تربیت آزادانه از نگاه شهید بهشتی
بچه‌های قالبی پژمرده درخودفرورفته تربیت نکنید!
«آیا شما می‌خواهی سلب‌کننده آزادی و اختیار بچه‌ها باشی و تازه اسم‌اش را بگذاری دلسوزی و تربیت؟! من خیلی پدر خوبی هستم، نمی‌گذارم بچه‌ام چپ و راست برود و خطا بکند!... آفرین بر من و تو مسلمان پیرو قرآن که این‌قدر کج‌فکر می‌کنیم!»
گروه فرهنگی-تربیت، از ارکان پرورش کودک است. آینده کودک، آینده جامعه، آینده سرزمین،
تحت‌تأثیر تربیت امروز اوست. باید در این راه گام‌های به‌جا، صحیح و
هدفمندی را برداشت. باید آموخت و عمل کرد. شهید بهشتی در این مسیر باتوجه
به عقبه آموزشی مبتنی بر دینی خود، پیش‌گام بود. توصیه‌ها، سفارشات و
آموزه‌های او همواره و تاکنون می‌تواند راهنما و راه‌گشای والدین و مربیان
در این مسیر سخت و پرتلاطم باشد. ازاین‌رو و به بهانه ایام شهادت این
بزرگ‌مرد مظلوم تاریخ، نگاهی داریم بر بخشی از صحبت‌های ایشان در جمع انجمن
اولیا و مربیان مدرسه دخترانه رفاه، در موضوع نقش آزادی در تربیت کودکان.
به گزارش بولتن نیوز ، شهید بهشتی آزاد بودن و انتخاب‌گر بودن انسان را بعدی از ابعاد انسانی می‌داند که به او کرامتی خاص و ارزشی فوق‌العاده بخشیده است. او معتقد است که خداوند تمام نیروها و قدرت‌ها و امکانات فراوان محیطی را در اختیار انسان قرار داده تا چراغ راه او در انتخاب‌هایش باشد و در این مسیر، نقش هیچ‌یک از رهبران و راهنمایان امت به گونه‌ای ترسیم نشده که به آزادی و انتخاب انسان لطمه بزند. این خود انسان است که انتخاب می‌کند هدایت را بپذیرد یا نپذیرد. در دیدگاه شهید، اگر هریک از این نقش‌های هدایت‌گر بخواهند به آزادی انسان لطمه وارد کنند، برخلاف مشیت خداوند عمل شده است.
با این پیش‌زمینه باید به سراغ نقش اولیا و مربیان در تربیت مبتنی بر آزادی مدنظر شهید بهشتی رفت. در دیدگاه شهید، پنج اصل عمده برای تربیتی بر این محور وجود دارد:
الف- اختیار کودک
در تربیت مبتنی بر اختیار، باید به کودک حق انتخاب داد و او را آزاد گذاشت. شهید بهشتی به شدت مخالف کنترل و مراقبت از کودکان بوده و با عباراتی تند می‌گوید: «آیا شما می‌خواهی سلب‌کننده آزادی و اختیار بچه‌ها باشی و تازه اسم‌اش را بگذاری دلسوزی و تربیت؟! من خیلی پدر خوبی هستم، نمی‌گذارم بچه‌ام چپ و راست برود و خطا بکند!... آفرین بر من و تو مسلمان پیرو قرآن که این‌قدر کج‌فکر می‌کنیم!»
او این اصل را مبتنی بر تفکر و آموزه‌های اسلامی و الهی دانسته و به اختیار خداوند اشاره کرده و می‌گوید: «قرآن می‌گوید اگر خدا می‌خواست این‌ها مشرک نشوند برایش کاری نداشت، مشرک نمی‌شدند. خدا خواسته آن‌ها امکان مشرک‌شدن داشته باشند. ... حالا تو پدر و تو مادر، می‌خواهی بچه‌ات را مجبور کنی که مؤمن باشد؟ ... قیمت این آدمک‌های مصنوعیِ ظریفِ زیبایِ دلربا از قیمت یک مجسمه قشنگ بیشتر نخواهد بود. بیایید همه با هم تصمیم بگیریم بچه‌هایمان آدم باشند. آدم باشند یعنی چه؟ یعنی مختار باشند».
در این مسیر اختیار و انتخاب، نقش والدین و مربیان، نقش کمک‌کننده است: «نقش ما و شما نسبت به این بچه‌ها باید نقش کمک باشد؛ نقش فراهم‌آورنده زمینه‌های بیشتر برای رشد سریع‌تر و سالم‌تر و سرراست‌تر باشد».
ب- نقش تنبیه، تعزیر و تمرین
شاید حتی تصور بدیهی و ضروری‌بودن تنبیه، در نظریه آزادی و اختیار کمی عجیب به نظر برسد، اما شهید بهشتی در این مورد توضیحات جالبی را مطرح می‌سازد. در نگاه او، برای رسیدن به انتخاب درست و در مسیر آزادی، باید موانع را برطرف کرد و برطرف‌کردن موانع گاه جز با تنبیه و تعزیر ممکن نخواهد بود. شهید می‌گوید: «کوشش اسلام این است که انسانِ آزاد تربیت کند، آزاد از همه چیز؛ آزاد از بند هوی و هوس، آزاد از تسلط خشم، آزاد از گرایش به جاه‌طلبی و قدرت... تا راه خویشتن را همواره آزادانه انتخاب کند. شما هرچه حد و تعزیر و تمرین و تربیت در روایات و احکام اسلامی می‌یابید هم در این جهت است؛ کمکی است به تقویت آزادی و قدرت انتخاب در درون و در برون».
در این نگاه تمام حدود و تعزیرات اجتماعی نیز از آن روی وضع شده‌اند که در تلاقی و تضاد با آزادی و انتخاب افراد هستند: «شمشیر اسلام و مسلمین برای از بین بردن عامل انحرافی استضعاف به کار افتاده است. مستضعف در جامعه قدرت‌های خودکامه را می‌بیند که مانع آن هستند که انسانها آگاه شوند و پس از آگاهی راه دلخواه خود را اختیار کنند».
مرحله بعد از ممانعت خشن از مانعان آگاهی در همه ابعاد و انواع آن (شهوت، گرسنگی، جهل و...)، جلوگیری به‌وسیله آگاهی‌بخشی و تمرین است: «تربیت و تمرین یعنی قدرت اراده و قدرت انتخاب را در درون خویش بالابردن».
ج- برخورد صحیح
مسلم است که «بچه آزاد تربیت‌کردن، دردسر و زحمت دارد و کاری دشوار است. این‌که آدم بچه را طوری بار بیاورد که با یک تشر، با یک گم‌شو! حساب خودش را بکند، خیلی مشکل نیست، ولی این‌که انسان بخواهد بچه را طوری بار بیاورد که گم‌شو در او خیلی اثر نکند، اما محاسبه‌النفس در او اثر بکند و از بچگی شروع به حساب‌کشی از خویشتن کند، خیلی دشوار است؛ خیلی صرف وقت می‌خواهد؛ خیلی مهارت می‌خواهد».
شهید بهشتی، ریشه برخوردهایی این‌گونه تند و عتاب‌آلود با کودکان را در ضعف ما دانسته و می‌گوید: «اگر خانم معلم یا آقا معلم پیرو اسلام باشد، خیلی راحت با روی گشاده و با زبان خوش می‌گوید جانم، نمی‌دانم؛ من هم مثل تو معلوماتم محدود است؛ فقط کمی از تو بیشتر می‌دانم. چشم! از آن‌هایی که می‌دانند، می‌پرسم...»
او این نوع برخورد از سر غرور اولیا را عاملی برای شکستن روحیه ظریف و لطیف کودک عنوان می‌کند: «به خود می‌گویند مگر می‌شود معلم غرورش را بشکند؟ مگر می‌شود پدر و مادر عظمت و ابهت خودشان را در خانه بشکنند؟ آقا! غرورت را نمی‌شکنی، اما این نونهال عزیز را می‌شکنی!»
د- محدود نکنید!
شهید بهشتی، نسبت به محدودیت‌هایی که ناشی از جبر زمان و شرایط است نیز معترض بوده و این محدودیت‌های از سرناچاری را عاملی برای گوشه‌گیری کودک و حتی عکس‌العمل‌های نامناسب آینده او می‌داند: «... های بچه! تکان نخور! صندلی را می‌شکنی، تابلو مقابل توست، می‌شکند! بچه‌ها می‌شوند یک موجود کز کرده واقعی، در معرض انحراف‌های سهمگین، بچه‌های عقده‌ای که از فرصتی برای انتقام‌گیری از محیط ناسازگار استفاده می‌کنند. منتها گاهی انتقام‌گیری‌ها خشن است و من و شما را بیدار می‌کند، گاهی انتقام‌گیری‌ها خشن نیست، سر به تو دارد؛ سروصدا ندارد، ولی یک روزی من و شما را از پا درمی‌آورد که دیگر راه چاره به رویمان بسته است».
شهید، برخلاف بسیاری از پدر و مادرها که فرزندان ساکت و آرام اما موفق در درس و مدرسه خود را نمونه می‌دانند و به آنان افتخار می‌کنند، شاداب‌نبودن کودکان را معضل و نابهنجاری می‌داند که ریشه در حس حقارت آن‌ها دارد: «اگر بچه‌ای است که حتی در بزم خانوادگی شرکت نمی‌کند، می‌دانید چرا؟ چون از آغاز به او فرصت آزاد زیستن ندادید... از این‌جا ضربه خورده بود که در یک مدرسه مقیدِ منظم، به دلیل فشار نظم، قدرت شکفتن و امکان شکفتن در مسایل اجتماعی از او گرفته شده بود. درس خوب خوانده بود، نمره‌هایش بد نبود، همان سال در کنکور یک دانشکده قبول شده بود، ولی در یک مجمع 10 نفری عرضه اظهارنظر نداشت. او دچار عقده حقارت شده بود».
هـ- فرصت تجربه
توصیه شهید برای جلوگیری از افسردگی، حس حقارت، گوشه‌نشینی و... کودکان آن است که: «به بچه فرصت اظهارنظر بدهید! بگذارید یک حرف پرت بزند؛ بگذارید یک استدلال غلط بکند، یک نتیجه غلط هم بگیرد و حتی تا آن‌جا که خسارت شکننده ندارد، دنبال این نتیجه غلط برود و خودش یک تجربه به‌دست بیاورد. تجربه‌های تلخی که این بچه‌ها خودشان با اعمال حق اختیار به‌دست می‌آورند، از یک کتاب نصیحت سعدی و فردوسی و لقمان بالاتر است. ... خود قرآن می‌گوید من کتاب نصیحت و هدایت هستم، اما برای چه کسانی؟ برای انسان انتخاب‌گر. تو با این کار زمینه نقش قرآن را از بین می‌بری».
او در نهایت می‌گوید: «سایه لطف و مرحمتتان را بر سر بچه‌ها طوری بگسترید که بچه آدم باقی بماند، همین! نمی‌گویم سایه خود را از سر آن‌ها کم کنید، می‌گویم به بچه‌ها میدانِ عملِ آزادانه بدهید». «روشنگری کنید؛ تشویق کنید؛ کمک کنید»، اما «به منظور رهایی‌دادن و رهایی‌بخشیدن جگرگوشه‌هایمان از خطرات شکننده و سهمگین، بچه‌های قالبیِ پژمرده درخود فرورفته فاقد قدرت انتخابِ آزاد، برای آینده نسازیم که این هم خیانت به حال است و هم خیانت به آینده و هم به جای ایفای مسئولیت، فرار از مسئولیت است».
پایگاه خبری زنان و خانواده
به گزارش بولتن نیوز ، شهید بهشتی آزاد بودن و انتخاب‌گر بودن انسان را بعدی از ابعاد انسانی می‌داند که به او کرامتی خاص و ارزشی فوق‌العاده بخشیده است. او معتقد است که خداوند تمام نیروها و قدرت‌ها و امکانات فراوان محیطی را در اختیار انسان قرار داده تا چراغ راه او در انتخاب‌هایش باشد و در این مسیر، نقش هیچ‌یک از رهبران و راهنمایان امت به گونه‌ای ترسیم نشده که به آزادی و انتخاب انسان لطمه بزند. این خود انسان است که انتخاب می‌کند هدایت را بپذیرد یا نپذیرد. در دیدگاه شهید، اگر هریک از این نقش‌های هدایت‌گر بخواهند به آزادی انسان لطمه وارد کنند، برخلاف مشیت خداوند عمل شده است.
با این پیش‌زمینه باید به سراغ نقش اولیا و مربیان در تربیت مبتنی بر آزادی مدنظر شهید بهشتی رفت. در دیدگاه شهید، پنج اصل عمده برای تربیتی بر این محور وجود دارد:
الف- اختیار کودک
در تربیت مبتنی بر اختیار، باید به کودک حق انتخاب داد و او را آزاد گذاشت. شهید بهشتی به شدت مخالف کنترل و مراقبت از کودکان بوده و با عباراتی تند می‌گوید: «آیا شما می‌خواهی سلب‌کننده آزادی و اختیار بچه‌ها باشی و تازه اسم‌اش را بگذاری دلسوزی و تربیت؟! من خیلی پدر خوبی هستم، نمی‌گذارم بچه‌ام چپ و راست برود و خطا بکند!... آفرین بر من و تو مسلمان پیرو قرآن که این‌قدر کج‌فکر می‌کنیم!»
او این اصل را مبتنی بر تفکر و آموزه‌های اسلامی و الهی دانسته و به اختیار خداوند اشاره کرده و می‌گوید: «قرآن می‌گوید اگر خدا می‌خواست این‌ها مشرک نشوند برایش کاری نداشت، مشرک نمی‌شدند. خدا خواسته آن‌ها امکان مشرک‌شدن داشته باشند. ... حالا تو پدر و تو مادر، می‌خواهی بچه‌ات را مجبور کنی که مؤمن باشد؟ ... قیمت این آدمک‌های مصنوعیِ ظریفِ زیبایِ دلربا از قیمت یک مجسمه قشنگ بیشتر نخواهد بود. بیایید همه با هم تصمیم بگیریم بچه‌هایمان آدم باشند. آدم باشند یعنی چه؟ یعنی مختار باشند».
در این مسیر اختیار و انتخاب، نقش والدین و مربیان، نقش کمک‌کننده است: «نقش ما و شما نسبت به این بچه‌ها باید نقش کمک باشد؛ نقش فراهم‌آورنده زمینه‌های بیشتر برای رشد سریع‌تر و سالم‌تر و سرراست‌تر باشد».
ب- نقش تنبیه، تعزیر و تمرین
شاید حتی تصور بدیهی و ضروری‌بودن تنبیه، در نظریه آزادی و اختیار کمی عجیب به نظر برسد، اما شهید بهشتی در این مورد توضیحات جالبی را مطرح می‌سازد. در نگاه او، برای رسیدن به انتخاب درست و در مسیر آزادی، باید موانع را برطرف کرد و برطرف‌کردن موانع گاه جز با تنبیه و تعزیر ممکن نخواهد بود. شهید می‌گوید: «کوشش اسلام این است که انسانِ آزاد تربیت کند، آزاد از همه چیز؛ آزاد از بند هوی و هوس، آزاد از تسلط خشم، آزاد از گرایش به جاه‌طلبی و قدرت... تا راه خویشتن را همواره آزادانه انتخاب کند. شما هرچه حد و تعزیر و تمرین و تربیت در روایات و احکام اسلامی می‌یابید هم در این جهت است؛ کمکی است به تقویت آزادی و قدرت انتخاب در درون و در برون».
در این نگاه تمام حدود و تعزیرات اجتماعی نیز از آن روی وضع شده‌اند که در تلاقی و تضاد با آزادی و انتخاب افراد هستند: «شمشیر اسلام و مسلمین برای از بین بردن عامل انحرافی استضعاف به کار افتاده است. مستضعف در جامعه قدرت‌های خودکامه را می‌بیند که مانع آن هستند که انسانها آگاه شوند و پس از آگاهی راه دلخواه خود را اختیار کنند».
مرحله بعد از ممانعت خشن از مانعان آگاهی در همه ابعاد و انواع آن (شهوت، گرسنگی، جهل و...)، جلوگیری به‌وسیله آگاهی‌بخشی و تمرین است: «تربیت و تمرین یعنی قدرت اراده و قدرت انتخاب را در درون خویش بالابردن».
ج- برخورد صحیح
مسلم است که «بچه آزاد تربیت‌کردن، دردسر و زحمت دارد و کاری دشوار است. این‌که آدم بچه را طوری بار بیاورد که با یک تشر، با یک گم‌شو! حساب خودش را بکند، خیلی مشکل نیست، ولی این‌که انسان بخواهد بچه را طوری بار بیاورد که گم‌شو در او خیلی اثر نکند، اما محاسبه‌النفس در او اثر بکند و از بچگی شروع به حساب‌کشی از خویشتن کند، خیلی دشوار است؛ خیلی صرف وقت می‌خواهد؛ خیلی مهارت می‌خواهد».
شهید بهشتی، ریشه برخوردهایی این‌گونه تند و عتاب‌آلود با کودکان را در ضعف ما دانسته و می‌گوید: «اگر خانم معلم یا آقا معلم پیرو اسلام باشد، خیلی راحت با روی گشاده و با زبان خوش می‌گوید جانم، نمی‌دانم؛ من هم مثل تو معلوماتم محدود است؛ فقط کمی از تو بیشتر می‌دانم. چشم! از آن‌هایی که می‌دانند، می‌پرسم...»
او این نوع برخورد از سر غرور اولیا را عاملی برای شکستن روحیه ظریف و لطیف کودک عنوان می‌کند: «به خود می‌گویند مگر می‌شود معلم غرورش را بشکند؟ مگر می‌شود پدر و مادر عظمت و ابهت خودشان را در خانه بشکنند؟ آقا! غرورت را نمی‌شکنی، اما این نونهال عزیز را می‌شکنی!»
د- محدود نکنید!
شهید بهشتی، نسبت به محدودیت‌هایی که ناشی از جبر زمان و شرایط است نیز معترض بوده و این محدودیت‌های از سرناچاری را عاملی برای گوشه‌گیری کودک و حتی عکس‌العمل‌های نامناسب آینده او می‌داند: «... های بچه! تکان نخور! صندلی را می‌شکنی، تابلو مقابل توست، می‌شکند! بچه‌ها می‌شوند یک موجود کز کرده واقعی، در معرض انحراف‌های سهمگین، بچه‌های عقده‌ای که از فرصتی برای انتقام‌گیری از محیط ناسازگار استفاده می‌کنند. منتها گاهی انتقام‌گیری‌ها خشن است و من و شما را بیدار می‌کند، گاهی انتقام‌گیری‌ها خشن نیست، سر به تو دارد؛ سروصدا ندارد، ولی یک روزی من و شما را از پا درمی‌آورد که دیگر راه چاره به رویمان بسته است».
شهید، برخلاف بسیاری از پدر و مادرها که فرزندان ساکت و آرام اما موفق در درس و مدرسه خود را نمونه می‌دانند و به آنان افتخار می‌کنند، شاداب‌نبودن کودکان را معضل و نابهنجاری می‌داند که ریشه در حس حقارت آن‌ها دارد: «اگر بچه‌ای است که حتی در بزم خانوادگی شرکت نمی‌کند، می‌دانید چرا؟ چون از آغاز به او فرصت آزاد زیستن ندادید... از این‌جا ضربه خورده بود که در یک مدرسه مقیدِ منظم، به دلیل فشار نظم، قدرت شکفتن و امکان شکفتن در مسایل اجتماعی از او گرفته شده بود. درس خوب خوانده بود، نمره‌هایش بد نبود، همان سال در کنکور یک دانشکده قبول شده بود، ولی در یک مجمع 10 نفری عرضه اظهارنظر نداشت. او دچار عقده حقارت شده بود».
هـ- فرصت تجربه
توصیه شهید برای جلوگیری از افسردگی، حس حقارت، گوشه‌نشینی و... کودکان آن است که: «به بچه فرصت اظهارنظر بدهید! بگذارید یک حرف پرت بزند؛ بگذارید یک استدلال غلط بکند، یک نتیجه غلط هم بگیرد و حتی تا آن‌جا که خسارت شکننده ندارد، دنبال این نتیجه غلط برود و خودش یک تجربه به‌دست بیاورد. تجربه‌های تلخی که این بچه‌ها خودشان با اعمال حق اختیار به‌دست می‌آورند، از یک کتاب نصیحت سعدی و فردوسی و لقمان بالاتر است. ... خود قرآن می‌گوید من کتاب نصیحت و هدایت هستم، اما برای چه کسانی؟ برای انسان انتخاب‌گر. تو با این کار زمینه نقش قرآن را از بین می‌بری».
او در نهایت می‌گوید: «سایه لطف و مرحمتتان را بر سر بچه‌ها طوری بگسترید که بچه آدم باقی بماند، همین! نمی‌گویم سایه خود را از سر آن‌ها کم کنید، می‌گویم به بچه‌ها میدانِ عملِ آزادانه بدهید». «روشنگری کنید؛ تشویق کنید؛ کمک کنید»، اما «به منظور رهایی‌دادن و رهایی‌بخشیدن جگرگوشه‌هایمان از خطرات شکننده و سهمگین، بچه‌های قالبیِ پژمرده درخود فرورفته فاقد قدرت انتخابِ آزاد، برای آینده نسازیم که این هم خیانت به حال است و هم خیانت به آینده و هم به جای ایفای مسئولیت، فرار از مسئولیت است».
پایگاه خبری زنان و خانواده
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
***********************************
باسلام ودرودبه تمام خانوادهای معظم وعزیزونورچشم
++++++++++++++++++++++++++++++++
عزیزان من،کانون گرم وباصفا ی خانواده ماءمن امنی
برای تربیت فرزندان دلبندمان میباشدسعی کنیم باتندرویها ولجاجت هاوتصمیم گیریهای بیجا وبی موردآنان رابه بیراهه نکشیده ونابودنکنیم وزحمات خودرابربادندهیم وآنهارابابرخوردهای غیرمنطقی وکینه توزانه وعقده ای تخریب نکنیم وباعنایت به فرمایشات گوهرباروارزشمندشهیدمظلوم دکتربهشتی(ره) درباب تربیت فرزندان درخانواده ازدیگاه اسلام ازنگاه شهیدمظلوم دکتربهشتی که باارائه طریق ونظرات
کارشناسی وخداپسندانه خودکه دراین زمینه صاحبنظربودندومطالب ایشان ازقرآن
ودستورات الهی نشاءط وسرچشمه گرفته بودومطابق
فرامین الهی بودکه بادلیل وبرهان ومعرفت وازدرراءفت ومهربانی بازگوشده بود نهایت بهره وافررابردیم واستفاده بهینه وصحیح واصولی
ازآن جستیم خداوندشهیدمظلوم دکتربهشتی وهمه شهیدان وامام شهداءخاصه سردارشهیدجلال طالبی دارستانی حماسه ساز19بهمن 1357ویکی ازیاران نزدیک وباوفا وازهسنگران شهیدمظلوم دکتربهشتی را
غریق رحمت واسعه خودبگرداند.معکم انشاءالله،برای شادی ارواح مقدس ومطهرشهیدان وهمه پدران ومادران سفرکرده وآسمانی شهداء،بویژه کربلایی اژدرطالبی دارستانی وبانوقدم خیرندافی دارستانی(والدین ارجمند)سردارشهیدجلال
طالبی دارستانی صلوات.
بسم الله نور*قال تبارک وتعالی*بای ذنب قتلت یاحسین(ع)*ترجمه:به کدامین گناه کشته شدند(قرآن کریم کلام گوهربارالهی)*قال سیدالشهداءحسین ابن علی(ع) اگردین جدم محمدرسول الله(ص)باکشته شدن من پابرجای می ماند.پس،ای تیغها،و،ای تیرها،و،ای شمشیرهاونیزهاوخنجرهاودشنه هاوبلاهای کافران وملحدان ومشرکان ودشمنان خدادربرم گیرید.+++++++++
بسمه رب الشهیدوهوالشهید* *حدیث ره یافتگان وصال کوی عشق ایثاروایستادگی ومقاومت،تاقربانگاه عشاق ومعشوق وعشق الهی وربوبی ودرگاه وبارگاه متبرک ومنورونورانی وآسمانی حضرت احدیت،آن خدای مشتاقان وعارفان روزوزاهدان شب،که سردارشهیدجلال طالبی دارستانی خودیکی ازاین پیشقراولان وومبارزان انقلابی وپیشتازان نهضت حسینی بوده ویکی ازقهرمانان بابصیرت عاشورایی وازفرمانده هان نام آوروتوانمندوگمنام وبی ادعاوبااخلاص وحماسه ساز19بهمن 1357که یکی ازبهترین ره یافتگان وصال کوی دوست و ازعاشورائیان زمان خودوازچهرهای مانده گاروستودنی می باشد.
++++++++++++++++++++++++
*خط سرخ شهادت،خط آل محمدوعلی(ع)است* (امام راحل رحمت الله علیه)
*حدیث ره یافتگان وصال عشق وایثارومردانکی وایستاده گی ورشادت ومقاومت وازخودگذشتگی*
***********************************
به نام الله پاسدارخون شهیدان*دراین صفحات بی جان وفضای مجازی،مرگ سرخ دلیرمردی ازدیارپاکان وازسلاله پاک ومطهر وطیبه رسول الله وخط سرخ حسینی وازسالکان راه طریقت ورستگاری کبوتری خونین بال ازتبارحسینیان وازنسل ونژادوواصل ونسب حسینیان زمان وعصرخودکه فی سبیل الله درزمان قبل وبعدازانقلاب که بسیارخوب وخیلی عالی درخشیدسالاری بزرگ بادل دریایی خودعاشقانه دل به دریا زد فردی مخلص وجانثاروفداکاربنام سردارشهیدطالبی دارستانی که خودازخیل عاشورائیان بااخلاص وپرهیزگارومقاوم ومبارزوخستگی ناپذیروفرمانده بالیاقت وباکفایت وکیاست گروه ضربت تهران بزرگ درقبل از انقلاب1357وازتشکیل دهنده گان وتکیه گاه عزداران نهضت حسینی دارستانرودبارزیتون(هیئت عزداران حسینی رودباریهای مقیم تهران) به اتفاق زنده یادحاج غلامعلی جهانی دارستانی پدرشهیدگرامی ابوالفضل جهانی وزنده یادحاج عظیم میرزاجانی دارستانی وشکرالله نصیری دارستانی وحجت الاسلام سیدمحمدحسینی دارستانی فرزندمرحومه کبریادارستانی وزنده یادپرویزصمدی دارستانی وزنده یادشمسعلی گلاب پوردارستانی ودیگرخادمان وذاکران اباعبدالله الحسین(ع)که به اصطلاح وزبان اصیل رودباری بیدق(بیرق وپرچم)وعلم سرافراز،ابی عبدالله(ع) رادرخیابان تهران نو سابق کوچه لکستانی روبروی باشگاه وزورخانه شجاعت تهران بنام رودباریهای مقیم تهران برافراشته وسربلندنگهداشته بودند،وهرهفته مراسم منبروروضه داشتندکه دارای مستمعین زیادی بودبه قول شاعرنامی مستمع صاحب سخن رابرسرذوق آورد.که بانوکری وخادمی برای سیدالشهداءو72تن ازاصحاب ویاران باوفایش وبادونده گی وخدمتگزاری خالصانه مستقیم سردارشهیدطالبی که بانام مبارک ومقدس سردارشهیدجلال طالبی دارستانی وباالقاب زیبای محبوب قلبها وسلطان دلهاوسرداربی نام ونشان وبی ادعایعنی سردارشهیدجلال طالبی دارستانی که دریک غروب غم انگیزپائیزی درمهرماه13/ 1361/7رادمردی شجاع وفداکاروبی باک ودلیرونترس نمونه عشق و تبلورایثاروعطوفت وجوانمردی ودلاورمردوقهرمان وسالاری ازدیاروسرزمین شکوفه های زیتون وازخطه ومنطقه دلاورخیز شهرستان رودبارزیتون آسمانی شدوخون سرخ وپاکش توسط شقی ترین عمال وعناصرومزدوران وطن فروش بسرکرده گی ابوالحسن بنی صدرخائن وملئون دردوران ریاست جمهوری خودش باتبانی ضدانقلاب بمدت چندسال درنیروی هوایی شهیدطالبی را همانندمولایش علی(ع)خانه نشین کرده وسپس درراه ماموریت ازدادستانی انقلاب به کمیته انقلاب اسلامی دریک یورش وحشیانه وناجوانمردانه این سرداربااخلاص وبی ادعا را(سردارشهیدطالبی دارستانی)رابه فیض عظمای شهادت رسانده وآنگاه مدارک وپرونده های محرمانه راباکیف مهندسی وسامسونت مخصوص شهیدمربوط به رسوایی چهرهای پلیدوکثیف وکریح ولجن مزدوران وابسته به استکبارجهانی آمریکای خبیث و جنایتکاروصهیونیست اسرائیل غاصب وخون آشام که دستشان تامرفق به خون پاک مطهرشهیدان اسلام وقرآن وانقلاب آلوده بودبه سرقت ویغما برده ودرنتیجه خون مطهریکی ازمجربترین وبهترین مدافعان باوقاروبامتانت قرآن وملت غیرتمندوباوفاووطن دوست سلحشوروغیوروشهیدپرور،برروی زمین ریخت وبه یاران شهیدش همچون شهیدگرانقدرقدوسی دادستان کل کشور وشهیدجان برکف اندرزگووسردارشهیدحاج اسدالله لاجوردی وسردارجان برکف وجنگهای نامنظم وپارتیزانی وتاکتیکی سردارشهیدچمران وسردارفداکارشهیدمحمدمنتظرقائم وسردارشهیدستاری فرمانده نیروی هوایی وشهیدمظلوم دکتربهشتی وشهدای نورانی دیگر...پیوست وبه آن ستارگان الهی ملحق شدوداغی تاابدوفراموش نشدنی بردل یاران وهمسنگران وهمرزمان خودگذاشت وتاقیامت وابددرباپروازملکوتی وهجرت عارفانه وزاهدانه وغریبانه خود داغی بردلهای مشتاقان ومریدان وعلاقه مندان ودوستداران خودنهفته کرده وگذاشت ورفت وباپوشیدن خلعت زیبای شهادت برقامت رساواستوارخود،که ازتوانمندترین وبهترین فاتحان نصروخیبرونسل اسلام وانقلاب،بود.وشما،ای،شهیدآقا جلال عزیز،تو که یارویاورانت وهمرزمان ودوستانت راجاگذاشتی وبه عرش اعلی پرکشیدی وبه ملکوت اعلی وبه لقاء الله(الهی) پیوستی وچنین شتابان وبی مهاباوباجرات وشهامت وشجاعت ازشیفتگان وعاشقانت گوی سبقت راازهمه ماربودی ورفتی ومای غافل جامانده گان ازکاروان عشق وایثارگری راتنهاگذاشتی ورفتی!؟وبه سوی عرشیان آسمانی ویاران وهمسنگران وهمرزمانت پروازکردی وبه ملاءاعلی پیوستی،خوشا به حال وسعادت شماها شهیدان که به آرزوی دیرینه ومراد دلتان که شهادت درراه خدابودرسیدید.وباانتخاب وپیمودن این راه مقدس خط سرخ شهادت رابرگزیدی که هماناخط آل محمد(ص)وعلی(ع)است وچه زیبا وبی پروابفرموده پیربسیجیان عالم ورهبرفرزانه وعظیم الشان انقلاب وزاهدوعارف وفقیدامت(ره)،مشتاقانه وباطی کردن مسیرراهها،راه حق وعدالت طلبی وعدالت محوری همانندمولایت علی(ع)واربابت امام حسین(ع)رابرگزیدی وفی سبیل الله همه خطرات وتهدیدات وتهمتهاوافتراهاوزخم وزبانهای دشمنان اسلام ناب محمدی(ص)وضدولایت را با رضایت تمام با جان ودل خریدی وهمواره یارویاوروکمک حال ودستگیرفقیران وضعفا ومستمندان ومستضعفان وبیکسان وبیچارگان بودی وهمیشه درامورات ودرکارهای خیروجهاددرراه خداومبارزه وستیز باظلم وبیدادگری همیشه پیشتازبودی!وهیچگاه ازمسیرعدالت ودادخواهی دردفاع ازمظلومان و محرومان،همچون مولایت امیرالمومنین علی (ع)خارج نشده وبه عهدوپیمان خود وفاکرده ودراین راستاصراط مستقیم ازهیچ کوششی دریغ وکوتاهی ویاسهل انگاری ویاتعلل ومسامحه نکردید.وجمله *زیبای قتل علی فی شده عداله*علی(ع)رادرعمل درخودپیاده کردید.ترجمه: شدت عدالت طلبی وعدالت خواهی وعدالت محوری علی(ع) موجب شهادتش شد**ولیکن افرادفاسدوفاسق وفارج ومفسدین ومرتجعین وضدارزشها،ودشمنانت وخفاشان شب پرست بامبارزه ونثارخون پاک خودرسوای عالم کردی!هرگزدرک عظمتهانتوانندنمود.وامثال آنان همانندمرفهین بی دردحاشیه نشینانی هستندکه درک وشعوروکمال ومعرفت ومرام مردانگی نداشته ونخواهندداشت.وهمچنان سرگردان درکوه بیابان بوده وهستندوبفرموده قران کریم *صم بکم عمین فهم لایرجعون هستند.ترجمه:بعضی از انسانها وآدمهاروی این کره خاکی،کوروکرناشنواولال هستندولاغیر*جاداردازشهدای فهیم وارزشمندوفرهیخته،نظیرشهیدگرانسنج وگرانمایه ادواردوآنیلی(مهدی)وشهیدبابصیرت شیخ فضل الله نوری وشهیدشجاع سیدجلیل القدروطباطبایی سیدمجتبی نواب صفوی وشهیدذوالقدروشهیدهرندی وشهدای عزیزموتلفه وفدائیان اسلام وشهیدمیرزارضاکرمانی وشهیدسردارملی ستارخان وباقرخان وشهیدسیدجمال الدین اسدآبادی وشهیدمیرزاتقی خان امیرکبیر(صدرالاعظم فراهانی)وومیرزای شیرازی وآیت الله کاشانی وآیت الله طباطبایی،وشهدای محراب شهیدآیت الله دستغیب وشهیدآیت اله صدوقی وشهیدبزرگوارسیدحسن مدرس وشهدای باوقارمدافع حرم خاصه شهیدمرتضی حسینپورشلمانی وسیدالشهدای مدافع حرم محسن حججی وشهیدکوچکی وشهیدروحی وشهیدعلیزاده وشهیداتابه وشهیدجعفری وشهیدغواص وشهیداسماعیل پوروشهیدمسافروشهیدشمسی پوروشهیدعطری وشهیدبابک نور ی وشهیدنویدصفری طلابری رودبارزیتون وشهیداسماعیل وشهیدجواددوربین و..شهدای مدافع امنیت وسلامت وشهدای وشهدای مدافع مرزبانی وسردارشهیدحاج همت دلاورو چریک لبنان وفلسطین وسردارشهیدحاج احمدمتوسلیان وسرداران شهیدان مهدی ومحمد با کریها وسردارشهیدعباس مغیسه وبرادرشهیدش وسردارشهیدجهان آراوسردارشهیدبروجردی وسردارشهیدسه جبهه لبنان وفلسطین وایران وچریک دلاورحاج علیرضاحسنی سرخنی وسرداران شهیدغلامحسین ومحمدجملگی صورتی لاکه وسردارشهیدغلامرضاعطایی وشهیدپوررضا وشهیدسیداحمدحسینی وسردارشهیدمحمددیدگانی چریک لبنان وشهیدسیاوش بخشی وشهیدبیات وشهیدمیرزایی گلورزی وشهیدمسیح پورقائمشهری وشهیدبکیان وشهیدصادقی وشهیدپیروی وشهیدملکی تکلیمی وشهیدنصرالله محسنی وسرلشگرخلبان شهیداقبالی دوگاهه و شهیدان نعیمی دارستانی سه شهیدگرامی نعیمی وشهیدمحمدی تکلیمی وشهیدسیدمنصورتکلیمی وشهیدولی خداشناس وشهید دارابی دارستانی وشهیدسیروس تیموری دارستانی وشهید حسین ایمانی شمامی که دراستان خونرنگ خوزستان شربت شهادت نوشید.وشهیدفتحی کبته وسردارشهیدحاج عقیل خلیلی زاده وشهیدوسیدشهیدان اهل قلم سیدمرتضی آوینی وشهیدنوشی تکلیمی وشهیدابوالفضل جهانی دارستانی وسرداران شهیدسیدصادق وسیدشفیع(حاجی)شفیعی رودباری وسرداران شهیدیوسفی خلسری وسردارشهیدحسین رنجبرتکلیمی وسردارشهیدسیدمسیب سرداری وسردارشهیدمحمدبلباسی وهمچنین سلطان قلبهاسردارشهیدسپهبدحاج قاسم سلیمانی سیدالشهدای مقاومت وایستادگی وشهیدفاضل ومتقی مهندس ابوودانشمندهسته ای شهیددکترمحسن فخری زاده و..همه شهدای گرانقدرراگرامی داشته وبرای شادی ارواح تابناک وطیبه شهیدان خاصه سردارشهیدمحمدمنتظرقائم وسردارشهیدجلال طالبی دارستانی وهمه پدران ومادران آسمانی ونورانی وسفرکرده شهیدان بخوانید سوره الفاتحه مع الاخلاص والصلوات.