فکر و رفتار ما را بسیار از آنچه باید دور کرد. وگرنه ما الان پس از سی و اندی سال از گذشت انقلاب نباید این دغدغه را میداشتیم و باید به سمت و سویی دیگر میرفتیم. به هر حال امیدوارم تلویزیون با این تغییر و تحولات اتفاقات روشنی پیش رو داشته باشد.
آذرنگ در ادامه درباره استفاده از چهرهها برای بازگشت مخاطب نیز گفت: سینما شکل خودش را دارد و بیشتر هم شکل تجاری دارد که همه آن با هنر تعریف نمیشود، ما خوشبختانه از خیلی مقاطع عبور کردیم و مخاطب هم از چهره دوستی و قیافه پسندی و زیبایی دوستی گذشته است. درست است که زیبایی و چهره نیز بخشی از هنر است، اما در مقابل عظمتی که هنر دارد به چشم نمیآید. در تمام دنیا شرایط تجاری برای هر تخصصی وجود دارد و از آن عبور شده است، اما اگر منظور از حضور بازیگران چهره، دیگرانی هستند که دارای وزن هستند و این بار را حمل میکنند تا مخاطب همراه شود، حضورشان بسیار کمک میکند به برگشت مخاطب، اما آنچه مشخص است هیچچیز به اندازه قصههای جذاب و قدرتمند که با قصهگویی درست تصویری همراه باشد، نمیتواند مخاطب را با خود همراه کند. در سالهای گذشته هم شاهد بودیم که داستانهایی که به درستی به تصویر کشیده شدهاند مخاطب را به سمت خود کشاندهاند. چه تفاوتی وجود دارد بین رسانه خانگی که محصولش از همان جعبه جادویی پخش میشود که آثار تلویزیونی پخش میشود؟ چه اتفاقی میافتد که رسانه خانگی میتواند مخاطب را با خود همسو کند و تلویزیون نمیتواند؟ این نیاز به یک کارشناسی و آسیبشناسی دارد که اگر به یک نظام واحد برسیم دیگر این دغدغهها را نخواهیم داشت و خیالمان راحتتر خواهد بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com